محسن کردی
دنیوی بودن
آیا دنیوی بودن از نظر اخلاقی امری نیک است یا بد؟ میتوان گفت تا حدی در یک جامعه آزاد و سکولار، معنوی بودن یک امتیاز است چرا که فردی که معنوی است، معنوی بودنش را بر پایه دنیوی بودنش بنا کرده است. یعنی بخاطر معنویت از دنیایش نمی گذرد و هم لذت زندگی را می برد و هم انسانی نیک اندیش باقی می ماند و دنیا را فدای معنویت نمی کند. اگر بخواهیم بین بد و بدتر انتخاب کنیم، چون فرد متعصب مذهبی از غیر متعصب برای جامعه سکولار خطرناک تر است پس آخوند دنیوی و متظاهر به معنویت به مجاهد معتقد و متعصب دینی ارجح تر است.
آخوندها و حوزه علمیه شان با مجاهدین و درس های ایدئولوژیک شان هردو از یک خانواده هستند. تفاوت یکی در لباس شان است که یکی عبا و عمامه و دیگری کت و شلوار به تن دارند. تفاوت دیگر شان میزان پایبندی به ایدئولوژی شان است که آخوندهای قرن 21 اعتقادی به اسلام ندارند و تظاهر می کنند اما مجاهدین اعتقادشان قلبی است و همین است که آنها را به اندازه طالبان و داعش ترسناک و خطرناک می کند. آیا هرگز دیده اید که آخوندها دسته سینه زنی به راه بیاندازند و سازمان یافته با عبا و عمامه بایستند و سینه بزنند و زنان شان هم نوحه بخوانند و در انظار سینه بزنند؟ مجاهدین قرن 21 همچنان تعصب به دین برقرار است. زنان شان را نیز برای تبلیغ در معرض تماشا برای نوحه خواندن و سینه زنی می گذارند و این برعکس آنچه تبلیغ می کنند نشان بیرون کشیدن زن از پستو نیست بلکه نشان دهنده تعصب شان است که تظاهر به برابری زن و مرد کنند در حالیکه اگر در همان تفکر واپسمانده و اسلام زده شان واقعا آزاده بودند حتا در همان جمع شان زنان بدون حجاب نیز باید به سینه زنی مشغول می بودند یا در صفوف مجاهدین جای میداشتند. حتا در زمینه بلاهت نیز باز آخوندها دست باز تری دارند. در مراسم عاشورایشان دختران و زنان بی حجاب یا بد حجاب هم در کنار مردان و در خیابان سینه زنی و زنجیر زنی می کنند. چنین چیزی در میان مجاهدین غیر ممکن است.
آری.. آخوند تظاهر به دین می کند و بخاطر حفظ قدرتش حاضر است واجباتی مثل نماز و روزه و حج را نیز تعطیل کند و این حقه بازی آخوندی بی خطر بودنش برای جامعه سکولار را نشان میدهد و با آن سازگار تر است اما تعصب مجاهدین چنین امکانی را از آنها می گیرد. خمینی در سال 66 چنین بیانیه ای داد: حکومت، که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله (ص) است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم میتواند مساجد را در مواقع لزوم تعطیل کند… و میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است موقتا تعطیل کند. همین دنیوی بودن آخوند زندگی را برای مردم قابل تحمل تر می کند تا مجاهدی که در دنیای آزاد زنان و مردان را در زندان ها نگه داری می کند و اجازه رابطه با دنیای آزاد اطراف شان را به آنها نمی دهد. مجاهدین یک سکت خطرناک هستند. آنها دنیای شان را از دست داده اند و اگر به قدرت برسند انتقام شان را از مردمی که سختی آنها را در زندگی نکشیده اند خواهند گرفت و دمار از روزگار مردمان ایران در خواهند آورد.
لطفا در لینک زیر به سینه زنی مجاهدین و زنان شان توجه کنید و سپس بیاندیشید که در ایرانی که دختران و زنان سالها قبل روسری ها را در تظاهرات به آتش افکندند و برای به سطل آشغال انداختن روسری و آزاد گشتن ساچمه به چشم شان خورد، شلاق خوردند و از بام ها به پایین پرتاب شدند زن مجاهدی مثل مریم رجوی و زنان مجاهد با آن سر و وضع ترحم برانگیز و روسری هایشان برای دختران و زنان ایران چه پیامی دارند؟ آیا میتوان با گروهی که اسلام و روسری جزو اعتقادات جدا ناشدنی شان است به مردم ایران پیام ایرانی آزاد و سکولار را داد؟ روسری را اگر مادر من به سر میکرد (مرحوم مادر من چادری و اهل نماز و عبادت از نوع زمان شاه بود) هیچ ترسی از او نمی داشتم اما اگر همین مادر عضو سازمان مجاهدین خلق می بود و عقل امروز را میداشتم از خانه پدرم فرار میکردم.
تصور روزی را بکنید که مجاهدین در ایران قدرت را بدست دارند و زنان و دختران ایرانی برای استخدام در ارتش و ارگان های دولتی مراجعه می کنند و زنانی با روسری پشت میزهای پذیرش قرار گرفته اند و قرار است با داوطلبان مصاحبه کنند. تصور روزی را بکنید که نیروی انتظامی مجاهدین یا شهربانی مجاهدین با زنان روسری به سر در میادین ایستاده اند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. آیا غلو می کنم؟ آیا مجاهدین مسلمان هستند یا نیستند؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر جزو واجبات هست یا نیست؟ آیا باید گول فریب های مجاهدین را برای ایران آزاد فردا خورد؟ خب اینها برای به قدرت رسیدن مثل خمینی در پاریس خدعه می کنند. خدعه ای که فرد مومن اختیار دارد که برای پیشبرد اسلام بکار ببرد. اصلا سوال اصلی این است که ایران امروز برای فراهم آوردن یک زندگی انسانی برای مردمانش چه نیازی به اسلام و از آن بدتر چه نیازی به همراهی یک گروه متوهم اسلام زده و متعصب دارد؟
هیچ دلیل عقلی و هیچ دلیل سیاسی برای نشستن مریم رجوی و ایدئولوژی نفرت آورش در کنار شاهزاده رضاپهلوی سکولار و دمکرات نیست. با توجه به نفرتی که مردم ایران به هرگونه تظاهر به دینداری دارند، و بعلاوه سکت بودن مجاهدین و خیانت های شان به ایران و همکاری با دشمن ایران صدام حسین، همراه داشتن دم خروسی بنام مسعود و مریم رجوی در هر اتحادی تنها به بی اعتمادی مردم ایران ختم می شودم مرد ایران از هر اتحاد سیاسی که سازمان مجاهدین در آن حضور داشته باشند رو گردان خواهند شد.
لینک سینه زنی نفرت آور زنان و مردان عقل باخته مجاهد در کمپ ها:
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.