عباس خرسندی
حکومت ایران با واژه فاشیسم مذهبی یا اصطلاحات سیاسی دوران مدرن نامگذاری نمی شود!
در بسیاری از محافل سیاسی ایرانی هنوز از واژه دقیقی برای نامگذاری حاکمیت مذهب در ایران استفاده نمی شود! برخی آنرا فاشیسم مذهبی، بعضی دیگر شبه فاشیستی و عده ای حکومت توتالیتر می نامند و از همه آشناتر نام جمهوری است که همچون تابلویی لایتچسبک بر پیشانی حکومتی قرون وسطایی نصب شده است ! اطلاق چنین نام هایی تمام مسیرهای منتهی به درک صحیح از ماهیت سیستم مذهبی حاکم بر کشور را منحرف ساخته بگونه ای که درپژوهش های سیاست در ایران و همچنین در بررسی ساختاری و ماهیتی حاکمیت، بکارگیری واژه ها و مفاهیم دوران مدرن، شناخت دقیق آنرا با تناقض و اشتباه روبرو ساخته است! برای بررسی بیشتر البته تصور براین است که آگاهی خوبی در باره تفاوت های دوران های تاریخی بین سنت و مدرنیته وجود دارد و مسلم است که حاکمیت مذهبی در ایران نمی تواند با استفاده ازواژه سیاسی مدرن(جمهوری) برای خود کسب اعتبار نماید و اصحاب پژوهش بویژه در جامعه شناسی سیاسی و تاریخ تا کنون میبایستی با عنایت به ویژگی های سنتی مذهب (فقاهتی) شیعه در ایران تفاوت های آنرا از ترم ها و ساختارهای سیاسی مدرن تفکیک نموده و حاکمیت مذهب را بعنوان یک پدیده سنتی و نه مدرن کالبد شکافی می کردند تا بخشی از آنها مجبور نشوند تز اصلاحات را در مورد ساختار غیر قابل تغییر ولایت فقیه و کل نظام بکارگیرند1
چگونه حکومت شیعه در ایران عرفی نشد و در قاب یک فرقه مذهبی بر کشور پر از تنوع فرهنگی و دینی مسلط گردید؟!
جداسازی واژه “ملت” بعنوان یک فرهنگ با ویژگی های اجتماعی مدرن و جایگزینی “امت” به عنوان اجتماعات سنت گرا در پیمان سیاسی حکومت مذهبی در ایران از همان ابتدا در قانون اساسی کشور جای گرفت و ثبت گردید و دوران برگشت به عقبه تاریخ رخ داد.
حال حکومت چه می گوید و فلسفه سیاسی و مذهبی آن چگونه کار رکده است؟! منصوره معصومی دارای دکترای قرآنی عضو شورای مرکزی شریان (شبکه یاران انقلاب اسلامی) و مدیر موسسه بیت النور در رسانه رسمی و تلویزیون جمهوری اسلامی اعلام کرده است ایران مال حزب الهی ها است و همچنین مدعی شد ایران 8 تا 10 سال دیگر بهشت روی زمین خواهد شد! چنین اظهارات مهملی از سوی عوامل ریز و درشت حکومت مذهبی نه تازگی دارد و نه جای تعجب. آنها به کسانی که با ولایت فقیه و فرهنگ حزب الله توافقی ندارند تحکم می کنند ایران را ترک نمایند! این زنان جاهل با اعتراف به بردگی(کنیزی) خود در نزد مردان متحجر نظام حاکم، با طرح ادعای “ایران متعلق به امت حزب الله است، به فلسفه اشغال ایران که کمتر مردان حکومتی شهامت ابراز آن را دارند، اعتراف می کنند! اما قواعد مذهبی حاکم بر قوانین و رفتارکشور و حکومت چنین تصویری را نشان داده است!
