کیهان لندن
کنفرانس «همکاری ملّی برای نجات ایران» به میزبانی شاهزاده رضا پهلوی روز شنبه ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۵ (چهارم امرداد ۱۴۰۴) در تالار همایش هتل «INFINITY» در شهر مونیخ آلمان برگزار شد.
در این کنفرانس که در مجموع نزدیک به ۱۲ ساعت طول کشید، بیش از ۵۰۰ نفر از طیفهای مختلف شامل دادخواهان، زندانیان سیاسی سابق، حقوقدانان، ورزشکاران، هنرمندان، فعالان سیاسی، نمایندگان اقوام، کارآفرینها و فعالان اقتصادی، الجیبیتی، نظامیان بازنشسته دوران شاهنشاهی ایران و نظامیان استخدامی پس از انقلاب، متخصصان و دانشگاهیان حضور داشتند.
تدارکات حرفهای برای گرد آوردن جمعی متنوع
برنامهریزی و تدارکات و همچنین امنیت محل برگزاری در سطح بالا و حرفهای بود و تقریباً همه چیز بهموقع و بدون ایراد جدّی اجرا شد. سازمان غیرانتفاعی «مونیخ سیرکل» در انجام تدارکات و پیشبرد این کنفرانس نقش بسیار مهمی داشت و برای برگزاری نشستی که بیتردید در تاریخ ثبت خواهد شد، سنگ تمام گذاشت. همچنین تیم شاهزاده، دبیرخانه ایشان و «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی) که مسئولیت برنامهریزی و تدارکات اجرایی برای دعوتها و محتوا و سخنرانیها و برگزاری حدود ده ساعت نشست را بر عهده داشتند، در چارچوب آنچه ارائه شد، موفق عمل کردند.
در تالار اصلی کنفرانس، دهها سخنرانی که پژواک صدای طیفهای متنوع از شرکتکنندگان بود و دو پنل تخصصی با چشمانداز آینده ایران برگزار شد. در حاشیه کنفرانس نیز فرصت مناسبی برای گفتگوهای جانبی، تبادل نظر، تقویت ارتباطات و انتقال افکار فراهم آمد.
برخی که نتوانسته بودند در کنفرانس حضور داشته باشند، پیامهای ویدیویی فرستادند؛ از شهبانو فرح پهلوی گرفته تا زندانیان داخل زندان تهران بزرگ و آسیبدیدههای اعتراضات که صورتشان را پوشانده بودند اما پیامشان را به گوش مردم ایران رساندند. عمدهی برنامهها و پیامهایی که در تالار پخش میشد ترجمه انگلیسی داشت که برای رساندن پیام به مخاطبان غیرفارسیزبان مؤثر بود.چهرههای سرشناس از عرصههای مختلف نیز چون گوگوش، شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل، میترا حجازیپور استاد بینالمللی شطرنج و همچنین افرادی که از رژیم روی برگرداندهاند مانند مهدی نصیری سردبیر سابق کیهان تهران در پیامهای ویدیویی از کارزار «همکاری ملی» حمایت کردند.
بسیاری از کسانی که در این کنفرانس حضور داشتند، بیان میکردند که پس از مدتها، در فضایی که همدلی، شور و امید در آن موج میزد، شرکت داشتند. برخی مطرح کردند که شرایط داخل ایران تأثیر قابل توجهی در نحوهی برگزاری این کنفرانس داشت. برخی دیگر میگفتند که پذیرش هدایت و رهبری دوران گذار از سوی شاهزاده رضا پهلوی برای پیشبرد امور، یک مرکزیت قابل اتکا ایجاد کرد که فضای همدلی و همبستگی موجود در این کنفرانس هم بازتاب و هم حاصل آن بوده است.
دادخواهان به نمایندگی از یک ملت دادخواه
به اعتقاد اغلب ناظران، حضور پرشور و گستردهی خانوادههای جانباختگان و آسیبدیدگان اعتراضات، نقطه عطف این کنفرانس بود. پیش از این سابقه نداشت که بیش از ۷۰ نفر از دادخواهان، در یک روز و در یک مکان، با یک پیام مشترک کنار هم حضور داشته باشند. بسیاری از آنان طی هفتهها و ماههای منتهی به کنفرانس با کمک چند نهاد، انجمن و گروههای حقوق بشری از ایران خارج شده بودند.
حضور و پیام خانوادههای دادخواه، از سه نسل، از اعدامشدگان پایوران دوران پهلوی در ۵۷ تا جانباختگان اخیر، در کنفرانس بسیار تأثیرگذار بود؛ از پیام ویدئویی گلنار جهانبانی دختر سپهبد خلبان نادر جهانبانی که جوانان در ایران از سالها پیش بر مزارش حاضر شده و آن را گلباران میکنند و عصمت وطنپرست یا «مادر عصمت» که ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در اعدامهای دهه ۱۳۶۰ به قتل رسیدند تا دختران و پسرانی که در اعتراضات دهههای بعد تا امروز آسیب دیدهاند و یا اعضای خانواده خود را از دست دادهاند.
