کوروش زمانی
در تاریخ ملتها، گاه روزگاری میرسد که دیگر امید به حاکمان معنا ندارد. لحظاتی که نهادها فرومیپاشند، زبانها از حقیقت تهی میشود و بوی خیانت به ملت تمام کوچهها را فرا میگیرد تا مردم درمییابند که اگر نجاتی در کار باشد، باید از درون خودشان آغاز شود. ایران امروز درست در چنین بزنگاهی قرار گرفته است. پس از دههها سرکوب، تحریف و تحقیر، نسلی سر برآورده که دیگر از وعدههای حکومتها و شعارهای فرسوده دلزده است و به جستوجوی معنای تازهای از میهندوستی برخاسته است؛ معنایی که بازتاب آن در شعار ساده اما ژرفِ «ایران را پس میگیریم» تبلور یافته است. این شعار نه ندایی از خشم، بلکه فریادی از آگاهیست و نه فراخوانی برای انتقام، بلکه دعوتی به همراهیست.
کمپین «ایران را پس میگیریم»، بر پایهی این آگاهی شکل گرفت که در غیاب اعتماد عمومی رژیم و فروپاشی نهادهای حکومتی، تنها شبکهی واقعی قدرت مردم ایران هستند. مفهوم «بازپسگیری» در این گفتمان، بازگرداندن حس عاملیت، اعتماد و مسئولیت به ملت است. در دنیایی که حکومتها از ناتوانی مردم تغذیه میکنند، این حرکت یادآور میشود که ملت ایران، وارث یکی از کهنترین تمدنهای جهان، هنوز توان برخواستن و ساختن سرنوشت خود را دارد.
در همین راستا، دفترچهی «گارد جاویدان ایران» منتشر شد؛ متنی فشرده و دقیق که در ظاهر، راهنمایی برای سازماندهی مدنی و خودیاری در بحرانهاست، اما در عمق خود بیانیهای فلسفی دربارهی بیداری ملی و احیای کرامت ایرانی است. این دفترچه خطاب به مردم میگوید که نجات میهن نه از دل نهادهای فاسد، بلکه از میان انسانهای صادق و مسئول زاده میشود. در دورانی که قدرت حاکم در همهی سطوح دچار فساد و فرسودگی شده، ایدهی تشکیل گروههای کوچکِ سه تا پنجنفره از افراد معتمد، بازتعریف تازهای از مفهوم «قدرت مردمی» است. قدرتی که نه در سلاح و سازمان، بلکه در همکاری و همیاری شهروندان عادی معنا مییابد.
زمان انتشار این دفترچه خود حامل معناست. ایران در مرحلهای از فروپاشی قرار دارد که هر بحرانی، از سیل و زلزله تا سقوط نظام بانکی، به به راحتی به فاجعهای انسانی بدل میشود. دولت نه تنها ناتوان از مدیریت است، بلکه گاه خود عامل بیثباتی است. در چنین وضعی، بازگرداندن حس مسئولیت جمعی به مردم نه یک انتخاب، بلکه ضرورت بقاست. «دفترچهی گارد جاویدان» در این لحظهی تاریخی به مردم میگوید: «به یکدیگر تکیه کنید، نه به حکومت.» همین جمله ساده، به ظاهر یک توصیهی عملی است، اما در عمق خود، انقلابیترین جملهی دوران معاصر ایران محسوب میشود.
این متن نشان میدهد که چگونه میتوان بدون خشونت، بدون شعارهای تند و بدون تقابل کور، شبکههایی از همبستگی واقعی ساخت. تأکید بر گروههای کوچک به خاطر امنیت و اعتماد، در واقع تأکید بر بازسازی تار و پود جامعه است؛ جامعهای که سالهاست رژیم با سیاستهای ترس و نفوذ، آن را از درون تهی کرده است. هر گروه کوچک، یک سلول زنده از پیکر ملت است؛ سلولی که میتواند در هنگام بحران غذا، دارو یا اطلاعات را میان مردم پخش کند و در عین حال، حس امید را زنده نگه دارد.
از دید جامعهشناسی سیاسی، اهمیت این ایده در آن است که قدرت را از ساختارهای هرمی و فرسوده، به شبکههای افقی و خودجوش منتقل میکند. تاریخ نشان داده که دیکتاتورها همواره از مردم پراکنده و بیاعتماد میترسند نه از مخالفان مسلح. هر جا که مردم به هم تکیه کردهاند، نظامهای سرکوبگر فروپاشیدهاند. «دفترچهی گارد جاویدان ایران»، این تجربهی جهانی را با روح ایرانی درهم آمیخته و آن را به زبانی ساده و عملی برای همهی اقشار جامعه بازگو کرده است.
اما این سند صرفاً راهنمای بقا نیست؛ بیاننامهای اخلاقی و روانی نیز هست. ملتی که سالها با انواع سرکوب و سانسور حکومتی روبرو بوده تا بیاموزد قدرتی ندارد، نیاز به بازسازی روان جمعی دارد. جملات آرام و استوار دفترچه، با زبانی دلگرمکننده و بیهیاهو از سوی کمپینی مشروع با رهبری محبوب و مقبول، این پیام را تکرار میکنند که «میتوانی بر شانهی هممیهن خود تکیه کنی». در جهانی که حتی گفتوگوی صادقانه تبدیل به خطر شده، این بازگشت به اعتماد انسانی، یک انقلاب درونی است.
کمپین «ایران را پس میگیریم»، نه حرکتی صرفاً سیاسی بلکه فرهنگی است. هدفش بازگرداندن میهن به حافظهی اخلاقی مردم است؛ یادآوری این حقیقت که ایران فقط خاک و مرز نیست، بلکه شبکهای از مسئولیتها و پیوندهاست. آنچه این کمپین را از دیگر جریانها متمایز میکند، تمرکز آن بر ملیگرایی مدرن است؛ ملیگراییای که نه بر نفرت از دیگری، بلکه بر عشق به خود بنا شده است. در این گفتمان، ایران نه ابزاری برای قدرت، بلکه هدفی برای خدمت است.
در قلب این تفکر، اندیشهی بازسازی ملت از طریق آگاهی و خودسازماندهی قرار دارد. برخلاف جنبشهای واکنشی که بر خشم یا یأس سوارند، این حرکت بر «آرامش هدفمند» تأکید میکند. دفترچه به صراحت میگوید که این گروهها حزب یا جنبش سیاسی نیستند، بلکه شبکههایی از مردم عادی و متعهدند که در بحران به یاری یکدیگر میشتابند. همین مرزبندی اخلاقی، تفاوت میان هرجومرج و همبستگی است.
از دید تحلیلی، میتوان گفت «گارد جاویدان ایران»، تجسمی از «مبارزات مدنی هوشمند» است؛ مقاومتی که نه با خشم واکنشهای احساسی، بلکه با اقدامات منظم در دل بینظمی دوام میآورد. در این نگاه، هر خانه، هر محله و هر انسان میتواند نقطهی آغاز بازسازی ملی باشد. همانطور که متن میگوید، «امنیت شما در عادتهای منظم و ناشناس ماندن است»؛ جملهای که در بطن خود فلسفهای ژرف از مسئولیت فردی و نظم درونی را نهفته دارد.
این سند در کنار کارکرد عملیاش، حامل پیامی نمادین نیز هست: «اینکه ایران هنوز زنده است». همانگونه که به نام «جاویدان» اشاره دارد و متن آن تلاشی است برای احیای حس جاودانگی ملی در زمانهای که بسیاری باور کردهاند ایران رو به خاموشی و نابودی است. حتی ساختار زبانی دفترچه، آگاهانه از لحن رسمی فاصله گرفته و به زبان مردم نزدیک شده است؛ تا نه از بالا، بلکه از میان جامعه سخن بگوید و این پیام را ارسال کند که برای خیزش بزرگ ملی آماده شوید!
در بُعد تاریخی، اهمیت این متن در پیوند آن با جریان ملیگرایی نوین ایرانی است؛ جریانی که ریشه در سنت باستانی، احترام به آزادی و عدالت دارد و در عصر جدید با مفاهیم مردمسالاری، حقوق بشر و کرامت فردی درهم آمیخته است. در این جهانبینی، ایران نه تنها دارای گذشتهای باشکوه، بلکه دارای آیندهای درخشان است که باید دوباره ساخته شود. همین نگاه است که شعار «ایران را پس میگیریم» را از یک شعار سیاسی به یک تعهد و وظیفه اخلاقی تبدیل کرده است.
