نيكای معاصر

شعری از فرشته اقبالی در نیمه شب های آخر مهر شناختم اشوقتی تهران همهء ايران نبودبا پاییزی که هنوز شدتی نداشتو تنها رقص رویا بود بر آسمانینشسته در عبور داسی سياه در وحشي ترین بن بست ها شناختم اشبا آن چشم های تیزپا و دهان جسوركه هنوز نمي گفتاز پلشتیِ نقاب مردان سياه پوش باید…

بیشتر بخوانید

نیکا ! دریا برای خنده ی تو آه…..می کشد.

سروده: رضا مقصدی یک دختر از تبار ِ ترانه .یک دختر از سرود ِ ستاره.از کوچه باغهای بهاره –مارا صدا زده ستتا از زلال ِ آینه وُ آب ها شویم. وقتی که عاشقانه ترین حرف های مااز شور ِ شاعرانه گذر می کند هنوزباید به شادمانی ِ شب های بیقرار –بر بستر ِسپیده وُ شبنم…

بیشتر بخوانید

زبیداد فزون

سروده : فرخی یزدی به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گرددمگر روزی که از این بند غم آزاد می‌گردد ز آزادی جهان آباد و چرخ کشور داراپس‌از مشروطه با افزار استبداد می‌گردد تپیدن‌های دل‌ها ناله شد آهسته‌آهستهرساتر گر شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کج‌روش تا کیبه کام این…

بیشتر بخوانید

تو را خواهم آزاد و فخر زمین

سروده سعید عبداللهی (س. ع. نسیم) ز سر می‌رود خوابِ نوشین منتو و ماه و پروین به بالین من به پایت گذارم سراپای عشقز اندیشه‌ی پاك و پویای عشق شكیلای نام تو آذین شعرسرود ستاره، نشید سپهر نگارا تو ای سرو زیبای من!غم و سور و مهرت دل‌آرای من جمال تو و طاق مینای توبر…

بیشتر بخوانید

تقديم به خمينی و خامنه ای

سروده نادر نادرپور ای دوزخی سرشت! اگر ظلم آسمانمیراث سرزمین مرا بر تو عرضه داشت،در زیر آفتاب دل افروز آن دیاردست تو، غیر دانه ی نامردمی نکاشتوقت است تا ز کِشته، ترا باخبر کنم.*زان پیشتر که پیک هلاک تو در رسد ،ای ناستوده مرد!زان پیشتر که خون پلیدت فرو چکدبر سنگفرشِ سرد ،بگذار تا سرود…

بیشتر بخوانید

نوروز

سروده علی محمد برنوشیان  وقتی نسیم نجواکنان عطر بنفشه را به خیابان می‌بَرَدو شکوفه‌هانوید زایشی دوباره راجشن می‌گیرندنوروز است می‌خواهم نوروزِ امسالآغاز سالی باشدکه از تفنگ‌ها گل می‌رویدو چشمان نابینا نور شلیک می‌کنند سالی کهزندگی از زندان رها می‌شودو انسان ستاره‌ای‌ستکه بی‌دریغ می‌تابد ۱۴ مارس ۲۰۲۴

بیشتر بخوانید

“سِجِلَّت را زمین بگذار”

شعر “سجلت را زمین بگذار” با اقتباس از شعر “تفنگت را زمین بگذار” سروده فریدون مشیری سجلت را زمین بگذارنزن انگشت خود در خون نکن تایید این ظلمتمشو همراه این مجنون سجلت را زمین بگذارمرو دنبال دیوانه تو را شرمت نمی‌آیداز این درگاه ویرانه سجلت را زمین بگذارسجلت می‌شود خنجر مکن این خنجر عریانفرو در…

بیشتر بخوانید

چهارده نامه برای بهار

سروده محمود طوقی ۱از دریچه صبح می گذریو خیابان های خلوت را از کسالت خواب شبانه شان بیدار می کنی صدای گام هایت را می شنوندمردمان کوچه های خاموشو از امید سرشار می شوند ۲کجایی بهار!ابرهای باران زایت را در کدام گریوه پنهان کرده ایبگوی ببارندتا قُرق بشکندو مردمان پریشان کوچه های متروکبه کوچه بیایندو…

بیشتر بخوانید

آخرین شعر

سروده علی میرفطروس ـ « نه ! مرگ است این که به هیأت قِدّیسان برشطِّ شادِ باورِ مردم پارو کشیده است . . . ». این را خروس های روشنِ بیداری ـ خون کاکُلانِ شعله ورِ عشق- گفتند. ـ « نه ! این ، منشورهای منتشرِ آفتاب نیست کتیبۀ کهنۀ تاریکی ست ـ که ترس…

بیشتر بخوانید

سده

 سروده بنفشه انصاری غـزل‌ها بخوان و پُر آوازه کنشرابی بنوش و لبی تــازه کن به‌ جشنِ “سده” بر بلندای نوربزن تار و دف با شکوه و سرور هوا بر زمین جلوه‌گر شد به ناز“طلوع” سپیده به “رمز” و نیاز چهل‌ شب، ز یلدایِ ایران گذشت“شکفته” بلورِ “سپیده” به دشت بِبار آمده، “برف” و باران و…

بیشتر بخوانید