آن همبستگی و این گسستگی
حمید فرخنده - کسانی که در انقلاب ۵۷ شرکت داشتند شاهد جلوههایی از همبستگی مردم در جریان انقلاب بودند. بهویژه در زمستان سرد سال ۵۷ با اعتصابات مختلفی که در جریان بود، کمبود نفت، صف پمپ بنزینها و معضل جمعآوری زباله در تهران برای مردم مشکلاتی بهوجود آورده بود. جریان انقلاب اما مردم را با هم مهربانتر کرده بود و آستانه تحمل آنها را افزایش داده بود. در کوچه، خیابان و میادین و ترافیک مردم با همدردی و نگاهی همدلانه از کنار یکدیگر میگذشتند. اگر لازم میشد دست یاری به سوی یکدیگر دراز میکردند. علیرغم سرمای سوزان زمستان انقلاب، گرمیِ شور انقلاب نه تنها سرها را از گریبان بیرون آورده بود که مهربانی بر چهرهها نشانده بود. فریاد شعار بلند بود. نگاهها هم درد مشترک را فریاد میکرد. مردم عموما در خیابانها، مساجد یا صفهای تظاهرات به روی هم لبخند میزدند، نگاهها مهربان شده بود.
جوانان سالخوردگان کوچه و محله خود را در خرید پیتهای نفت یا جمعآوری زبالههایشان یاری میکردند. در تهران اگر چراغ راهنمایی در چهارراهی از کار افتاده بود باعث هرج و مرج در رانندگی و چهرههای و فریادهای عصبی رانندگان یا دعوا نمیشد. فردی از میان جمعیت ابتکار به خرج میداد، وسط چهارراه میرفت و با علائم دست عبور و مرور خودروها را مانند یک پلیس راهنمایی اداره میکرد. رانندگان و عابران نیز از او تبعیت میکردند و رفتوآمد مختل نمیشد.
رمانتیسم انقلابی مهربانی به شهر آورده بود و روحیه همبستگی و محبت به هموطن را گسترش داده بود. همین همبستگی و مهربانی بود که به مردم شور و شوق و انرژی مضاعف میبخشید.
مردم سراب پیشرو را چشمه جوشان آزادی و سعادت میدیدند. همین امید یا یقین به رسیدن به آزادی، عدالت و جامعهای برتر بود که اعتماد به نفس مردم را بالا برده بود. انرژیآفرین و مهربانکننده انسان ایرانی با هموطنان خود بود. شور و شوقی و اعتماد به نفسی که بدون آن البته آن کار بزرگ شدنی نبود.
صدای پای شاهزاده رضا پهلوی در «بیت خامنهای» شنیده شد
جمشید عنبرستانی – سران حکومت و خاصه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، همواره اپوزیسیونهای مخالف نظام در خارج کشور را ناچیز پنداشته و تهدیدی برای خود و نظام منحوس آخوندی به حساب نمیآوردهاند زیرا طی بیش از چهار دهه اپوزیسیونی که دارای تشکیلات سازمانیافته و از حمایت و پشتیبانی مردم داخل و خارج کشور برخوردار بوده باشد وجود نداشته و شکل نگرفته است. از طرفی سران نظام آخوندی همواره این آسودگی خاطر را نیز داشتهاند که خطری از جانب قدرتهای خارجی (آمریکا و متحدین اروپایی) با وجود تنشها و تهدیدهای ظاهری که هر دو طرف نسبت به یکدیگر داشته و دارند موجودیت حکومت آنان را تهدید نمیکند.
احزاب و تشکیلات سیاسی دارای مجوز فعالیت در داخل کشور نیز نمایشی و فرمایشی هستند و در چارچوب نظام برای فریب مردم و جا گرفتن در گوشهای از سفره انقلاب فعالیت میکنند. اما شوربختانه بسیاری از افراد و فعالان سیاسی و صنفی آزادیخواه و میهندوست یا در زندانهای مخوف رژیم اسیر و تحت فشار و شکنجه قرار دارند و یا با زور و تهدید ماموران امنیتی و مزدوران حکومت مجبور به سکوت شدهاند و یا جلای وطن کردهاند.
حکومت ملایان هر نکبت و فلاکت و حقارتی که بتوان برشمرد را بر سر ملت و کشور ایران آورده است. مماشات و بیم و هراس اکثریت مردم از غضب حکومت از یکسو و فریب مردم توسط اصلاحطلبان و سلبریتیهای وابسته به رژیم از سوی دیگر باعث همراهی مردم در برهههای خاص مانند مشارکت در انتخابات نمایشی رژیم ملایان بوده است. مالهکشان ریاکار و شارلاتان حکومت نیز این همراهی مردم را با تبلیغات گسترده رسانهای برای فریب افکار عمومی داخلی و بینالمللی جهت مشروعیت و مقبولیت نظام اسلامی آخوندی نزد مردم ایران به نمایش میگذاشتند.
حکومت ایران حالا چه می تواند بکند؟
منشه امیر - حلقه مجازات و اخطار به گردن حکومت اسلامی ایران هر روز تنگ تر می شود.
حالا پرزیدنت بایدن قرار است به منطقه بیاید و با سران کشورها به گفتگو بپردازد و از آنها بپرسد که چگونه ایالات متحده و شاید کشورهای اروپایی بتوانند برای مهار کردن حکومت اسلامی ایران و فتنه گری ها و توسعه طلبی های آن به کشورهای منطقه کمک کنند و یاری برسانند.
این را اسرائیل و امیر نشین ها و عربستان سعودی بارها و بارها مورد تاکید قرار داده اند… گفته اند که آقای آمریکا ما دیگر نمی توانیم تحمل کنیم موضع خود را روشن کنید و به ما بگویید که در تعامل با حکومت اسلامی ایران شما به چه نقطه ای رسیده اید و چه برنامه هایی دارید؟
و این جریان کافی نیست…
همزمان اعتراض های مردمی در ایران روز به روز گسترده تر و قوی تر می شود و آنهایی که به خیابان میآیند و اعتراض میکنند سطح انتظارات و خواسته های خود را بالا میبرند.
امروز دیگر سخن از این نیست که بازنشستگان حقوقشان کمی بالا برود که شاید بتوانند ماهیانه یک کیلو گوشت قرمز بخرند.
این دیگر کافی نیست…
این کافی نیست حقوق معلمان بالا برود… آنها میگویند که سیستم آموزشی نیز باید تغییر کند.
آنها می گویند که حکومت برای پرورش جوانان و نوجوانان ایرانی باید توجه بیشتری و بودجه کلان تری را تعیین کند.
آنها میگویند که سیستم آموزشی از سوی رژیم ایران کودکان ایرانی را برای جهاد و شهادت تربیت میکند. خیر این تربیت درستی نیست.
بازدید کننده گرامی، نوشته هایی که از هم میهنان در این تارنما منتشر می شوند، در راستای آگاهی رسانی و باور و احترام به آزادی اندیشه و بازتاب آزاد آن است و نویسندگان شخصا مسئول نظرات و نوشته های خود هستند. دیدگاه ها و اندیشه های ابراز شده در این نوشته ها، لزوما سیاست یا مواضع نهاد مردمی را منعکس نمیکنند. |
ممد نبودی ببینی ... اگر بودی چه میدیدی؟ |
پیام هنرمند گرامی مرتضی برجسته
|
زایمان تنگدستان در ایرانِ امروز
|