محسن کردی
بسیاری تلاش دارند خامنه ای را سر عقل بیاورند. بسیاری راه خروج به او نشان میدهند. از اژدها به مار غاشیه و سپاه پناه میبرند. و نیز به عقرب و رطیل هایی در میان اصلاح طلبان و مارهای نیمه جان مثل میرحسین موسوی. برخی از این رطیل و عقرب ها در خارج از کشور نقش طعمه و شکاری بی پناه را بازی می کنند که از دست خامنه ای گریخته اند و با نوشته های زهرآگین شان میخواهند مردم را به سوی نیش مار و کام اژدها هل بدهند. خوشبختانه مردم ما همه را از دم می شناسند و وقعی نمی نهند. اما این همه اصرار بر بلاهت جای سوال دارد. اخیرا نوشتم که اگرچه شاه دستش را برای شنیدن صدای انقلاب مردم پیش آورد و مردم رد کردند امروز اشتباه بنظر میرسد، اما نباید از یاد برد که این نتیجه گیری امروز و پس از واقعه ای هولناک و انقلابی فکر نشده بوجود آمده. امروز ما مردم مثل سال 57 فکر نمی کنیم. نه مامردم مثل سال 57 هستیم و نه خامنه ای شباهتی به شاه فقید دارد.
امروز اگر خامنه ای دست آشتی جلو بیاورد ما نباید بفشاریم. او دستش را با رئیس جمهورهایش جلو می آورد و مهم نیست چه کسی پس از پزشکیان رئیس جمهور میشود: موسوی، تاجزاده، نوریزاد، دکتر ابراهیم یزدی اگر زنده بود، یا از خارج فرخ نگهدار را به داخل دعوت میکرد و به ریاست جمهوری می گماشت نتیجه یکی بود: تداوم عمر رژیم جمهوری اشغالگر اسلامی و به باد رفتن زندگی مردم ایران.
خامنه ای برای شنیدن صدای انقلاب مردم نیازی ندارد دست ما را در اپوزیسیون بفشارد. نیازی ندارد حتا نظر مثبت شاهزاده را جلب کند. آدم دارد که بجای پزشکیان بگذارد و تغییراتی را بوجود بیاورد که شاهزاده در دفترچه اضطرار مطرح می کند. مشکل اینجاست که او اگر هم قلبا بخواهد دیگر نمیتواند. نه او و نه سپاه و حراست ها و اطلاعاتی های رنگارنگشان بیش از آن اعدام و شکنجه و جنایت کرده اند و دزدی و رانتخواری کرده و خون ریخته اند و تجاوز کرده و آدم از پشت بام پرت کرده اند و ساچمه به چشم فرزندان ما زده اند که بتوانند تحمل این تغییرات را داشته باشند و ترس از دادگاه های عدالت نداشته باشند که فقط عمرشان را نمی گیرد بلکه آبروی فامیل و کسانشان را نیز به باد میدهد. سه سال بر سر حجاب ایستادند که از نگاه ماکیاولیستی در سیاست بسیار درست بود. آن سه سال درگیری ها بر سر حجاب باعث شد سقوط شان سه سال به عقب بیافتد. حالا حجاب تمام شده و شکست خورده اند. سنگر بعدی کدام است؟ سنگر بعدی آخرین است و آن سنگر سقوط است.
خامنه ای و سپاه جنایتکارش و لشگر سرکوبش اگر هم بخواهند نمیتوانند کوتاه بیایند. اگر شما بجای آنها بودید آیا حاضر بودید کوتاه بیایید؟ وقتی میگویم شما به جای او بودید شخص خودتان را نمی گویم که آدم شرافتمندی هستید برای همین هم در قدرت نیستید. وقتی میگویم شما خود را به جای او بگذارید یعنی نعلین آخوند و پوتین سپاه جنایتکار را به پا کنید و ذهن تان یک ذهن جنایتکار و خائن به کشور و وفادار به حماس و بیگانگان باشد و کوچکترین محبتی به مردم تان ندارید و میدانید علیرغم وعده وعیدهای اپوزیسیون این مردم چقدر به خون تان تشنه اند. باید احمق باشید که کوتاه بیایید. بارها خامنه ای و سپاه گفته اند که مثل شاه ساده لوحی نخواهند کرد. شاه چاره داشت که کشور را ترک کند و آغوشهایی هرچند ناچیز برایش باز بود. اینها چه؟ بروند لا دست پوتین مثل بشار اسد؟ تصور نمی کنم. درست است که آدمهای بیشرفی هستند اما بیشرف هم غیرت مخصوص بیشرف ها را دارد. او برای رفتن لای دست پوتین جنایت نکرده بلکه هدفش بسیار بیش از اینها بوده. لذا تنها یک راه باقی می ماند و آن این که آنها را مجبور به فرار به لای دست پوتین بکنیم. لذا.. حضرات ناصح.. دست بردارید از این نصیحت کردن و ترساندن آخوند از ناتانیاهو. و ترامپ. آنها از ناتانیاهو البته که میترسند اما به پای خود حاضر نیستند فرار کنند باید فرارشان داد. آنها مثل یک ببر زخمی و خشمگینی هستند که سر این ملت، و سر ما اپوزیسیون را در دهان دارند. هنگامی که سرتان در دهان ببر است نمیتوانید به او نصیحت کنید بلکه ناچارید دست و پا بزنید هزینه جانی بدهید و تن تان را اگر توانستید زخم و زیلی از دهان ببر بیرون بکشید. حالا یکی پیدا شده آن بیرون بنام ترامپ و دیگری ناتانیاهو دارند به شما کمک می کنند تا از دست این ببر خلاص شوید. آنوقت آن ابله که از خارج کشور کله اش در دهان ببر است ندای اتحاد با ببر سر میدهد. شماها کی میخواهید یاد بگیرید؟ کی میخواهید یاد بگیرید؟ کی میخواهید یاد بگیرید که تا هنگامی که سرتان در دهان ببر است دهانش را نمیتوانید با نصیحت باز کنید و خود را خلاص کنید.
برگرفته از ایران گلوبال
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.