امید و باور پس از سالها ناامیدی و بیاعتمادی
در این کنفرانس همچنین ویدیوها و روایتهایی از وقوع فجایع در دهههای مختلف که توسط جمهوری اسلامی روی دادهاند به نمایش درآمد. هنرمندان درباره این روایتها خواندند و با تکرار نام «ایران» و «میهن» و «ملت» و «همبستگی» امیدی را دوباره زنده کردند که سالها پیش فریدون فرخزاد در ترانههایش از حنجرهی مغموم و از عمق تنهایی خود فریاد میزد: «ایران غرق انقلاب است! به پیش به پیش به پیش!» هنرمندی که امید و باورش پس از چند نسل به بار نشسته تا بار دیگر این حقیقت تاریخی را، در همان ماه و در همان کشوری که سی و سه سال پیش به دست فرستادگان جمهوری اسلامی در آنجا به طرزی فجیع کشته شد، یادآوری کند: «دشمنان بدانید! ما زنده هستیم! بعد از ما هم ایران پابرجاست!»
حضور ورزشکاران و نمایندگان قومی و مذهبی نیز از نقاط قوت همایش مونیخ بود. همایشی که به نظر میرسد دامنهی آن با پیامی که به ایران و جهان مخابره کرده، بیش از پیش گسترش یابد و تنها کسانی از دایرهی آن خارج بمانند که مستقیم و غیرمستقیم، پیدا و پنهان و در عمل کنار جمهوری اسلامی ایستادهاند و از استمرار و بقای آن در برابر خواست و آرزوی دستیافتنی مردم که سرنگونی و تغییر آن به یک نظام مبتنی بر حاکمیت ملی و آزادی و امنیت و رفاه است، دفاع میکنند.
برنامه و اهداف رهبری انقلاب ملی ایران
سخنان شاهزاده رضا پهلوی در پایان کنفرانس «همکاری ملی» علاوه بر گزارش کلی از آنچه انجام شده تا به چهارم امرداد در مونیخ برسد، در بخش دوم به دو مورد عملی مشخص اشاره داشت. پیش از سخنرانی رسمی اما وی بار دیگر ناخشنودی خود را در ارتباط با القاب و عناوینی که برخی هواداران به وی میدهند، ابراز داشت و با قدردانی و افتخار از اینهمه اعتماد و باور چنین هوادارانی اما تأکید کرد که نیازی به این القاب ندارد و بهترین لقب برای ایشان «پدر» است. این عنوانی است که خود شاهزاده پیشتر در مصاحبهای توضیح داده بود که جوانانی در ایران وی را چنین خطاب کردند و مورد پسند ایشان قرار گرفت. او تأکید کرد که در حال حاضر میبایست تلاش کرد تا شرایطی برای استقرار آزادی و استفاده از حق انتخاب در کشور برقرار شود و در نهایت نیز به آنچه از صندوق رأی در یک انتخابات آزاد بیرون خواهد آمد، متعهد بود.
شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانی رسمی خود بر نکات کلیدی تأکید نمود که همین همایش نیز بیانگر تعهد عملی وی به آنها بوده است: گذار از جمهوری اسلامی تنها با اتحاد همه نیروهای جمهوریخواه، پادشاهیخواه و همه دگراندیشانی که به تمامیت ارضی ایران، برابری حقوقی همه شهروندان، دموکراسی و جدایی دین از حکومت و نتایج صندوق رأی در انتخابات آزاد باور دارند ممکن میشود.
وی با اشاره به اینکه « جمهوری اسلامی امروز در سراشیبی سقوط است اما ما ایرانیان خودمان باید سرنوشت ایران را تعیین کنیم [و] به هر میزان که ما در این زمینه کمکاری کنیم، دیگرانی که لزوما منافعشان با منافع ملت بزرگ ایران یکی نیست، فرصت نقشآفرینی بیشتر خواهند داشت» افزود: «در همین راستا، در هفتههای آینده از وبسایت کمپینی رونمایی خواهیم کرد که همچون شاهراهی برای جذب نیروها، ثبت ایدهها، گزارش رویدادها، ارائه برنامهها، سازماندهی مبارزان، و گردآوری کمکهای مالی خواهد بود. من از همه شما دعوت میکنم که آماده فعالیت در این کمپین سراسری باشید. من همچنان نقش خود را ایفا میکنم. از شما نیز انتظار دارم که نقش خود را ایفا کنید: اختلافات جزئی را کنار بگذارید. از هرگونه درگیری با یکدیگر بپرهیزید و تنها با دشمن مشترک مبارزه کنید. هواداران خود را بسیج کنید و در کنار من و در کنار یکدیگر، برای آرمانی والا بایستید: نجات ایران.»
