ایران: زیروبمهای ملی شدن نفت
امیر طاهری
۲۹ اسفند، روز ملی شدن نفت، یکی از مهمترین روزهای تاریخ ایران است. در این روز بود که همه نهادهای ملی – دولتی ایران، مجلس شورای ملی، هیئت دولت و نهاد پادشاهی، بهاتفاق موفق شدند مالکیت ایران را بر مهمترین ثروت طبیعیاش در آن زمان، در چارچوب قانون اعلام کنند.
اما در آن روز کسی نمیدانست که همبستگی نهادها بهزودی درهم میشکند و ایران وارد بحرانی میشود که سالها، یا حتی دههها، ادامه خواهد یافت.
چرا چنین شد؟ به گمان من انتخاب دکتر محمد مصدق بهعنوان نخستوزیر با ماموریت مشخص برای عملی کردن قانون ملی شدن نفت، نخستین اشتباه بود، اشتباهی که در آن اکثریت نمایندگان مجلس و شخص پادشاه شریک بودند.
گرامیداشت نوروز به عنوان حقوق فرهنگی؛ شادی جزو حقوق بشر است
محمود مسائلی
به احترام همه آنهایی که باگرامیداشت نوروز شادی و احساس خوشبخت بودن را به دلهای مردم روانه میسازند.
پرسشها: چرا باید بزرگداشت نوروز را به عنوان حقوق بشر گرامی داشته و در جهت احترام به این آیین هویتی ملی، اجرا، و ترویج و پیشبرد آن همه مساعی لازم را به کار برد؟ آیا رابطهای میان بزرگداشت نوروز و دیگر آیینهای هویتی، با زندگی سرشار از شادی وجود دارد؟ آیا مردم میتوانند شادی را به عنوان حقوق بشر ذاتی خود به حساب آورند؟ آیا به راستی شاد بودن حقی بشری است؟ چگونه این حق توانسته جایگاه خود را در گفتمان حقوق بشر پیدا کند؟ چه اسناد حقوقی بینالمللی و همچنین ساز و کارهای متناسب با آن، حق مردم برای شاد بودن و برای یک زندگی بهتر را به عنوان حقوق بشر به رسمیت شناختهاند؟ چرا اساسا مردم باید شاد باشند تا بتوانند مفهوم زندگی خوب را دریابند؟
دول غربی همان مسیر کارتر و محمدرضاشاه را مقابل پیشروی اسلامگرایان پیش گرفتهاند
مجید محمدی
در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ تلاش محمدرضاشاه و مشاوران اسلامگرایش (مثل سیدحسین نصر) و بسیاری از دیگر مقامهایی که گرایش مذهبی داشتند، این بود که با عقبنشینی دربرابر موج اسلامگرایی در ایران، نمایش اسلامپناهی (بعضا در مجلس شورای ملی)، سپردن برخی از امور به اسلامگرایان (مثل تالیف کتب درسی) یا سپردن نخستوزیری به فردی از خانواده روحانی (شریفامامی) تنشها، خشونتها و ترورهای اسلامگرایان را کاهش دهند. در سالهای ۱۳۳۲ بهبعد تا ۱۳۵۷، اسلامگرایان در ایران در کسبوکار ترور (دو نخستوزیر)، بمبگذاری، آدمکشی، سوزاندن تاسیسات عمومی مدرن (سینما و بانک) و نفی حقوق زنان و اقلیتها بودند. حکومت تا سال ۱۳۵۵ بهجد دربرابر اینها مقاومت کرد و یکباره با یک تحلیل نادرست از جامعه و اقتصاد و سیاست بینالمللی، مقاومت را کنار گذاشت و واداد. اسلامگرایان این وادادن و عقبنشینی را نه بهمعنای بازشدن فضای سیاسی برای مشارکت و رقابت سیاسی، بلکه بهمعنای ضعف طرف مقابل گرفتند و هرروز بر میزان خشونت افزودند تا حکومت شاه را سرنگون کنند.
نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکنند |
طناب دار - توماج
ايران مينو سرشت - شيفته |