حکومت بر اساس آموزه های مذهبی و حوزی خود با جدا سازی جامعه و ایجاد نفاق اجتماعی حتی در میان شیعیان، به پروژه دشمن سازی در سطح کشور پرداخته و همه مخالفان خود را بیگانه می شمارد. صداهای امت گرایانه اما این روزها بلند تر شده است و هر روزی که می گذرد موضوع فرقه ای بودن این حکومت در کشور برجسته تر می شود. اگر براساس تجربه تاریخی موجود در جهان تعدادی از دولتها و حکومتهای اسلامی در بخشهایی از آسیا و خاورمیانه و بویژه کشورهای عربی علی رغم برچسب صفت اسلامی بر حکومتهایشان تلاش کرده اند با تعدیل اصول دینی و مذهبی، خود را با قوانین بین المللی و تعریف حکومت های عرفی منطبق نمایند، اما پدیده جمهوری اسلامی(شیعه فقاهتی) ایران با هدف بسط ایدئولوژی فرقه ای در کسوت حکومت که به شیوه های کهن با لشکر کشی به کشورهای دیگرقصد سلطه فرقه مذهبی خود را دارد، تنها نشان از این دارد که حتی در دوران مدرن هم همچنان باید شاهد ظهور فرقه های (sect) شبیه به آن در قالب گروه ها و جریانات تروریستی مانند داعش، طالبان و القاعده باشیم! چنین ایدئولوژی های مذهبی فارغ از انواع خود، به تسلط بر جهان می اندیشند تا به زعم خود بشریت را از گمراهی مدرنیته نجات دهند! تقریبا تمام این انواع، غرب و آمریکا را دشمن خود می دانند و دائما در حال ستیز با آنها هستند.
هنگامی چنین دیدگاه های مذهبی متحجر امت گرا و جنگ طلب در چارچوبه حاکمیتی یک کشور قرار می گیرند، محتوا و شکل حاکمیت سیاسی آن کشور، معنا و مفهوم دیگری بجز عرفی بودن، پیدا می کند، یعنی کسانی نه به منظور اداره مطلوب آن کشور بلکه با هدف اشغال آن سرزمین، مردمانشان را بطور دائم سرکوب کرده به قتل می رسانند و یا به زندان ها و اعدام می کشانند. امروز اما داستان جدی تر شده است«هرجا مسلمین(بخوان شیعیان فقاهتی) هستند آنجا ایران است» این عبارت قصار از آقای مرتضی مطهری نایب رئیس سابق مجلس قانونگذاری جمهوری اسلامی است که در واکنش به اعتراضات عمومی در مورد حضور شبه نظامیان نیابتی خارجی در ایران ابرازداشته است. این سخن توجیح گر بینش تجاوزگرایانه در فلسفه شیعی است که محدوده و مرزهای کشور ایران را ملاک و معیار قرار نمی دهد و لاجرم خارج از مرزهای ایران به تمامیت و استقلال کشور های دیگر تجاوز می کند. بر همین اساس گروه های شبه نظامی دست ساز حکومت در کشورهای دیگر در قالب فرقه و گروه های تروریستی به خدمت گرفته می شوند تا اهداف ولایت فقیه و رهبر بلا منازع آنرا به ثمر برسانند. اهدافی که روحانیت مذهبی حاکم بر ایران تا کنون بر آنها تاکید کرده است، توسعه شیعه گری(هلال شیعی)، آزادی قدس درفلسطین و حمایت از اماکن مقدس شیعیان در سوریه و عراق و لبنان، سوریه و کل خاورمیانه است!
و اما مبنا و مجوزچنین اقدامات تجاوزگرانه در کجا پایه ریزی شده است؟ شواهد در اصول قانون اساسی دقیقا نشان می دهد که نظام حاکم بر کشور ما نه یک فرآیندعرفی که یک مسیر شرعی را “قانونا” طی کرده است. برای نمونه اصل یازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی پایه ایدئولوژیک – فکری، سیاسی، فرهنگی را به منظور حمایت و پشتیبانی از جماعت های اسلامی مطرح کرده است. همچنانکه در یک تفسیرسوء استفاده گرانه از واژه «امت» در قانون اساسی، ضمیمه ای پژوهشی در این زمینه تهیه شده است که با تاکید بر اصل یازده قانون اساسی نتیجه می گیرد که دولت جمهوری اسلامی چه وظایفی شرعی در مقابل «امت» دارد و چگونه این اصل در تضاد با مفهوم ملت و تعریف یک کشور و حاکمیت عرفی قرار می گیرد: «بر اساس اصل یازدهم قانون اساسی « به حکم آیه کریمه….(سوره انبیاء، آیه ۹۲)» همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی موظف است سیاست کلی خود را برپایه ائتلاف ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد2.