او همچنین به «برنامه دولت انتقالی برای دوران اضطرار، برنامه گذار سیاسی، از پیش از سقوط جمهوری اسلامی تا تحویل گرفتن امور به دست نخستین دولت منتخب» اشاره کرد و درباره دو اقدام عملی چنین توضیح داد: « در این برنامه، برای فاز کنونی، یعنی پیش از سقوط جمهوری اسلامی، دو نهاد کلیدی تشکیل میشود: تیم موقت اجرایی، و در کنار آن نهاد خیزش ملی که به عنوان یک نهاد مشورتی استراتژیک عمل خواهد کرد. چنانکه در طرح پیشنهادی ما آمده است، تیم موقت اجرایی پس از پیروزی انقلاب، و تشکیل دولت گذار، منحل خواهد شد؛ و نهاد خیزش ملی به عملکرد خود نه تنها به عنوان یک نهاد مشورتی بلکه به عنوان نهاد قانونگذاری موقت تا زمان تشکیل نخستین مجلس منتخب عمل خواهد کرد. من از همه کارشناسان و بهویژه حقوقدانان میخواهم که این برنامه پیشنهادی را بررسی کنند و نظرات کارشناسی خود را با ما در میان بگذارند.»
فرصتی برای استفاده از یک فرصت تاریخی
کنفرانس «همکاری ملی» در مونیخ را میتوان یک فرصت عینی و یکی از مهمترین تلاشهای اپوزیسیون برای همگرایی عملی در طول چهار دهه گذشته دانست. تلاشی که طیف وسیعی از گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را حول «ضرورت تغییر رژیم و گذار» به سوی یک ایران آزاد و آباد گرد آورد.
یکی از دستاوردهای این کنفرانس، به نمایش گذاشتن یک تصویر هم نمادین و هم عینی از وحدت در تنوع بود. این تصویر فراگیر بیانگر آنست که مسئلهی آینده ایران فراتر از مرزبندیهای رایج سیاسی و قومی و مذهبی و دیگر تعلقات فردی یا گروهی و با یک پیام روشن است: گذار از جمهوری اسلامی یک خواست فراگیر ملی و سراسری است و نه محدود به یک طبقه یا گروه یا جناح خاص.
یک دستاورد دیگر همایش مونیخ، تقویت گفتمانهای روشن برای دوران گذار و فراتر از شعارهای تکراری و کلیشهای بود؛ از راهکارهای عبور مسالمتآمیز از نظام فعلی و ضرورت تدوین قانون اساسی نوین و تضمین حقوق انواع اقلیتها تا چالشهای مدیریت دوران اضطرار و همچنین حفاظت از ثروت و منابع ملی و محیط زیست، همگی نشان از خرد و اراده جمعی ایرانیان برای نجات میهن داشت.
یکی از نقاط قوت این کنفرانس، ارائه یک الگوی اجتماعی به عنوان بدیل جامعهای پراکنده و خسته و مأیوس و ناامن و تنگدست است که جمهوری اسلامی برای استمرار خود به آن نیاز دارد. الگویی که در آن همکاری و همیاری دادخواهان و آسیبدیدگان نظام حاکم به همراه متخصصان رشتههای مختلف با همکاری فعالان سیاسی و فرهنگی و مدنی یک توازن عاطفی و عقلانی برای ثبات و امنیت برقرار میکنند. توازنی که نشان میدهد ایران در دوران گذار با خلأ قدرت روبرو نخواهد شد.
از نظر استراتژی سیاسی، نشست «همکاری ملی برای نجات ایران»، نقش شاهزاده رضا پهلوی را به عنوان چهرهای فراگیر و فراجناحی و هماهنگکننده و مورد اعتماد بیش از پیش تثبیت کرد. در حالی که برخی جریانها صادقانه یا به دلایلی دیگر، نگرانی از فردمحوری در اپوزیسیون را مطرح میکنند، تأکید مکرر و بیش از چهل سالهی شاهزاده بر مکانیسمهای جمعی و فراخوان به «همکاری ملی» و مشارکت در همهی برنامههای اعلام شده به صورت شفاف و علنی میبایست از این نگرانیها بکاهد و بر شکافهای سنتی در میان اپوزیسیون مدافع دموکراسی که آن را در عمل فلج کرده، بکاهد.
در سطح بینالمللی نیز این کنفرانس توانست بازتاب رسانهای قابل توجهی پیدا کرده و تنوع و سازمانیافتگی دستکم بخشی از اپوزیسیون دموکراسیخواه را به محافل جهانی که مسائل ایران را دنبال میکنند، مخابره کند.
در نهایت، نشست مونیخ سرمایه اجتماعی عملا موجود را برای خود گروههای متفرق و پراکنده اپوزیسیون نیز به نمایش گذاشت. سرمایهای واقعی و ارزشمند که فرصت استفاده از آن به سود نجات ایران و آزادی ملت نه در تصاویر و گفتگوهای مجازی بلکه در دیدارهای رو در رو و عینی فرا رسیده و میتواند سرانجام زمینهساز ائتلافی گسترده از همکاریهای سیاسی پروژهای و شبکههای حقوق بشری و دیگر ابتکارات مشترکی شود که از یکسو جامعه ایران سالهاست چشمانتظار آنست و از سوی دیگر میتواند به جامعه جهانی برای اتکاء در برابر جمهوری اسلامی ارائه شود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.
