نوروز آغاز دوره‌ای جدید در مسیر بازسازی ایران

محمد خوش بیان

پس از چهار دهه استبداد و فروپاشی نوروز، کهن‌ترین جشن ایرانی، همواره یادآور شکوفایی، امید و دگرگونی بوده است. این آیین هزاران‌ ساله که نسل‌ها از دل ویرانی‌ها، جنگ‌ها و استبدادها عبور کرده و همچنان پایدار مانده است، امسال نیز در حالی فرا می‌رسد که ایران در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود قرار دارد.

در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی، با بیش از چهار دهه سرکوب، فساد و ناکارآمدی، کشور را به مرز فروپاشی کشانده است، نوروز برای ایرانیان چیزی فراتر از یک جشن باستانی و پیام‌آور بازآفرینی و تجدید حیات ملی در برابر حکومتی است که مشروعیت خود را از دست داده و به سرعت به سمت زوال پیش می‌رود.

ایران، کشوری با منابع عظیم طبیعی، موقعیت استراتژیک بی‌نظیر و نیروی انسانی توانمند، روزگاری یکی از قدرت‌های نوظهور اقتصادی محسوب می‌شد. اما امروز، در سایه سیاست‌های ناکارآمد و فساد گسترده، اقتصاد کشور در مسیر سقوطی بی‌بازگشت قرار گرفته است. تورم سرسام‌آور، کاهش ارزش پول ملی، فرار سرمایه، تعطیلی صنایع و رکود عمیق، تنها بخشی از بحران اقتصادی‌ای است که حکومت بر کشور تحمیل کرده است.

در حالی که مردم با گرانی افسارگسیخته و فقر روزافزون دست‌ و پنجه نرم می‌کنند، بخش اعظم ثروت ملی به جیب نهادهای امنیتی، سرکوبگر و فاسد، به‌ویژه سپاه پاسداران، سرازیر می‌شود. منابعی که می‌توانست صرف توسعه زیرساخت‌ها، آموزش، بهداشت و رفاه عمومی شود، در راه سرکوب داخلی، مداخله‌های منطقه‌ای و حمایت از گروه‌های تروریستی تلف شده است. تحریم‌های بین‌المللی که نتیجه مستقیم سیاست‌های ماجراجویانه و انزوای دیپلماتیک جمهوری اسلامی است، عرصه را بیش از پیش بر مردم ایران تنگ کرده و شرایط معیشتی را بحرانی‌تر ساخته است.

در چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی از آغاز روی کار آمدن، با سرکوبی بی‌رحمانه هر صدای مخالفی را خاموش کرده است. از اعدام‌های گسترده در سال‌های ابتدایی حاکمیت تا کشتار معترضان در آبان ۹۸ و سرکوب خونین خیزش ۱۴۰۱، این رژیم همچنان با خشونت و سرکوب، پاسخ اعتراضات و خواست‌های مردم را داده است. این حکومت نشان داده که برای حفظ قدرت، حاضر است هر جنایتی را مرتکب شود. اما در مقابل، مردم ایران نیز بارها اثبات کرده‌اند که در برابر استبداد سر خم نمی‌کنند.

قتل حکومتی مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱، آغازگر خیزشی شد که به‌ سرعت سراسر کشور را فرا گرفت و ماهیت واقعی جمهوری اسلامی را برای جهانیان آشکار ساخت. زنان و جوانان، پیشتاز این جنبش شدند و نشان دادند که حکومت مشروعیت خود را از دست داده است. سرکوب شدید، اعدام معترضان و بازداشت‌های گسترده، نه‌تنها از شدت اعتراضات نکاست، بلکه به آگاهی عمومی و نفرت عمیق‌تر از حاکمیت افزود. زندانیان سیاسی، امروز به نماد مقاومت در برابر استبداد تبدیل شده‌اند. محمدحسین سپهری و فاطمه سپهری از چهره‌هایی هستند که با شجاعت، هزینه ایستادگی در برابر حکومت را پذیرفته‌اند. فاطمه سپهری، بانویی که با صراحت و جسارت علیه دیکتاتوری مذهبی سخن گفت، بارها بازداشت و شکنجه شد، اما همچنان به آرمان‌های آزادیخواهانه خود پایبند ماند. در کنار او، خانواده بختیاری، که پس از جان‌ باختن پویا بختیاری در اعتراضات آبان ۹۸، به یکی از چهره‌های نمادین دادخواهی تبدیل شدند، نیز همواره مورد تهدید و آزار حکومت قرار گرفته‌اند.

