حراج هلندی «عمو» اوجالان

امیر طاهری

در حراج، آنطور که همه می‌شناسند، فروشنده کالایی را با قیمت پایین عرضه می‌کند و مشتریان احتمالی با افزایش آن، قیمت نهایی را تعیین می‌کنند. در حراج هلندی، فروشنده با قیمت بالا شروع می‌کند و مشتریان احتمالی با پایین آوردن پی در پی آن، سرانجام پایین‌ترین قیمت را به فروشنده تحمیل می‌کنند.

اصطلاح حراج هلندی را می‌توان برای توصیف تجربه سیاسی، عبدالله اوجالان، رهبر تاریخی حزب کارگران کردستان ترکیه (پ‌کا‌کا) به کار برد. اوجالان که هوادارانش او را «آپو» به معنای «عمو» یا به قولی «پدر» می‌خوانند هفته گذشته با انتشار بیانیه‌ای از زندان خواستار خلع سلاح رزمندگان پ‌کا‌کا و انحلال حزب شد‌ــ پدری که نورچشمی خود را به گورستان می‌فرستد.

در یک فلاش‌بک تاریخی، اوجالان جوان را می‌بینیم که در آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی فعالیت سیاسی خود را در کنار گروهک‌های چپ‌گرایی آغاز کرد که ایدئولوژی را به ملاحظات قومی ترجیح می‌دهند. او هنوز در ۳۰ سالگی خود را عضوی از خانواده بزرگ ترکیه می‌داند و حتی نام پسرش را عثمان می‌گذارد. اما به‌تدریج مخلوطی از مارکسیسم‌ــ‌استالینیسم بد‌فهمیده‌شده و فانتزی‌های هویتی او را در مسیری تازه قرار می‌دهد که سرانجام به تاسیس پ‌کا‌کا منجر می‌شود.

در این مخلوط یا کوکتل سیاسی، اوجالان یک طبقه کارگر خیالی کرد را در نقش پیش‌آهنگ انقلاب پرولتاریایی در ترکیه می‌بیند. برای او مهم نیست که مناطق کردنشین ترکیه اکثرا روستایی‌اند و پرولتاریا به معنای مارکسیستی آن حتی یک درصد از جمعیت را نیز تشکیل نمی‌دهد. از این مهم‌تر، هیچ یک از ۴۵ عضو بنیان‌گذار پ‌کاکا را نمی‌توان کارگر یا پرولتاریا خواند. به عبارت دیگر، پ‌کا‌کا حزب کارگران کردستان نیست، حزبی است برای کارگران کردستان به رهبری یک عده بچه‌پولدار یا بورژوا. از این گذشته، آپو هرگز روشن نمی‌کند که کردستان خیالی‌اش کجاست. او گاه از «همه کردها» سخن می‌گوید‌ــ در ترکیه، سوریه، عراق، ایران، لبنان، ارمنستان و آذربایجان شوروی و البته بیش از دو میلیون کارگر کرد که در آن زمان در اروپای غربی کار می‌کردند. اوجالان اما گاهی کردستان را بر چند ایالت جنوب خاوری آسیای صغیر محدود می‌کند، در حالی‌ که دست‌کم نیمی از اتباع کرد ترکیه خارج از آن محیط به سر می‌برند. شهر استانبول به‌تنهایی بیش از سه میلیون کرد را در برمی‌گیرد.

