بادهای آلوده، سرطان، افزایش دما و کوچ اجباری؛ تبعات خشک‌شدن دریاچه ارومیه

داریوش معمار

خشک شدن بیش از ۹۰ درصد دریاچه ارومیه و احتمال ناممکن بودن احیای آن، به یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی ایران بدل شده است. تبعات این رخداد از محدوده شمال و شمال‌غرب کشور فراتر رفته و حتی برخی کشورهای همسایه را نیز تهدید می‌کند. کارشناسان بر این باورند که نابودی دریاچه ارومیه زندگی بیش از ۷.۳ میلیون نفر ساکن در حوضه آبریز آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

یکی از پیامدهای کوتاه‌مدت این بحران، تبدیل بستر خشک‌شده دریاچه به پهنه‌ای وسیع از نمک و رسوبات آلوده است که به منبع اصلی طوفان‌های نمکی و گردوغبار سمی بدل خواهد شد.

ترکیب این رسوبات با آلودگی‌های شیمیایی و کشاورزی ته‌نشین‌شده در دریاچه، نگرانی‌ها را دوچندان کرده است. حرکت ذرات نمک، فلزات سنگین و مواد شیمیایی کشاورزی در دل طوفان‌ها، سلامت میلیون‌ها نفر را به مخاطره می‌اندازد.

بادهای مسموم در راه‌اند

فلزات سنگین، آفت‌کش‌ها و نمک موجود در بستر خشک‌شده دریاچه، حتی در کوتاه‌مدت به شکل ریزگرد وارد هوا می‌شود و تهدیدی جدی برای سلامت عمومی است. پزشکان هشدار می‌دهند مشکلاتی مانند سوزش چشم، بیماری‌های تنفسی، سرطان ریه و اختلالات پوستی نخستین موج آسیب‌ها خواهد بود.

در مناطق پیرامونی دریاچه، افزایش فشار خون به دلیل استنشاق هوای آغشته به نمک گزارش شده است. این پدیده در بلندمدت طیف وسیعی از مناطق را دربر می‌گیرد. ترکیبات کلسیم، آهن، آلومینیوم و منیزیم در بستر دریاچه، خطر ابتلا به سنگ کلیه، گرفتگی مجاری و اختلال در رگ‌های خونی را افزایش می‌دهند.

پزشکان هشدار می‌دهند که به‌ویژه آلومینیوم موجود در این رسوبات خطرناک است، زیرا حتی استنشاق کوتاه‌مدت ذرات آن موجب سرفه، تحریک ریه، آسیب به دستگاه تنفسی و در نهایت سرطان می‌شود.

اگرچه خشکی دریاچه ارومیه مجموعه‌ای از بیماری‌های جسمی و تنفسی را به همراه دارد، اما پیامدهای روانی آن نیز کم‌اهمیت نیست. استرس، اضطراب، افسردگی ناشی از نابودی محیط زندگی، از دست رفتن مشاغل و احتمال مهاجرت اجباری نیز بار روانی سنگینی بر جوامع محلی تحمیل خواهد کرد. به این ترتیب، بحران دریاچه ارومیه تنها یک فاجعه زیست‌محیطی نیست، بلکه خطری جدی برای سلامت جسم و روان میلیون‌ها نفر در ایران و منطقه است.

نابودی گونه‌های جانوری و دگرگونی اقلیم منطقه

خشک‌شدن دریاچه ارومیه تنها یک بحران زیست‌محیطی نیست، بلکه به تغییرات عمیق جانوری و نابودی گونه‌های جانوری منطقه نیز انجامیده است. این دریاچه زمانی یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های گونه‌های آبزی و پرندگان مهاجر به شمار می‌رفت، اما امروز بخش بزرگی از حیات جانوری وابسته به آن یا نابود شده یا منطقه را ترک کرده است.

افزایش شوری آب باقی‌مانده، منبع اصلی تغذیه پرندگان مهاجر یعنی میگوی آب‌نمک (آرتمیا ارومیانا) را تقریبا از بین برده و درپی آن حدود نیمی از گونه‌های پرندگان منطقه کاهش یافته است. دریاچه ارومیه یکی از غنی‌ترین زیستگاه‌های طبیعی این گونه در جهان به شمار می‌آمد، اما با کاهش شدید جمعیت آرتمیا زنجیره غذایی دریاچه به‌طور کامل مختل شد.

فلامینگوها، پلیکان‌ها، پرندگان زمستان‌گذری و گوزن زرد ایرانی از دیگر گونه‌هایی بودند که مستقیما از خشکی دریاچه آسیب دیدند. اسماعیل کهرم، بوم‌شناس و فعال محیط زیست، پیش‌تر گفته بود دریاچه ارومیه روزگاری میزبان ۴۰ هزار فلامینگو و ۲۰ هزار پلیکان بود، اما پس از خشک‌شدن دریاچه زیستگاه آنها از میان رفت.

