در سال روز قتل مردی بزرگ بنام احمد کسروی

ابوالفضل محققی

زمان ما که چنین بود.در قدم های آغازین یک نوجوان که با خواندن چند کتاب که می توانست ازسه تفنگ دار شروع شده به بینوایان ، پاشنه آهنین جاک لندن و ژان کریستف رومن رولان برسد.این نوجوان، بهتر است بگویم این نوجوانان راکه بطور خود جوش درمسیر کتاب خوانی قرار می گرفتند.احیانا با توصیه معلمی ،آشنائی به کسروی می رسیدندو تحت تاثیراو قرار می گرفتند.
نوشته‌های ساده و تند کسروی که آتشی نهفته درون خود داشته و دارند. نوشته‌هائی بغایت زیبا، تهییج‌گر، افشاء‌کننده!که خوراک محصلین و جوانان پرشوری می شد که می خواستند از قید و بندهای خانوادگی، از سنت‌های عقب‌مانده اجتماعی جامعه مذهبی و اخلاق حاکم بر آن و عبودیت نسبت بدان بگریزند و به چالش با نظام اجتماعی برخیزند.
از قلم پر شور او شور می گرفتند. همراه قهرمانان و آزادی‌خواهان انقلاب مشروطه که اوترسیم می کرد در کوچه‌ها، دربندها، بست‌نشینی‌ها و میدان‌های نبردپای می کوبیدند. افت و خیزها، پستی و بلندی‌ها، اوج و فرودهای افراد و قهرمانان را در زمان‌های مختلف می دیدندو خود را جای آن ها می نهادند.
کسروی با توانائی فوق‌العاده یک مورخ عادل ظرفیت‌های مردم و رهبران‌شان را نشان میداد و تا آنجا که در توان داشت تلاش می کرد علل این شکست، بقای عامی‌گری و گرفتار ماندن در دام عوام‌فریبان را شرح دهد . در این میان به چالش با مذهب، روحانیت و سنت‌های رایج در جامعه، فرهنگ و ادبیات و رفتارهای اجتماعی می رسید.
چنان برافروخته است که گاه تر و خشک در لهیب گفتار و نوشتار خود می سوزاند. گاه آتش میگیرد و گاه به تحسر، دندان بر جگر می خاید.
آن جائی که سخن از نطق‌های آتشین ثقه‌الاسلام و خیابانی است زبان به تحسین می گشاید و روح آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی خود و خواننده را جلا می دهد. در ارتباط با ستارخان و باقرخان، دستجات مشروطه لحنی حماسی و رزمی دارد. جولان دادن اسب در میدان تا چرخاندن تفنگ بر سر و دست.
تاریخ مشروطیت کسروی، سینمای چند بعدی مشروطیت است. سینمائی که لحظه به لحظه انقلاب را ثبت می کند و تا آن جائی که در توان دارد تلاش می کند گوشه را از دست ندهد! مورخی باشد که واقعیت را آنطور که گذشت بیان و ثبت کند این ویژگی اوست که دقت می کرد به حقیقت وفادار باشد چرا که از نظر او:” زیبائی آدمی راستی‌پرستی اوست”!

تیغ سخنش برای دریدن پرده‌های تزویر و ریا و نشان دادن زشتی و پلشتی خرافه و خرافه‌پرستی بسیار براست.
نشان‌دادن تزلزل شخصیت‌ها در بزنگاه‌های تاریخی در قدرت و حضیض! آگاه مردی که از زمانه خود بسیار جلوتر است و این، دردی است که پیوسته او را آزار میدهد. درد جامعه خنزرپنزری‌ها، نان به نرخ روز خورها و قاشق بر پیشانی‌نهاده‌ها
.
دردی که روح حساس او را در منگنه قرار می دهد، از همین روست که آشفته می گردد. به هر چه که رنگی از کهنگی تاریخی، سستی، کاهلی و تذبذب دهد حمله می کند. در این حمله یک‌تنه کارآکتر جدی، سخت‌کوش، منزه‌طلب، استواری و هوشمندی وی، او را یاری میرساند. مردی که در مقابل تندر می ایستند و خانه را روشن می کند و تسمه از گرده گاو طوفان می کشد، بی‌هراس از الدروم و بلدروم آخوندها، به نقد و بررسی اسلام و تشیع می نشیند.
عنصر پایداری، پای‌بندی به عقیده و رفتن به پای آن تا مرگ، از کسروی چهره‌ای می سازد تأثیرگذار بر بسیاری از جوانان. چهره مردی که زندگی‌اش با گفتارش، کردارش و عمل‌ش یگانه بود؛ در یکی از سنتی‌ترین محله‌های تبریز، حکم‌آوار، پیشنماز بود اما حاضر نشد موقع راه‌رفتن نعلین‌های خود را بکشد؛ گوشه عمامه‌اش را لاقیدانه بر روی شانه بیفکند و مانند طاووس علین در میان توده محروم و مجذوب قدم بردارد. حاضر نشد کتاب فرانسه از دست فرو بگذارد و قرآن بر سر گیرد؛ و نان مفت آخوندی بخورد. او، نان شریف و پر زحمت بیرون کشیده از زیر سنگ را بر نان راحتش ترجیح داد.
کمتر روشنفکر ایرانی است که برای دوره‌‌ای تحت تأثیر او و یا مخالفت با او قرار نگرفته باشد. اما این دوره نمی توانست طولانی باشد! چرا که کسروی قادر نبود برای تمامی این مسیر پاسخگو باشد
شیوه نگرش او به مسائل اجتماعی از مذهب گرفته تا ادبیات و سیاست و روابط اجتماعی، دیگر جوابگوی نسل جدید نبود. رشد جامعه تحصیل‌کرده، دانشگاهی و تغییر مناسبات اجتماعی، وسیع‌تر شدن ارتباطات و نقش احزاب و سازمانهای سیاسی و اجتماعی هر روز نقش کسروی را کم‌رنگ‌ترساخت.
خصوصاً پرداخت نه چندان عمیق او به مذهب، ادبیات و مسائل اجتماعی و جایگزین‌کردن آئین دیگر و صدور احکام و قوانین جدید برای زندگی اجتماعی که در بطن خود سلب بود و شکننده. عملاً توجه جامعه روشنفکری را از کسروی کمتر و کمتر نمود . اگر روشنگری کسروی برای دوره‌هائی بسیار لازم و تأثیرگذار بود، اکنون تنها می توانست برگ زرینی باشد در تاریخ جنبش فکری و اجتماعی ایران؛ نشان‌‌دهنده مسیری باشد که روشنکفر ایرانی طی کرده است.

اگر امروز بخاطر سلطه ارتجاع و حکومت مذهبی بار دیگر این پیش‌بینی کسروی که” ملت ایران یک حکومت به آخوندها بدهکار است.” مصداق پیدا کرده و ورد زبان روشنفکران شده، بدان معنا نیست که باردیگر آموزه‌های او جوابگوی این حکومت ارتجاعی و روشنگری دینی است.
بلکه ستایش از نبوغ و عملکرد مردی است که با چنین ارتجاع مذهبی و خرافه‌پرستی تا آخرین لحظه مبارزه کرد و جان بر سر آن نهاد؛ مورخی بزرگ، انسانی والا و گوهری کم‌نظیر در تاریخ معاصر ایران زمین.
برگرفته از ایران گلوبال

Loading


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.

Loading