پژوهش در ادامه به تشریح امت و جایگاه آن می پردازد و این تضادها را کاملا برجسته می سازد:
«امت به مجموعهای از انسانها اطلاق میگردد كه هدف و مقصد واحدی آنان را گرد هم جمع نموده باشد. مرز ميان “امتها” مرزی عقيدتی است. همه آنان كه بر محور توحيد، نبوت و معاد متمركز گشتهاند، امت واحده اسلامی را تشكيل میدهند. از نظر اسلام «امت» مهمترين ملاک تقسيمبندی جوامع بشری است. بنابراين يكي از تفاوتهای اساسی نظام سياسی اسلام با مكاتب سياسی و حقوقی معاصر در مرزبندی موجود ميان “ملت” و “امت” است. اسلام از آن جهت كه ديني جاوداني و جهانشمول است و جامعه بشری را مخاطب خويش میداند، بدون توجه به مرزهای سرزمينی و تفاوتهای نژادی، زبانی، ملی و فرهنگی از ميان همه انسانها سربازگيری میكند و نام «امت واحده» را بر پيروان خويش مینهد. اين مفهوم به كلی با مفهوم شهروندی كه افراد را به دولت حاكم در يک سرزمين معين مرتبط میسازد متفاوت استــ»(همان).
بند شانزدهم اصل سوم قانون اساسی می گوید: « تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان»3
مشاهده می شود سیاست خارجی حکومت قانونا تعهد به مردم ایران نیست. در اصل ۱۵۴قانون اساسی جمهوری اسلامی با توجه به قوانین بین المللی نسبت به عدم مداخله در کشور های دیگر تاکید کرده و صرفا به حمایت های اقنصادی و معنوی از مسلمانان اکتفا می کند! اما تناقض ایدئولوژیک با قوانین عرفی زمانی آشکار می شود که حکومت در دفاع از مسلمان (شیعه) به سرزمین های دیگر تجاوز می کند (بر خلاف اصل ۱۵۴). مشکل جمهوری اسلامی این است که دچار فرقه گرایی شده است و برخلاف بند شانزده اصل سوم قانون اساسی با مسلمانان دیگر( اهل تسنن) در تضاد قرار گرفته و به آنها حمله می کند( در حمایت از دولتهای شیعی سوریه، یمن، عراق و لبنان). اینکه گرو های شبه نظامی اهل تسنن در لبنان و یا بعضی نقاط کوچک نظیر فلسطین مورد حمایت حکومت ایران قرار می گیرند، بهره برداری از این گروهها در تقابل با اسراییل و در نتیجه برافراشتن پرچم شیعه فقاهتی است. بعبارت روشن، شبه نظامیان اهل سنت نظیر حماس به ابزاری برای تقویت شیعه فقاهتی و گسترش این فرقه تبدیل شده اند. با این واقعیت، آنچه در فصول قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است در عمل بیش از آنکه نشان از حمایت از تمام مسلمانان جهان باشد (با اهل تسنن از نظر فقهی در تضاد است) حمایت و گسترش هلال شیعی(فقاهتی) در کل منطقه است!
از سال 67 با ورود تز شیعه فقاهتی به فرهنگ تشیع در ایران، تعارضی بین دو نحله دینی پدید آمد. شیعه دوازده امامی که تشیع ایرانی را شکل داده است برای پذیرش شیعه فقاهتی زیر فشارحکومت اسلامی قرار گرفت تا با قبول این نوع از شیعه گری تعهد خود را نسبت به حاکمیت روحانیون و وفاداری به آن اعلام کند. تبعیت از ولایت فقیه از حلقه ۱۲ امام عبور کرده و ولایت فقیه خود را نماینده آخرین امام غایب قلمداد نمود. خمینی لقب امام گرفت و خامنه ای نیز در شرف دریافت چنین مرتبتی است!