گوزن زرد ایرانی نیز با نابودی زیستگاه طبیعی در اطراف دریاچه آواره شد. علاوه بر این، بسیاری از جانورانی که به زمین‌های کشاورزی اطراف وابسته بودند، تحت تاثیر افزایش شوری خاک و آب‌های زیرزمینی آسیب جدی دیده‌اند. این شرایط حتی ورودی‌های اصلی آب به دریاچه، مانند سیمینه‌رود و زرینه‌رود را با بحران اکوسیستمی مواجه کرده است.

تاثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت بر اقلیم منطقه

خشک‌شدن دریاچه ارومیه بر الگوهای آب‌وهوایی شمال‌غرب ایران نیز تاثیر گذاشته است. کارشناسان می‌گویند در کوتاه‌مدت، تغییر تعادل انرژی سطحی باعث افزایش دمای محلی و کاهش رطوبت نسبی هوا می‌شود که نتیجه آن تشدید خشکسالی‌های تابستانی است. طوفان‌های نمکی برخاسته از بستر خشک‌شده نیز کیفیت هوا را کاهش داده و حتی بر میزان و نوع بارش‌ها تاثیر گذاشته‌اند. کاهش برف‌بارش در زمستان‌های اخیر یکی از نشانه‌های این تغییرات است.

اما پیامدهای بلندمدت به مراتب جدی‌تر خواهند بود. ناتوانی در احیای دریاچه به معنای آغاز یک دگرگونی اقلیمی است.

گزارش‌ها نشان می‌دهد اقلیم معتدل شمال‌غرب کشور به سمت گرمای شدید و خشکی پیش می‌رود. این روند می‌تواند زمینه بیابان‌زایی گسترده، افزایش دمای سالانه و کاهش بارش را فراهم کند. در چنین شرایطی نه‌تنها شمال‌غرب ایران، که بخش‌هایی از جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز تحت تاثیر مستقیم این تغییرات قرار خواهند گرفت.

فرونشست در کمین منطقه است

پیامدهای خشک‌شدن دریاچه ارومیه تنها به نابودی زیستگاه‌های جانوری و تغییرات اقلیمی محدود نیست. یکی از جدی‌ترین پیامدهای میان‌مدت و بلندمدت آن فرسایش خاک و فرونشست دشت‌های پیرامونی است. قدرت برزگری، استاد زمین‌شناسی، هشدار داده است که فرونشست در این دشت‌ها خسارت گسترده‌ای بر تاسیسات زیربنایی، سازه‌های شهری و روستایی، راه‌ها و خطوط انتقال نیرو وارد می‌کند.

به گفته او، افت سطح آب‌های زیرزمینی با افزایش تراکم و نشست همراه بوده است و با توجه به ماهیت رسوبات منطقه، احتمال بروز فروچاله‌ها و نشست‌های نامتقارن در مقیاس وسیع دور از انتظار نیست.

نابودی دریاچه ارومیه، که روزگاری به نگین آذربایجان شهرت داشت، ابعاد اجتماعی عمیقی نیز در پی خواهد داشت. جمعیتی بیش از ۷.۳ میلیون نفر در ۴۲ شهر و ۵۲۰ روستا در حوضه آبریز دریاچه زندگی می‌کنند که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۹ درصد از جمعیت کشورند.

از دست رفتن منابع طبیعی این منطقه می‌تواند مهاجرت اجباری بخش بزرگی از این جمعیت را رقم بزند و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای به همراه آورد.

برخی برآوردها نشان می‌دهد در صورت ناکامی در احیای دریاچه، بیابان‌زایی به‌تدریج گسترش می‌یابد و بخش‌های وسیعی از شمال و شمال‌غرب ایران را فرا می‌گیرد. این موضوع نه‌تنها بافت جمعیتی، که ساختار اقتصادی منطقه را نیز متحول خواهد کرد.

با توجه به سهم مهم صنایع و کشاورزی در اقتصاد این محدوده، از دست رفتن کارکرد اقلیمی آن می‌تواند خسارتی سنگین برای آینده ایران به جا بگذارد. خشک شدن دریاچه ارومیه یک بحران چندوجهی است که محیط زیست، اقلیم، جامعه و اقتصاد را همزمان تحت تاثیر قرار داده است. با این حال، اقدامات حاکمیت تاکنون بیشتر موقتی و کوتاه‌مدت بوده و نتوانسته است امیدی برای ساکنان منطقه ایجاد کند. مردمی که هر روز با تبعات مستقیم این بحران روبه‌رویند، اکنون اعتماد چندانی به وعده‌های احیای دریاچه ندارند.
برگرفته از ایندیپندنت فارسی


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.