جمهوری اسلامی، امروز نه‌تنها در عرصه اقتصادی و سیاسی، بلکه در حوزه اجتماعی نیز با بحران عمیق مشروعیت مواجه است. شکاف میان مردم و حکومت هرگز تا این حد عمیق نبوده است. فساد گسترده، دروغ‌های حکومتی، ناکارآمدی در مدیریت بحران‌ها و تحمیل سبک زندگی ایدئولوژیک، موجب شده که اعتماد عمومی بطور کامل از بین برود. نسل جوان، که نه خاطره‌ای از فتنه ۵۷ دارد و نه توهمی نسبت به اصلاح‌پذیری نظام، به‌ روشنی دریافته است که جمهوری اسلامی هیچ آینده‌ای برای آنان ندارد. فرار مغزها، افزایش مهاجرت، کاهش نرخ ازدواج و افزایش نارضایتی اجتماعی، تنها بخشی از پیامدهای حکومتی است که بجای پاسخگویی به حقوق مردم، صرفاً بر ابزار سرکوب متکی است.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی، یکی از عوامل کلیدی فروپاشی اقتصادی و انزوای کشور است. رویکرد خصمانه نسبت به غرب، حمایت از گروه‌های تروریستی و بی‌کفایتی در دیپلماسی، ایران را به کشوری مطرود و منزوی در سطح جهانی تبدیل کرده است. در حالی که کشورهای منطقه با توسعه روابط بین‌المللی، اقتصاد خود را رونق بخشیده‌اند، جمهوری اسلامی با سیاست‌های ماجراجویانه، ایران را به یک کشور منزوی و تحریم‌زده تبدیل کرده است. عادی‌سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل، امضای توافق‌های اقتصادی میان همسایگان ایران و قدرت‌های جهانی، و تقویت جایگاه کشورهای منطقه در اقتصاد جهانی، همگی نشان از عقب‌ماندگی رژیم در عرصه سیاست خارجی دارد.

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی نه‌تنها قادر به حل بحران‌های داخلی نیست، بلکه هر روز بیش از گذشته، کشور را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد.

امروز، در آستانه نوروز، جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر و تحول بنیادین است. جمهوری اسلامی، با کارنامه‌ای پر از شکست، فساد و سرکوب، ایران را به لبه پرتگاه سوق داده است. اما ملت ایران، با پیشینه‌ای از مبارزات تاریخی، بارها نشان داده که در برابر استبداد تسلیم نخواهد شد. عبور از این وضعیت بحرانی، نیازمند همبستگی ملی، آگاهی عمومی و تلاش برای ایجاد آینده‌ای روشن است. آینده‌ای که در آن، حقوق شهروندان به رسمیت شناخته شود، آزادی‌های فردی و اجتماعی محترم شمرده شود، و ایران به جایگاه شایسته خود در عرصه بین‌المللی بازگردد.

نوروز، نمادی از زایش دوباره و رویش امید است. اینبار، نه‌تنها طبیعت، بلکه سرنوشت ایران نیز در آستانه دگرگونی‌ای بزرگ قرار دارد. مردم ایران، با اراده‌ای استوار، مسیر آینده خود را رقم خواهند زد، و این شب تاریک استبداد، بی‌گمان رو به پایان است.

برگرفته از کیهان لندن


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.