مراد خورشیدی
از شور خدمت تا خطای ویرانگر٫از باز اندیشی تا جبران
از نوجوانی خواستار برابری انسانها در استفاده از نعمات مادی بودم.
آرزوی ساختن خانه ای در ساری برای دانش آموزان با استعداد ولی بی بضاعت را داشتم.
پس از آشنائی با اید ئولوژی م. ل. عاشق شعار کمونیستی «از هرکس بقدر توان و به هر کس بقدر نیاز» گشته، و به قابل دسترسی بودن و علمی بودن آن باور داشتم.
در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۶، با شرکت در تحصن جلوی دبیر خانه دانشگاه تهران جهت اعتراض به اخراج دانشجویانی که نتوانستند شهریه شان را بپردازند شرکت کردم.
و در ادامه با شرکت در اعتراضات دانشجوئی در دانشگاه تهران، با مارکسیست-لنینیستهای آن دوره آشنا شدم و با ایجاد یک هسته مطالعاتی سیاسی، با برخی گروهها گفتگو داشتم. در سال ۱۳۴۹، هستهی ما به گروهی پیوست که بعدها چریکهای فدایی خلق نامیده شد.
۱۳۵۰ بازداشت شدم.
۱۳۵۳ در زندان عادلآباد شیراز، با کنارهگیری از سازمان چریکهای فدایی خلق، به حزب توده ایران گرایش پیدا کردم.
در اسفند ماه ۱۳۵۸، در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، من بهعنوان نامزد حزب توده ایران از شهرستان ساری شرکت کردم.
در انتخابات میاندورهای نخستین دوره مجلس شورای اسلامی که در تابستان سال ۱۳۶۱ برگزار شد، اینبار من بهعنوان نامزد مشترک حزب توده ایران و سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) معرفی شدم.در واپسین لحظات، شورای نگهبان صلاحیت مرا برای نمایندگی رد کرد.
در نوروز سال ۱۳۶۰، در پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران شرکت کردم و به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی حزب انتخاب شدم. از اوایل تابستان همان سال، مسئولیت کمیته ایالتی مازندران به من واگذار شد.
پس از یورش دوم به حزب، همراه با خانوادهام زندگی مخفی داشتم و با نام مستعار در شرکت خانه سازی در شهرک نی آباد نزدیک شوشتر به کار مشغول شدم. پس از یک سال، به دنبال تغییر در مدیریت شرکت و تسلط نیروهای حزباللهی ، من نیز مشمول تصفیه شدم. چند ماه بعد، همراه با خانوادهام به شوروی و سپس از آنجا به سوئد مهاجرت کردم.
۱۳۶۴ در کنفرانس ملی حزب توده ایران که در کابل برگزار شد، به عضویت اصلی کمیته مرکزی حزب درآمدم.
در سال ۱۳۷۰، از حزب توده ایران کنارهگیری کردم.
د ر جلسه حزبی شرکت کرده و با اشاره
به پیش بینی مارکس در باره آینده طبقه متوسط ونیز با مقایسه دستاورد های جامعه سوئد با جوامع سوسیالیستی:
پیشرفت و رفاه همراه با آزادی و دمکراسی در مدل سوسیال دمکراسی با پذیرش نظام سرمایه داری و تقسیم برابر فقر و سرکوب آزادی در جوامع سوسیالیستی، گفتم من م. ل. را ایدئولوژی علمی نمیدانم.
………….
پس از کناره گیری از حزب، به بازنگری در مورد دانسته هایم در باره ایران و انقلاب ویرانگر پرداختم و به نتایج زیرین رسیدم:
باور به عبور از ج. ا.
-آلترناتیو حکومت دینی را سکولاریسم بافتم.
این که دمکراسی بزرگترین دستاورد بشریت است.
سکولاریسم شرط دمکراسی است.
الگو حکومت مورد نظرم را حکومت های اروپا وامریکا بافتم.
برای همبستگی نیروهای جمهوری خواه و پادشاهی خواه، باید تلاش کرد.
من:
دوران پادشاهان پهلوی را از دوره های درخشان تاریخ ایران ارزیابی میکنم.
تلاش دو پادشاه پهلوی را در ایجاد ایرانی سکولار و مدرن را ارج مینهم. .
قدر ردان هزاران انسانی که در این دوره برای ساختن ایرانی مدرن تلاش کرده و گمنام مانده و یا مغضوب نیرو های شرکت کننده انقلاب 57 گشته اند، هستم.
جمهوری اسلامی را میوه جریان مشروعه خواهان به نمایندگی شیخ فضل الله نوری میدانم.
انقلاب 57 را انقلابی اسلامی به رهبری خمینی برای پیاده کردن نظرات ارتجاعی مشروعه خواهان میدانم. .
ادعا ی شرکت کنندگان غیر مذهبی و برخی جریانات مذهبی را مبنی بر دزدیده شدن انقلاب بوسیله روحانیون را نادرست میدانم.
جمهوری اسلامی را غیر قابل اصلاح میدانم و خواستار گذار خشونت پرهیز هستم.
با باور به تمامیت ارضی و یگانگی ملی خواستار بر پايی حکومتی نرمال(دمکراسی سکولار) با قانون اساسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر هستم.
شکل نظام سیاسی این که جمهوري باشد یا پادشاهی با رای مردم تعیین میگردد. شکل نظام اداری (متمركز یا غیرمتمرکز) پس از کارشناسی با تصويب مجلس مؤسسان معين می شود. هر گونه تغییر در تقسيمات کشوری باید به پس از تصويب قانون اساسي و استقرار مجلس منتخب و دولت واگذارگردد.
طرح فدرالیستها برای آینده ایران را غیر دمکراتیک دانسته و سکوت در مقابل تبلیغات شان علیه قوم خود ساخته فارس را جايز نمیدانیم. ما قومی بنام فارس نداریم که این همه تجزیه طلبان و فدرالیستها به آنان میتارند.
ثبات و امنیت لازمه سرمایه گذاری اعم از داخلی و خارجی برای رشد اقتصادی است. لازمه دمکراسی توسعه اقتصادی و حضور یک طبقه متوسط مدرن میباشد. در دوره حکومت موقت حضور احزاب وددستجات مسلح باعث بی ثباتی است. اسلحه باید فقط در دستان نیروهای انتظامی برای حفظ امنیت شهروندان و در اختیار ارتش برای دفاع از کشور درمقابل تجاوز خارجی باشد.
پشتیبان شاهزاده رضا پهلوی برای رهبری دوران گذار هستم.
در روز ۴ مرداد، با امید به نجات میهن، تحقق خواست برپایی حکومتی سکولار و دموکراتیک، و با باور راسخ به حفظ تمامیت ارضی ، در «همایش ملی برای نجات ایران» شرکت کردم.
این مشارکت از آنروست که باور دارم میتوان با تلاش و همبستگی ملی، جامعهای مرفه با عدالت اقتصادی بنا نهاد، الگو گرفته از تجربهی موفق کشورهای اسکاندیناوی در ایجاد دولتهای رفاه.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.