به این ترتیب تجربه مقاومت چهل ساله مردم ایران نشان داده است که جامعه شیعه ایران فلسفه ولایت و شیعه فقاهتی را نپذیرفته و لاجرم مورد خشم آنها قرار گرفته و دشمن تلقی می شود. بر اثر تضاد های حکومت با سایر ادیان و مذاهب نظیر اهل تسنن، بهاییت، مسحییت و غیره در ایران آنها نیز دشمن قلمداد شده اند. در این وضعیت جمعیت امت ولایت مدار به دامنه حکومت محدود شده و به اقلیتی که ثروت و قدرت نظامی و نیروی سرکوبگر را در دستان خود متمرکز کرده، تبدیل شده است. بر اساس ایدئولوژی ولایت فقیه شیعی، ایران در مالکیت این فرقه و جزء مایملکات حزب الله محسوب می شود! با این دیدگاه که در قانون اساسی نیز بر آن صحه گذاشته شد، حکومت وظایف کل ساختار سیاسی و اداری کشور را به وظایف ایدئولوژیک تبدیل کرده است. ساختاری که ظاهرا شباهت به حکومت های عرفی دارد، دارای کابینه دولت، رئیس دولت، وزیر امورخارجه، مجلس و قوه قضاییه است، دارای استانداری، فرمانداری و شهرداری و سازمانهای زیر مجموعه وسیعی است، اما وظایف این مسئولان، ارگانها و نهادهای حکومتی خدمات رسانی و رسیدگی به امور مملکت و مردم عادی نیست، بلکه ساختاری است که وظایف و دستورات ولایت فقیه را به اجرا در می آورد و آن کنترل کشور تحت زعامت ولایت، تسلط بر مردم، سرکوب آنها و محبوس کردن مقاومتگران در زندانها است. وظیفه این حکومت فریب جامعه بین المللی با بکارگیری صندوق انتخابات جعلی و ترویج دروغهای مصلحت آمیزی است که تنها در فقه این فرقه ظاله توجیح شدنی است.
جنبش زن زندگی آزادی سرفصل جدال سرنوشت ساز با فرقه شیعی به زعامت روحانیت
پس از گذشت دهه ها آنچه امروز مشاهده می شود ظهور نسل های جوان با رویکرد فرهنگی مدرن است که بعنوان نیروهای اجتماعی با حاکمیت مذهبی به جدال برخاسته و آنرا به چالش کشیده اند. نسل جدید این آفریدگار جنبش(انقلاب) زن زندگی آزادی است که از سال گذشته مسئولیت دفاع ازکشور و نسل خود در برابرعقب ماندگی ذهنی فرهنگی فرقه مدعی مالکیت بر ایران را بر عهده گرفته است و حمایت نسل های سرکوب شده گذشته و تمامی اصناف و مردمی که در تامین معیشت حداقلی خود در مانده اند را طلب می کند. این نسل قصد دارد تا تضاد بین دوران مدرن و زندگی انسانی را در مقابله با تاریکی های سنت و مذهب حل و فصل نماید و خط بطلان بر فلسفه و تئوری مضحک مالکیت شیعه بر کشوربکشد. اینکه این تضاد و تقابل با این نظام فرتوت چگونه صورت می گیرد! میتوان تصویری کوتاه از آینده نشان داد که براساس آن اگر اقدامات و سرکوب خشونت آمیز حاکمیت در روند تقابلی ادامه یابد بر پایه فلسفه مضحک (ایران سرزمین آیت الله ها و حزب الله است) می تواند به یک جنگ خونین داخلی بیانجامد چون مالکین اصلی یعنی مردم کشور مجبور هستند سرزمین خود را از آنها پس بگیرند!! اما امیدها بر آن است که با هرچه کوچکتر شدن حلقه اطراف خامنه ای و فروپاشی طرفداران حاکمیت که هر روزه خبرهای آن منتشر می شود صحنه های تقابل با مردم ضعیفت تر و زمینه و جبهه پیروزی مردم بر حکومت قوی تر شود
لازم به تاکید است خیزش مجدد جنبش زن زندگی آزادی زمانی ببار خواهد نشست و هنگامی به انقلاب سقوط حاکمیت مذهب و روحانیت تبدیل خواهد شد که با حمایت و مشارکت میلیونی مردم کشور دامنه امواج طغیان اجتماعی بسیار بلندتر از تصور حکومت شکل بگیرد. رمز پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی مشارکت های میلیونی مردم در کنار نسل جوان د کف خیابانها است.
برگرفته از ایران گلوبال
منابع:
1- در اینجا، انتقاد من به حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی ایران همواره این بوده است که محققان این حوزه تا کنون هیچ تلاشی نکرده اند تا ساختار سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی را کالبد شکافی نموده و باز شناسی نمایند، سهل است که بخش هایی از جامعه شناسان به اشتباه با طرح فرآیند رفرم در این دستگاه ایدئولوژیک، با پیش فرض عرفی و سیاسی بودن ساختار این نظام در پی اصلاحات درون این سیستم مذهبی بوده اند!
2-تفاوت های امت و ملت، شرح اصل یازدهم ـ قسمت سوم،انتشار جوان آنلاین سال ۱۳۹۳ http://www.javanonline.ir/fa/news/659840/%D8%AA%D…
3- قانون اساسی جمهوری اسلامی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.