رژیم دیکتاتوری در یک شخص متمرکز نیست که از بین برود!

ناصر مستشار

حکومت اسلامی در فاجعه ۵۷ از شانه های مردم به قدرت پرتاب شد و سپس همان مردم مسبب آنرا در ماه دیدند تا بدان قبای الهی و آسمانی ببخشند!
استعمار گران در طول تاریخ همواره بر بسترهای تاریخی و آمادگی اجتماعی هر کشوری برنامه های اهریمنی درازمدت خود را پی ریزی کرده اند.
در جامعه ایران قبل از فاجعه ۵۷ حرکت ها و افکار مذهبی آنچنان رشد کرده بود که خود را رقیب برتر مارکسیسم می پنداشتند!
برای مثال علی شریعتی در تمام نوشته ها و سخنرانی هایش که بطور کاست نیز در بین مردم توزیع میشد بر این نکته تاکید میکرد که اسلام عین سوسیالیست هست و ما نیازی به مارکسسیم نداریم!
شاه که در کشوری با اکثریت شیعه حکومت میکرد و طبق قانون اساسی پاسدار قوانین مذهب شیعه اثنی عشری بود مجبور به توسعه مذهب شیعه بود.
۱- تاسیس انجمن حجتیه در سال ۱۳۳۴ به ریاست محمود حلبی که ظاهرا غیر سیاسی و علیه بهایی ها تاسیس شده بود، به اولین مدرسه همه کادرهای مذهبی فاجعه ۵۷ تبدیل شدند.
۲- تا زنده بودن آیت الله بروجردی اصلاحات شش ماده ای انقلاب سفید شاه و ملت که در سال ۱۳۴۲ آغاز شد امکان ناپذیر بود و خمینی در خلا مرجعیت با نفود به میدان آمد و بدان اعتراض کرد که شورش هایی بوقوع پیوست و اسدالله علم نخست وزیر مجبور به استعفا شد و این در حالی بود اسدالله علم خواستار اعدام خمینی بود اما با توصیه رییس ساواک سرلشگر حسن پاکروان و جان اف کندی از امریکا مانع اعدام خمینی شدند.
۳- شیعیان لبنان از ایران خواستار یاری و حمایت شده بودند که به توصیه آیت الله بروجردی به شاه ، امام موسی صدر بعنوان نماینده شاه در لبنان مستقر شد تا از شیعیان محروم لبنان حمایت مالی و مذهبی بعمل آورد.
۴- در سال ۱۳۴۸ حسینه ارشاد تاسیس شد تا جوانان و دانشجویان به سخنرانی های مذهبی کشیده شوند و از مارکسیسم دوری نمایند که علی شریعتی بیشترین بهره برداری را برای زمینه سازی فاجعه ۵۷ را از آن بعمل آورد و بدین خاطر به علی شریعتی معلم انقلاب لقب دادند.
۵- مساجد و رادیو و تلوزیون در ماه های صفر ،محرم و رمضان جولانگاه آخوندها بود و سینماها و کاباره ها و کنسرت ها به حالت تعطیل در می آمدند و جامعه سیاهپوش می شد و شادی ممنوع می گشت.
۶- هنگامیکه شاه در مراسم تاجگذاری شهبانو فرح را نایب السلطنه خود معرفی کرد از حوزه های دینی شهر قم نامه های اعتراض آمیز به دربار شاهنشاهی سرازیر شد که یک زن نمی تواند در کشور شیعه نائب السطنه شود.

مشکل اصلی جامعه هست که آمادگی تغییر در خود نمی بیند و مادامی که “مردم” بطور بنیادی تغییر نکنند روزگارمان بهتر از این نخواهد شد.
برای مثال از یک سو فحشا و تن فروشی با اطلاع شوهران در جامعه رواج یافته و از سویی دیگر قتل های به اصطلاح ناموسی گسترش یافته هست!
کارل پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنان آن اشاره می‌کند:
جامعه‌ی منفعل و بی‌تفاوت خودش مقدمات جنایات بیشمار را فراهم می‌کند و جنایتکاران صرفا ابزار اجرای آن هستند! دیکتاتور شخص نیست دیکتاتوری یک فرهنگ است یک شیوه‌ی خاص از زندگی‌ هست که اساس آن در فرهنگ فرمانروایی و فرمانبرداری تعریف می‌شود.
مسلم است که دیکتاتورها نه در دامن مادر بلکه در دامن جامعه پرورش می‌یابند.
برگرفته از ایران گلوبال


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.