ابوالفضل محققی
تقدیم به رانندگان اعتصابی وطنم
این اعتصاب رانندگان کامیون مرا بیاد یک هم کلاسی در دبیرستان انداخت که تمام فکر وذکرش راننده کامیون شدن بود . نترس بود.سردربرابرکسی خم نمی کرد.بعضی موقع ها که سر بر میگرداندم و به نیمکتی که او نشسته بود نگاه می کردم خنده ای می کرد. دستهایش را که گوئی فرمان کامیونی را می چرخاند به چپ وراست می پیچاند.
دبیرستان تمام شد گردش روز گار مرا برای همیشه از شهری که دوست داشتم به دیار غربت کشاند .بی خبر از حال روز بسیار دوستان نوجوانی وجوانی ام.
سال نود سه میلادی بود من در باکو کار می کردم .برخی از دوستان دوران تحصل با مراجعه به خانواده آدرس من را یافته بودند ودر هر فرصتی سری بمن می زدند و یاد ایام خوش گذشته می کردند. تا این که روزی یک دوست باکوئی بمن زنگ زد وگفت:” سریع بیا انبار ما که یکی سخت بی تاب دیداربا توست .”سریع خود را به انبارش که یک بخش از کودکستانی در شهر بود رساندم.تریلی بزرگی با شماره ایران مقابل دروازه ورودی ایستاده بود. بدلم برات شد که هر کاری که هست مربوط به این تریلی میباشد.هنوز وارد انبارنشده بودم که یکی از پشت دست در گردنم انداخت وهای های شروع به گریستن کرد.خود او بود عاشق رانندگی با تریلی .
گذشت زمان نتوانسته بود شادابی از چهره اش و شوخی در گفتارش را بگیرد. بشوخی دستهایش را مانند گذشته باز کرد فرمانی چرخاند واشاره به تریلی مقابل دروازه کرد .
قرار بود بخشی از بار را به شهر گنجه ببرد. خواهش کرد که همراهیش کنم .مسیری نسبتا طولانی که عشق ودوستی دیرین آنرا سخت کوتاه کرد.هنوز عاشق رانندگی با تریلی بود “میدانی وقتی پشت این فرمان می نشینم خود را بسیار قدرتمند حس می کنم .انسانی آزاد و رهادر سرزمینی که همه گرفتار حکومت آخوند ها هستند. من و اصولا بخش زیادی از راننده های تریلی که خودشان صاحب تریلی هستندآزادترین افراد جهانیم. نگاه نکن به سروضعشان به دست های روغنی شان .اکثر آن هابسیار با شهامتند وعتاب وخطاب حکومت را بر نمی تابند. مستقل اندو آزاد .این خصلت جاده وتریلی است که شهامتت می بخشد ،آزاد ورهایت می سازد.
در عین حال گرفتارت می کند متعهدت می سازد در برابر کسی که بار خود بدست تو سپرده است.با یستی که امانتش را بسلامت بدست کسی که گفته برسانی .سخت است اما لذت بخش.
نمی توانی تجسم کنی ساعت های متوالی رانندگی ،روزها انتظار در گرمای پنجاه درجه بندرعباس برای تحویل این امانت و کشیدن انتظار برای یافتن بار دیگر برای برگشت.
گیر کردن در گردنه های صعب العبوردر میان برف وسرما.
تمامی این ها از تو شخصیتی مقاوم می سازد که براحتی تن به تسلیم نمی سپارد. متاسفانه در ایران دولت هیچ حمایتی ازاین قشر وسیع وزحمت کش رانندگان تریلی نمی کند . من بارها باراروپا داشتم .در جاده های مانند بلور رانندگی کردم در پارکینگ های پاکیزه و مرتب کنار جاده ها شب به روز رساندم ازدست شوئی وحمامشان لذت بردم چیزیکه در ایران یک رویاست.
در اینجا هیچ انتظاری از دولت نمی توان داشت.
ما رانندگان تریلی بشوخی می گوئیم ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان .من وبسیار از رانننده ها سلطان جاده ها هستیم اکثر رانندگان تریلی روحی سرکش و قدی خاص خود دارند که تن به امر ونهی حکومت نمی دهند .این از ویژگی کار
پر خطر ،پرمشقت ودر عین حال لذت بخش ماست . ما که نوکر و آقای خودمان هستیم .امری که برای همه گان میسر نیست.
امروز سال ها ازآن روز و آن سفر خاطره انگیز می گذرد .
حال در سرزمینم ایران هزاران راننده تریلی برای گرفتن حداقل خواسته های خود از دولت دست به اعتصابی سراسری زده در مقابل حکومت ایستاده اند!
آیا دولت با نیروهای سرکوب خود قادربه درهم شکستن آنهاست؟حال او مانند من پیر شده ودیگر رانندگی نمی کند. افسار رخشش را به اجاره در اختیار دیگری نهاده است .
تلفنم را جواب می دهد .می پرسم ” در چه حالی؟ “با صدائی که تا حدی شکسته است می گوید ” خوبم همراه با راننده ورخش در صف مقدم اعتصا ب. نگران ما نباش کمتر قشری پیچیدگی ، صبوری و مقاومت ما رانندگان تریلی را دارد.
ما که جهان دیده ایم و می دانیم که کار وزندگی این نیست که این حکومت برمردم ما تحمیل گرده است .این اعتصاب سراسری ما رانندگان روی دیگر جنبش انقلابی “زن ،زندگی وآزادی است .” مرا ورخش را ببین خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.”
برگرفته از ایران گلوبال
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این نوشته، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمیکند.