
طلوعِ دروغین
سروده م. رضا حسینی آنگاه که هلهله نقل و شیرینی بودو خروسخوانان، نوید روز میدادندو کورسوی چراغها، در گرگ و میش صبح گم میشدند… رسولی آمد، بی هیچ نبشتهای مقدس.که «فجر» را در بودنِ سربیاش، پی در پی نواختتو گویی روزتکرار بیشمار افق بیآفتابی بود.رسولی،که با دشنه تزویر و توهمدر انظار وحشتزدهروز را سلاخی…