اوجالان برای گریز از این تضادها جنبه طبقاتی حزب نوبنیاد را تاکید می‌کند. پرولتاریای کرد رهبری پرولتاریای تمامی ترکیه را بر عهده می‌گیرد و با الهام از تجربه انقلاب اکتبر روسیه، یک نظام سوسیالیستی در سراسر آناتولی برقرار می‌کند. اما در اینجا نیز گفتمان «آپو» با مشکلات بزرگ روبرو می‌شود. اگر قرار است جامعه انسانی را بر اساس طبقات تقسیم کنیم، چه لزومی دارد که یک برچسب قومی به کار ببریم؟ از سوی دیگر، اگر قرار است انقلاب به رهبری طبقه کارگر داشته باشیم، چرا نباید کارگران ترک که بیش از ۹۵ درصد آن طبقه را تشکیل می‌دهند، در ایجاد دولت سوسیالیستی نقش رهبری داشته باشند؟

با شکست طرح تبدیل ترکیه به یک جمهوری سوسیالیستی به رهبری پ‌کا‌کا و پس از درگیری‌های خونین با دیگر گروه‌های کمونیست ترکیه، اوجالان و یارانش تصمیم گرفتند در حراج هلندی خود یک پله پایین بیایند و خواستار «استقلال» مناطق کردنشین ترکیه شوند. اما در این بخش از حراج هلندی نیز با مشکل روبرو شدند. نخست، دست‌کم ۴۰ درصد از اتباع کرد ترکیه در دیگر مناطق جمهوری آتاتورک به سر می‌برند. دوم، مناطقی که اکراد در آن اکثریت دارند، غالبا زیر نفوذ گروه‌های دینی و مذهبی‌ــ از جمله نقشبندیه و علویان‌ــ قرار دارند و مارکسیسم‌ــ‌لنینیسم را چندان نمی‌پسندند.

بدیهی است که جمهوری ترکیه هرگز نمی‌توانست تجزیه پیشنهادی را بپذیرد، به‌ویژه از آن رو که اکثریت اکراد ترکیه نیز چنین خواستی نداشتند.

حراج هلندی اوجالان پس از شکست طرح تجزیه، یک پله پایین آمد و خواستار نوعی فدرالیسم شد که در آن یک جمهوری کرد در کنار یک جمهوری ترک قرار می‌گیرد. اما به‌زودی روشن شد که این طرح نیز خریداری ندارد. نخست، بدیهی است که هیئت حاکمه آنکارا حاضر نیست که جمهوری آتاتورک تجزیه شود. دوم، رهبران سنتی و ریش‌سفیدان مناطق کردنشین نیز محافظه‌کارتر از آن بودند که با طرح فدرالیسم به سوی آینده مجهول بروند.

اوجالان خوشبختانه آنقدر واقع‌بین بود که از شکست طرح‌های انقلاب بلشویکی به رهبری پ‌کا‌کا، استقلال مناطق کرد‌نشین و فدرالیسم درس بگیرد. اما حراج هلندی خود را یک پله پایین‌ آورد و خواستار خودمختاری، یعنی سیاست‌گذاری در امور محلی، شد. اما این طرح نیز به‌سرعت شکست خورد، زیرا جمهوری ترکیه دارای یک نظام بسیار تمرکزگرا است. در همان حال، مناطق کردنشین هنوز پرسنل سیاسی و اداری لازم برای بر عهده گرفتن بخش مهمی از وظایف در دولت مرکزی را ندارند.

این بار نیز با شکست طرح خودمختاری اوجالان، البته با حفظ پرچم سرخ و ستاره سرخ خود، تخفیف دیگری عرضه کرد و خواستار خودگردانی اداری شد؛ عبارتی که مفهوم آن هرگز روشن نشد.

