از رونقِ قتل عامِ جوانان در ولایت جانستانان الهی

[در پایورزی بر قداست جان و زندگی و یادباد از «پهلوان محمّد قبادلو» که در چنگال گیوتینداران الله زشتخو و خونریز پرپر شد]
خصلت ذاتی و عملکردی و تبلیغاتی اسلامیّت و متولّیان و مومنان عقده ای و روانپریش آن از روز نخست تا همین امروز فقط در یک چیز است که «رونق و توسعه» بی رقیب داشته و دارد؛ آنهم «قتل و کشتار و خونریزی و غارت و شکنجه و تجاوز و ترور و حماقت و جهالت محض». دم و دستگاه سیستم مخوف ولایت آخوندشاهی و زمامداران معمّم و مکلّا و ریش دار فُکُل کراواتی اش و رتوشگران پست فطرت عقیدتی اش که هیچ وجدان پژوهشی و انتقادی ندارند در کنار مُتعگان و رکابداران بی اجر و مواجب درونمرزی و برونمرزی اش تا زمانی که فعّال مایشاء هستند و امکانهای دوام قدرت و نفوذ را دارند به توسعه و دوام «کشتار الهی و قتل عام جوانان ایرانی و سرکوب مردم» در ابعاد مختلف ادامه خواهند داد و هرگز نیز به هیچ احد النّاسی برای جنایتها و تبهکاریهایشان بر روی کره زمین پاسخگو نخواهند بود.

آنها خواهند کُشت. از تک تک انسانها گرفته تا گروه گروه انسانها. از شیرخوارگان گرفته تا کهنسالترین انسانها را خواهند کُشت؛ زیرا «رسالت و تکلیف و وظیفه و مسلک و اعتقادات و مرام اسلامیّت»، هیچ چیز دیگری نیست سوای «قتل عام و خونریزی». «الله در انظار مومنانش»، زمانی «الله اقتلویی» است که مومنانش در خونریزی و کشتار به «ثارالله» استحاله شده باشند.

اینکه حکومت خلفای الله در ایران بر استقرار و رونق گیوتین قتل عام پایه ریزی شده است، مبحثیست اظهر من الشّمس که به هیچ توضیح گسترده ای نیاز ندارد. امّا پرسش کلیدی و تعیین کننده این است که مخالفان سیستم الهی – چه درونمرزی، چه برونمرزی -در کجای این معادله هول افکن و هلاکتبار ایستاده اند و می ایستند؟. تا چند سال و شاید چند قرن دیگر باید گیوتین الهی به خونریزیهای شبانه روزی خودش ادامه دهد تا بالاخره کسانی که به اندازه یک ارزن، حسّ میهندوستی و نوعدوستی دارند به این مرحله از فهم و درک و شعور برسند تا یکپارچه و مصمّم و هرگز میلیمتری واپس ننشستن در مقابل ضحّاکیان جوانخوار و نابودگران میهن و سرکوبگران مردم به پا خیزند و برای واقعیّت پذیر شدن خواسته هایشان و تلاش از بهر عزل و خلع ید زمامداران نالایق مقاومت و پیکار سرسختانه کنند؟. تا چند سال یا شاید هم چند قرن دیگر باید تاب و تحمّل آورد و همچنان شاهد و ناظر جنایتها و خونریزیها و کشتارها و تخریبهای خلفای عقده ای اسلامیّت در ایران بود؟. تا چند سال و شاید چند قرن دیگر – اگر بقایی از ایران و ایرانیان بماند البته! – باید منتظر معجزه بود و راه پایید که شاید کسانی بیایند و ایران و ایرانیان را از چنگال مخوفترین اعدامچیان الهی که به جنون خونریزی مبتلا هستند، آزاد و رها کنند؟. چند سال یا شاید چند قرن دیگر – اگر از تاک و تاک نشان، بقایی ماند البته! – باید فقط «خبرگزار و مُخبر و شنونده» جنایتها و تبهکاریهای سیستم آخوندشاهی ماند؟.

باید پرسید آنانی که بیش از چهار دهه آزگار است و سنگ «مخالفت و اپوزیسیونی و اصلاحاتگری» را در هر کوی و برزنی به سینه میزنند، تا کنون کدام اقدام شایسته و بایسته «مشترک» را در سمت و سوی «گردهمآییهای عینی و ملموس در برابر انظار مردم ایران و جهان» برپا کرده اند و از در باهماندیشی برای ساقط کردن و عزل و خلع گیوتینداران الهی برآمده اند؟. کی و کجا؟. بر آنانی که حاکم و مصدر و ذینفع و مجنون فعّال بودن گیوتین خونریز الهی هستند، هیچ حرجی نیست؛ بلکه بحث در این است که «مخالفان سیستم حاکم بر ایران در چشم انداز کمیّتی و کیفیّتی» تا امروز کدام «گام ارزشمند و نتیجه بخش» را در همکاری و همعزمی و همپیمایی توام با مسئولیّتهای فردی و گروهی و سازمانی و حزبی و تشکیلاتی برداشته اند؟. کی و کجا؟.

