علیرضا نوریزاده
رهبر جمهوری اسلامی بعد از دو هفته و نیم لشکرکشی در خیال علیه بنی موسی، سرانجام به عقبنشینی تاکتیکی و عقبنشینی غیرتاکتیکی رسید و گفت: «به تعبیر قرآن کریم، عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد. عقبنشینی گاهی تاکتیکی است، گاهی عقبنشینی مانند پیشروی یک تاکتیک است؛ آن عیبی ندارد.» در چند جلسه با خادمان ولایت فرموده بودند، همین که شماها چند روز است خواب راحت از چشم صهیونیستها ربودهاید یک پیروزی بزرگ به دست آوردهاید. دشمن روانی شده، نه روز دارد نه شب، اربابش آمریکا هم در وحشت است. نگاه کنید آمریکا پیش از آنکه بمب اتمی به ژاپن بزند جنگ را برده بود. مسئله دیگر این نبود که بمب اتمی کی میرسد، مسئله این بود که حتما میرسد و دشمن امروز در چنین احوالی است. میداند که معاقبه و تنبیه خواهد شد. سوال این است که کی ضربه فرومیآید. اعصابشان را خرد کردهایم، همین نشانه پیروزی ما است (نقل از فردی موثق در جلسه رهبر جمهوری اسلامی با سران نظامی).
آشنایی من و پدرم با آقای خامنهای و میرزا جواد پدر پیرو مکتب الفقر فخری، به روزگاری برمیگردد که سید هنوز به نیمروضهخوانی هم نرسیده بود؛ جوانی با عینک تهقابلمهای، کرکی بر چهره و قبایی بر تن. خیلی زود وقتی در منزل مرحوم آیتالله حسن طباطبایی قمی به منبر رفت، لباده و عبا نو کرد، کفش هاکوپیان پوشید، قاب عینک شیکی از بیت امیرالشعرا امیری فیروزکوهی به چشم زد و کتاب سید قطب و فلسطین احمد الشقیری (نخستین رییس سازمان آزادیبخش فلسطین) را به دست گرفت. با هاشمینژاد، دایی محمد علی ابطحی و واعظ طبسی خیلی رفیق بود. به مرحوم علی آقا مقدادی اصفهانی عارف نامی و فرزند مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اظهار ارادت میکرد، و شگفتا که بعد از رحلت حضرت مقدادی اجازه صادر نشد پیکرش در نیمه بالایی مزار پدر در صحن رضوی به خاک سپرده شود.
پیش خود میگویم خامنهای حالا به میلیاردرها پوزخند میزند، ولی همچنان با فقر روحی، بیاعتمادی و وحشتی که لحظهای رهایش نمیکند دستوپنجه نرم میکند. نگاهش در تشییع جنازه هنیه به آسمان است که موشک و پهپاد «نتان» کی فرومیآید و هنیهوار خاکسترش میکند.
این جناب رهبر، تهران که میآمد خواب راحتش در خانه پدر میرحسین موسوی بود و عصر دولتش گرد آتش همیشهروشن امیرالشعرا فیروزکوهی. امروز مجالستش با افرادی است که البته مرتکب شعر هم میشوند و از قزلارسلان خراسانی میگویند و رکاب اسبش را میبوسند. البته بسیاری از ما شاهد دگردیسی آدمها بودهایم. ستوان دوم قذافی را دیدیم که امپراتور شد؛ ایدی امین آشپز گردان سوم تیپ چارلز انگلیسی که شیر آفریقا و تمساح اوگاندا شد، اما دگردیسی هیچکدام به اندازه صیروره سیدعلی شگفتیآور نبود. دقیقا معنای از جمادی مردن و آدم شدن را باژگون کرد که از آدمی مرد و سنگ شد و از عزت مرد و ننگ شد.
ششصد یا کمی بیشتر کشته، شیخه حسینه، دختر مجیب الرحمان را از عرش ۱۴ ساله پایین کشید و فراریش داد. فقیران عالم در گداز فقر و استبداد پیروز شدند و جای شیخه حسینه پروفسور محمد یونس، برنده جایزه نوبل، به ریاست دولت موقت برگزیده شد.
