سال نو میلادی و خشونت و جنایت

در اواخر سده بیستم ترسائی اندیشه «نئو لیبرالیسم» تابوتی برای «صلح ابدی» امانوئل کانت شد که وی آن را مراد ذاتی نهائی طبیعت می‌دانست. مرادی که بردل طبیعت نیز داغ خود را دارد. این داغ خواستی است که در تحقق آن انسان نیزمی‌تواند نقش اسااسی داشته باشد زیرا عقل و ارادهﻯ آدمی‌ صلح و آرامش خیال را به عنوان شرط اساسی زندگی تشخیص داده و همیشه سعی به تأمین و تضمین آن دارد. از این گذشته نئولیبرالیسم بر دین و دولت نیز حاکم گردید.

در این سخن می‌توان نه تنها رد پای اندیشه‌های زردشت را دید بلکه اثرات ناگوار و نابخردانه «نئولیبرالیسم» نیز در قرن اخیر قابل مشاهده است. این تفکر در شکل زیر به نمایش گذاشته شده است:

پایه‌گذار نئولیبرالیسم در مفهوم دیاگرام بالا به وسیله کمیسیونی به نام «مثلث راکفلر- کیسینجر- برژینسکی» به سال ۱۹۷۳ طراحی گردید. اما تحقق آن در جهان به عهده جیمی‌کارتر رئیس جمهور آمریکا واگذار شد[۱].

گرچه نظرات زردشت جنبه متافیزیک (انسان دستیار اهورامزدا در نبرد میان تاریکی و روشنائی است) و نظرات کانت جنبه عقلانی دارند، با اینهمه بدون تردید فائق شدن بر متافیزیک با برخورد تحلیلی- انتقادی با گفته‌ها و شنیده‌ها ممکن می‌گردد[۲]. موضوعی که خود در مورد ایرانیان مسئله‌ای تاریخی است زیرا در دوران هخامنشیان مفاهیم اعتماد (امور اجتماعی) و نظم (حاکمیت) پایه‌های زندگی مشترک در کشور بوده‌اند. در حالی که یونانیان به ایدهﻯ زیبایی و خوبی بیشتر توجه می‌نمودند. ایده‌هائی که در کلام «هلنیسم» خلاصه می‌شوند.

اما اشکانیان که پس از دوران سلوکیان (که یونانی بودند) سخت پایبند «هلنیسم» بودند، تفکر انتقادی را نیز در دوران ایران باستان معمول داشتند. این تفکر در زمان انوشیروان عادل نه تنها زنجیر عدل را مرسوم نمود بلکه تاریخ نیز شاهد دو تفکر انتقادی «مزدکی» و «مانوی» است. اندیشه‌هائی که دنیا را دگرگون ساختند. با اینهمه سقوط کشور به دست تازیان این نقطهﯼ عطف انتقادی را نیز برای همیشه به بن‌بست کشید.

 

khoahunat1

اما تأثیر اندیشه «نئولیبرالیسم» بر دولت و ادیان ابراهیمی‌ از دهه هفتاد قرن بیستم به بعد غیر قابل توصیف است. بطور خلاصه در مورد دخالت مستقیم و یا غیرمستقیم در امور داخلی ممالک، ترور و جنگ به معنی خشونت و جنایت می‌توان گواه‌های زیر را آورد:

الف: ایجاد برخوردهای مسلحانه داخلی در کشورهای عقب‌افتاده و یا در حال رشد

• سنگال، سیرالئون، نیجریه، چاد
• لیبریا، ساحل عاج، سومالیا، اوگاندا، بروندی

ب: تولید جنگ‌های محلی

• کنگو، سودان، روآندا، ساحل عاج، آنگولا، آرژانتین، بولیوی، کستاریکا، دومونیکانا، اکوآدور، ال سالوادور، گرنادا، گوآتمالا،‌ هائیتی، هوندوراس، کلمبیا، کوبا، مکزیکو، نیکاراگوآ، پاناما، پرو، سورینام، ونزوئلا، افغانستان، پاکستان، عراق، ایران، لبنان، سوریه، لیبی، جنگ‌های پی در پی اسرائیل با همسایگان عرب.

نتیجهﯼ این جنگ‌ها نابودی محیط زیست، بر باد دادن ثروت‌های ملّی کشورها در راه خرید اسلحه و فرار متخصصین آنها به اروپا و آمریکای شمالی است. به این شکل از آنجا که این کشورها توانائی تولیدی خود را از دست می‌دهند، اجبارأ کوچ میلیونی اهالی آنها از جنوب (فقرا) به شمال (توانمندان) زمین شکلی دائمی‌ یافته است.

چنین وضعیتی مدل «صید و صیاد» را تداعی می‌کند که عاقبت آن جابجا شدن قطب‌های «صید و صیاد» است. چنین عاقبتی نیز برای حاکمیت ولایت فقیه چه آخوندیسم بخواهد و چه نخواهد جاریست. سرعت تحقق این نهایت در کف اراده ایرانیان درون کشور است.

اما تأثیر «نئولیبرالیسم» بر ادیان ابراهیمی‌ شگفت‌آور است زیرا اینان حیرت‌زده از وقایع «خشونت و جنایت» توان تفکر خود را از دست داده‌اند چرا که: در قرن بیست و یکم ترسائی ادیان ابراهیمی‌ مراد «من و تو»ی مارتین بوبر را فراموش کرده‌اند.

در قرن بیست و یکم ترسائی ادیان ابراهیمی‌ به ژرفای کلام Intersubjectivity (همدلی) ادموند هوسرل بی‌اعتنا شده‌اند.

در قرن بیست و یکم ترسائی ادیان ابراهیمی‌ به ویژه یهودیان مراد از «اورشلیم نو» را از یاد برده‌اند، آنجا که ایده‌ی ایده‌ها یعنی «زیبائی و خوبی» وحدت می‌یابند، تا انسانیت تحقق یابد آنچه در کلام آنتروپولوژی بازتاب خود را دارد. گاندی در کلام معروف خود می‌گوید: «نفی زور، ستم و مجازات (خشونت و قصاص) قویأ بر زور و جبر برتری دارد زیرا زور و ستم نشانه ترس و جبن است در صورتی که بخشیدن و رحم علامت مردانگی است».

با این سخن ملاحظه می‌شود در نوار غزه تنها «حماس» دفن نمی‌شود بلکه «صلح و اندیشه اورشلیم نو» نیز به خاک سپرده می‌گردد.

بیا که نوبت صلح است و دوستی و عنایت
به شرط آنکه نگوییم از آنچه رفت حکایت

*پروفسور دکتر نصرت واحدی فریدی فیزیکدن و استاد سابق ریاضی و فیزیک در دانشگاه صنعتی آریامهر («شریف»)، دانشگاه تهران و دانشگاه مونیخ دارای کتاب و مقالات فراوان در زمینه‌ی فلسفه و سیاست بر اساس پژوهش‌های ریاضی و فیزیک است.

[۱] Washington Post, 20.11.1978
[۲] Rudolf Karnap : FELIX MEINER VERLAG HAMBURG

Loading


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.

Loading