چرا هیچکس از میان اینهمه کنشگران پر مدّعا و تحصیل کردگان مدّعی کارشناسی و تخصّص و کاردانی از خودشان نپرسیده اند که «موانع و علّتهای گریز از همدیگر» گرایشهای مختلف المرام و مختلف العقیده در چیست تا به سنجشگری رادیکال آنها اقدام کنند و به مخرج مشترک واحدی دست یابند برای آزادی میهن و مردم اسیر در چنگال حاکمان بی فرّ؟.

چرا آنانی که سالهای سال است و هنوزم مدّعی «آزادیخواهی» هستند، همچنان نفهمیده اند و نمیفهمند که «آزادیخواهی»، خاصم «آزادی» است؛ نه بال و پر دادن و شکوفا کردن «درخت پُر بار آزادی». آنانی که «آزادیخواه» هستند، هیچگاه برای «آزادی» و دوام و تضمین آن، میلیمتری گام برنخواهند داشت. آنها فقط «خواهنده آزادی» هستند تا بتوانند در فضای آزادی به تحمیق و تحمیل و به کرسی نشاندن اراده مستبد و تمامیّتخواه خودشان در راه و برای اصول عقیده/ایدئولوژی/مذهب/مرام/مسلک/نظریّه آکبندی، امکانها و فرصتهای عاجل به دست آورند.

فقط انسانهایی که «آزاداندیش» هستند، میتوانند دوام و شکوفایی «آزادی» را امکانپذیر کنند؛ زیرا در پروسه اندیشیدن آزاد است که میتوان چند و چون مفید و مُضر و خطرناک بودن عقاید و مذاهب و ایدئولوژیها و نظریّه های علمی نما را سنجشگری کرد و به محک زد. آنانی که «آزادیخواه» هستند و طالب آزادی، همه بدون استثناء خطری بالقوه برای «آزادی» هستند. نگاهی به کارنامه تمام اشخاص و سازمانها و احزاب و گروهها و تشکیلاتی که روزی روزگاری، «آزادیخواه» بودند و پس از سیطره یافتن بر قدرت، ماهیّت وجودی خود را برای همگان آشکار کردند، میتواند درس عبرتی باشد برای اکنونیان معترض به وضعیّت و شرایط سیاسی حاکم بر کشور تا بتوانند فرق بین مدّعیان «آزادیخواهی» را با «انسانها و متفکّران و فیلسوفان و کنشگران و دانشمندان آزاد اندیش» تمییز و تشخیص دهند. در هر جامعه ای که عدّه ای بخواهند «شعار آزادیخواهی» سر دهند، باید خطراتی را که ناشی از «شعار دهی» آنان است، پیشاپیش تشخیص داد و در صدد خنثا و مضمحل کردن آنها بر آمد. خطر ویرانگر و فلاکتبار مسائل کشوری و میهنی در ایران از زمانی شکل گرفت که اشخاصی/گروههایی/احزابی/تشکیلاتی/فرقه هایی به زیر پرچم «آزادیخواهی» جمع شدند و پایه های ذلالت همگانی و میهنسوزی را در هر گوشه و کناری از وطن برقرار کردند. جامعه ای که فعّالان عرصه های مختلف فرهنگی و کنشگران و تحصیل کردگانش، هیچ بویی از «آزاداندیشی» نبرده باشند، اگر قرنهای قرن نیز بر طبل و دهل «آزادیخواهی» بکوبند، هیچ چیز دیگری را بر سرنوشت مردم و میهن به ارمغان نخواهند آورد سوای زایاندن و بالاندن و حاکم مطلق کردن سیستمهای دیکتاتوری و استبدادی که وظیفه اعلاء خود را خونریزی و سرکوب و غارت و کشتار و تجاوز میدانند.

حکومت خلفای الهی در ایران و همچنین علل دوام آن، محصول «آزادیخواهی کنشگران و سازمانها و احزاب و تشکیلات و گروههای سیاسی و دگمهای عقیدتی» بود و همچنان هست که هیچ درک و فهمی از مسئله «آزادی» نداشتند و هنوزم ندارند؛ وگرنه محال ممکن بود که ولایت آخوندی بتواند در ایران ایجاد شود و زمامدارانش با بی شرمی و جنون الهی به قتل و کشتار و غارت غرّه شوند و همچنان برغم پوسیدگی تمام جوارح آن به بقای خودشان ادامه دهند.

حکومت خلفای الهی به قتل عامهای خودش ادامه خواهد؛ زیرا ریشه های آبشخوری و دوام اقتدارش در تک تک ذهنیّت و قلب و مغز و روح و کنش و واکنش مخالفانش تنیده شده است. جستجو کنیم علل دوام حکومت فقاهتی را در خودمان؛ نه بیگانگان و آرزومندان حقارت و ذلالت و نابودی ایران و ایرانیان.
برگرفته از ایران گلوبال

 
دیدگاه مطرح شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند

Loading


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.

Loading