نه ما ملت کمتری هستیم و نه کمبود انسانهای شایسته و خردمند داریم. فاطمه سپهری را در زندان مشهد داریم و شماری از برجستهترین فرزندان ایران زمین را در اوین و گوهردشت. شاهزاده رضا پهلوی را داریم که در هر شرایطی در مقام پادشاه مشروطه والاترین است. ظریف ۴۰۰ نفر را جمع کرده بود تا ۲۷ وزیر برای پزشکیان دستچین کنند. آیا ما قادر نیستیم با برپایی یک کنگره ملی از فرزانهای در جمع فرزانگانمان دعوت کنیم جمعی از عاشقان ایرانبانو و دلسوختگان وطن را جمع کند تا ریشه بدعهدان و ناجوانمردان را برکنند؟
من یک هفته حقا افسردهترین بودم. ما ماندیم و بازهم مشغول دوره کردن دیروز و هنوز. در چنین شرایطی رئیسی، که درسش را در نوکری بد پس داده بود، به لقاءالله اعزام شد آن هم با پیکر سوخته دست در گردن امیرعبداللهیان جانوجهانباخته. رهبر بازی تازهاش را به مهارت و همه کلکهایی که طی سالهای رهبری آموخته است آغاز کرد. اصلاحطلبی را به میدان آورد و با ترساندن مردم از جلیلی، مسعود خان را به پاستور فرستاد که چه بشود؟ مشتی وعده و وعید و بعد شورای راهبردی ظریف و تیمی از امنیتیها با دو سه وزیری که مثلا گزینه ظریف و پزشکیاناند. ظریف نتوانست بیآبروییاش را با استعفا «مالهکشی» کند اما مشت سیدعلی را بیشتر و بیشتر وا کرد.
در کابینه پزشکیان دو تن از کابینه دولت رئیسی حضور یافتند: وزیر اطلاعات و رییس سازمان انرژی هستهای. مشخص است به دستور مستقیم خامنهای به این سمت گماشته شدهاند. این دو نفر در دولت رئیسی هم به دستور خامنهای به این سمت گماشته شده بودند. رئیسی هم تمایلی به حضور خطیب نداشت و قبلا او را از ریاست حراست قوه قضاییه کنار گذاشته بود و فرد مورد نظرش را به این سمت گماشته بود، ولی در مقام ریاست جمهوری مجبور شد خطیب را وزیر معرفی کند و اسلامی را که وزیر راه روحانی هم بود رییس سازمان انرژی اتمی. او تخصصی در زمینه هستهای نداشت ولی قبلا در پروژه آماد، که مقدمهچینی آزمایش سلاح هستهای در سال ۱۳۸۱ بود، حضور داشت، او از مدیران فنی مورد اعتمادی بود که محسن فخریزاده به کار گرفت.
پزشکیان چندان امکان انتخابی نداشت. او پورمحمدی و یونسی را برای سمت وزارت اطلاعات معرفی کرده بود ولی آقا هر دو را رد کرد. رئیسی عملا امکان انتخاب دیگری نداشت در زمینه هستهای نیز علیاکبر صالحی رییس پیشین سازمان حاضر نشد مسئولیتی به عهده بگیرد. علیآبادی وزیر صمت دولت رئیسی که اکنون برای وزارت نیرو معرفی شده نیز قبلا برای ستاد اجرایی فرمان امام کار میکرد ولی در میان نیروهای سپاه هم هوادارانی داشت چون قبلا رییس شرکت مپنا بود و در کار تولید توربینهای برقی. شغلی نان و آبدار با بذل و بخششهای کلان … اما مهمترین انتقادات به انتخاب وزیرکشور و آموزش و پرورش برمیگردد. برای وزارت کشور پزشکیان به توصیه ظریف سه تن را معرفی کرده بود که هر سه را آقا رد کرد.
مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، سردار علایی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه و مدیر هواپیمایی آسمان، و پورمحمدی، وزیر سابق کشور و دادگستری، کاندیداهای مطرح بودند، اما سردار مومنی از نزدیکان به قالیباف به وزارت کشور رفت. خود مومنی گفته است که از دانشگاه تبریز پزشکیان را میشناسد و شخصا با او آشناست. به هر حال، حضور یک نظامی و امنیتی در راس وزارت کشور میتواند بساط پزشکیان را بهکلی به هم ریزد. اگر پزشکیان از این انتخاب میتوانست امتیازی در مورد محدودسازی خشونت علیه زنان بگیرد میتوانست از وزیرش بهره ببرد، اما آقا دستنشاندهای مفید آورده که به پزشکیان لگام نمیدهد، بنابراین آقای دکتر مسعود، راهبردی و عملکردی بازی را باخته است.
وزیر آموزش و پرورش نیز برادر رییس اطلاعات سپاه است و بیشتر در قسمتهای مالی و پرورشی آموزش و پرورش فعال بوده و مدتی نیز عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر که در این سمت میلیاردها اندوخته است. حضور او در این سمت با موج مخالفت تعدادی از نیروهای اصلاحطلب آموزش و پرورش روبهرو شد که نقش مهمی در پیروزی پزشکیان داشتند. آنها در انتظار بانویی فرزانه بودند اما مذکری آمد با برقع امنیتی. در فهرست پزشکیان هرچند برخی دیگر نیز به حمایت از او برخاستند و گفتند وی دیدگاههای متفاوتی از اصولگرایان دارد، این تحفه وزیر مورد حمایت کانونهای صنفی معلمان قرار نخواهد گرفت. در حوزه اقتصاد نیز پزشکیان با چالش جدی روبهرو است. سابقه وزیر نفت او پاکنژاد به وزارت اطلاعات بازمیگردد. او گزینه زنگنه و عارف است. او در سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱ ریاست حراست وزارت نفت را به عهده داشت. اکنون در بیوگرافیاش سعی کرده سابقه حراستش را مخفی کند. او مدیری ستادی است و بعید است بتواند در حوزه تولید نفتوگاز و پر کردن ناترازی انرژی کار مهمی انجام دهد. گزینههای دیگری که در کارگروه معرفی شده بودند، از جمله امیننژاد و عماد حسینی، که معاونت وزارت نفت را داشت، میتوانستند قویتر از پاکنژاد عمل کنند.
دو وزیر معرفیشده برای حوزه اقتصاد هم یعنی همتی برای وزارت اقتصاد و میدری برای وزارت رفاه و تامین اجتماعی از دو سنت متفاوت اقتصادی میآیند و هر دو اینها با پورمحمدی در برنامه و بودجه اختلاف نظر دارند. این در حالی است که بسیاری معتقدند ممکن است مجلس هم همتی و هم میدری را رد صلاحیت کند. این ناهماهنگی در اقتصاد میتواند موقعیت پزشکیان را با توجه به مشکل معیشتی مردم دچار چالش جدی کند و تیم هوادار رییسی را تشجیع کند که انتقادات تندی را علیه وی مطرح کند.
در میان وزرا ظفرقندی وزیر بهداشت نیز بحثانگیز است. ظفرقندی از هوارداران پروپاقرص موسوی در سال ۸۸ بود، همچنین پزشک معالج حجاریان بعد از ترورش. ریاست سازمان نظام پزشکی نیز در کارنامهاش ثبت است اما در دو دوره قبل برای شرکت در انتخابات نظام پزشکی رد صلاحیت شده بود.
در مجموع کابینه پزشکیان وضعیت مبهمی دارد و مشخص نیست در وضعیت بحرانی کنونی او قادر باشد اوضاع کشور را حتی به حداقل سامانی برساند. در این میان استعفای ظریف و انتقادات اصلاحطلبان و نیز مخالفتهای جامعه و پشیمانی بسیاری از آنهایی که به او رای دادند، موقعیت پزشکیان را به خطر انداخته است و ماهعسل او هنوز آغاز نشده بهسرعت به پایان رسیده است. میتوان گفت پزشکیان در وصلت با قدرت همان شب اول از حجله بیرون انداخته شد.
برگرفته از ایندیپندنت فارسی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.