در نهایت، دفترچهی گارد جاویدان ایران بازتابی از نیاز عمیق جامعه به سازمانیافتن است و ملتی که به خود بازمیگردد، از درون شکستناپذیر میشود. چنین پیامهایی در روزگار فروپاشیهای اخلاقی، گرانبهاتر از هر سلاحیاند. شاید قدرت رژیم بتواند رسانهها را خاموش کند، اما نمیتواند گفتوگوی دو انسان را که برای کمک به یکدیگر گرد آمدهاند، از میان ببرد. این همان نقطهای است که «دفترچهی گارد جاویدان ایران» بر آن انگشت میگذارد و میگوید که سرچشمهی واقعی قدرت، از درون انسان است.
پس شاید پیام نهایی این دفترچه، «کمپین ایران را پس میگیریم» و شخص «شاهزاده رضا پهلوی»، خلاصهای از یک حقیقت تاریخی باشد: «ملتهایی که خود را بازمیسازند، هرگز شکست نمیخورند».
از این رو، مجموعه اقدامات شاهزاده رضا پهلوی طی یک سال گذشته؛ از رایزنیهای سیاسی با دولتمردان دیگر کشورها گرفته تا حضور در رسانههای معتبر بینالمللی، از رونمایی طرحهای حسابشده و به هنگام گرفته تا تهیه و انتشار دفترچههای راهنما، به وضوح نشان میدهد که خود و تیم وی، تنها جریانی است که به طور خالص و بیشائبه به ایران و مردم آن میاندیشد، برنامههای تدوین شده و اصولی دارد و به خوبی میداند که چگونه و چه زنانی آن را انجام دهد. همین امر مشروعیت و مقبولیت وی را در میان طیف گستردهای از ایرانیان افزایش داده است.
حالا بهتر میتوان درک کرد که کمپین «ایران را پس میگیریم»، که توسط تیم شاهزاده رضا پهلوی ارائه شد، نوک کوه یخی است که نه تنها یک اقدام عملی برای سازماندهی مبارزات با رژیم فاسد جمهوری اسلامی، بلکه یک بیانیهای سیاسی است در مشروعیت، محبوبیت و مقبولیت این جریان. این در حالی است که دیگر جریانهای مخالف، از اپوزیسیونهای بیوطن چپی گرفته تا اپوزیسیننماهایی با وابستگیهای مالی و سیاسی به برخی کشورها، که نظام جمهوری را نه برای احقاق جمهوریت ملت که برای کسب قدرت برای خود و تشکیلاتشان میخواهند، هر یک با بحران و چالشهای جدی مشروعیت و بقا روبرو هستند.
جنبش تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی اما، به دلیل تکیه بر ملیگرایی اصیل، وفاداری به منافع ملی ایران و ملت ایران با ارائه راهکاری عملی برای گذار از بحران، به عنوان تنها جریان موفق و حقیقی ملیگرا در اپوزیسیون شناخته میشود و از حمایت حداکثری جامعه ایران برخوردار است. این جنبش و دفترچه راهنمای «گارد جاویدان ایران»، که نه بر اساس آرمانهای انتزاعی، بلکه بر پایه واقعیتهای ملموس جامعه ایران استوار است، بیش از آنکه یک راهنما باشد، نمادی از عزم راسخ ملت ایران برای بازپسگیری میهن خود است. عزمی که در سایه رهبری بیمانند و همت والای مردمی آزادیخواه محقق خواهد شد.
در خاتمه باید اضافه کرد که دفترچه «گارد جاویدان ایران» سندی است که در بستر تاریخی و اجتماعی خاص ایران معاصر معنا مییابد. سندی که هم پاسخ به نیازهای فوری است و هم ترسیم کننده آینده. این دفترچه، که با دقت و ظرافت توسط کارشناسان حاضر در تیم شاهزاده رضا پهلوی تهیه شده، به مردم میآموزد که چگونه در شرایط بحرانی از خود و یکدیگر محافظت کنند، چگونه شبکههای مقاومت را شکل دهند و چگونه در نهایت، ایرانی آزاد و آباد را بنا نهند. اهمیت این سند نه تنها در محتوای عملی آن، بلکه در پیامی است که منتقل میکند. پیامی که میگوید مردم ایران، با تکیه بر شایستگیها، تواناییها و ارادهی خود، قادرند سرنوشت خود را به دست گیرند و میهن را از چنگال حکومتی فاسد و نالایق نجات دهند. این تصویر که در قلب کمپین «ایران را پس میگیریم» نهفته است، تنها از طریق حمایت حداکثری ملت از رهبری شاهزاده رضا پهلوی و تیم ایشان محقق خواهد شد.
برگرفته از کیهان لندن
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.