در تمام مدتی که حراج هلندی آپو ادامه داشت، پ‌کا‌کا با الهام از شعار «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است» و این گفته مائو تسه تونگ که «قدرت از لوله تفنگ بیرون می‌آید»، به عملیات نظامی، در واقع تروریستی، خود ادامه داد. نخستین عملیات مسلحانه پ‌کا‌کا در سال ۱۹۸۴ میلادی در دوران نخست‌وزیری تورگوت اوزال صورت گرفت و امروز به‌عنوان نمونه‌ای از وقت‌ناشناسی سیاسی به شمار می‌آید. اوزال که از طریق خانواده مادری، خون کرد در رگ‌ها داشت، نخستین رهبر جمهوری ترکیه بود که پان‌ترکیسم افراطی قشرهای حاکم در آنکارا را مضر می‌دانست و حاضر بود ملت ترکیه را به صورت دسته‌گلی مرکب از گل‌های گوناگون در نظر بگیرد. در دو گفتگوی طولانی که با او داشتم، هم در جریان نبرد انتخاباتی‌اش، و هم در دوران نخست‌وزیری، اوزال از رفع تبعیض از گروه‌های قومی و مذهبی، حرکت به سوی اقتصاد بازار آزاد، تشویق بخش خصوصی و گسترش آزادی بیان سخن گفت و در عمل، نیز نشان داد که آن روش‌ها را بر روش حکمرانی خودمدارانه ترجیح می‌دهد.

متاسفانه آپو با روشن‌ کردن شعله یک جنگ داخلی، باعث شد که اوزال زیر فشار نظامیان و احزاب کمالیست، نه‌تنها در اجرای اصلاحات کلاچ بگیرد، بلکه در بعضی زمینه‌ها دنده‌ عقب بزند. اوزال دو حمله سال ۱۹۸۴ پ‌کا‌کا را «توطئه مشتی راهزن» خواند و دست ارتش را برای سرکوب آنان باز گذاشت. بدین‌سان جنگی آغاز شد که نزدیک به چهار دهه با شدت‌وحدت متفاوت ادامه یافت. در این جنگ، دست کم ۴۰ هزار تن، غالبا روستاییان بی‌گناه کرد، کشته شدند. در حالی که شمار مجروحان و معلولان بیش از ۱۰۰ هزار تن ذکر می‌شود. دست‌کم ۲۰۰ روستای کرد به آتش کشیده شدند و ده‌ها هزار ساکنانش آواره گردیدند. در همان حال، ناامنی ناشی از عملیات نظامی پ‌کا‌کا سد بزرگی شد در برابر سرمایه‌گذاری در مناطق کردنشین که با مرزهای بسته یا نیمه بسته با ایران و اتحاد شوروی آن زمان از یک سو و درون زمین نیمه خالی آناطولی؟؟؟ سوی دیگر، از انزوای ژئوپلیتیکی رنج می‌بردند.

در سال‌های پایانی قرن بیستم، مناطق کردنشین ترکیه پایگاهی شد برای احزاب اسلام‌گرا. در حالی که بلشویک‌های پ‌کا‌کا به عراق و سوریه و برای مدتی ایران کوچ کردند و به حملات خود از خاک آن سه کشور ادامه دادند. پ‌کا‌کا مانند تمامی سازمان‌های چریکی، سرانجام برای حفظ خود، تامین هزینه‌ها و حفظ نیروهای مسلح خود متکی شد به قدرت‌های خارجی. سوریه در دوران حکومت خانواده اسد، عراق زیر سلطه حزب بعث، ایران زیر حکومت خمینی‌گرایان کمک کردند تا پ‌کا‌کا زنده بماند. اما پ‌کا‌کا در همان حال از کمک‌های آمریکا و اسرائیل و لااقل تا سال ۱۹۸۸ اتحاد شوروی، نیز برخوردار بود.

با دوری از خاک ترکیه دست‌کم از ۲۰۱۵ میلادی، پ‌کا‌کا برای تامین هزینه‌های خود، به عملیات مافیایی در بسیار کشورها کشانده شد. بر اساس براورد کریس کوچرا، نویسنده فرانسوی و کارشناس اکراد، پ‌کا‌کا به‌سرعت تبدیل شد به حزبی که زیر سلطه اکراد خارج از خاورمیانه قرار دارد. پایگاه‌های فکری، تبلیغاتی و مالی حزب در آلمان فدرالی، فرانسه و سوئد شکل گرفت و اکرادی که تبعه آن کشورها شده بودند، نقش مهمی در رهبری حزب یافتند.

سال گذشته، وزارت کشور عراق مدعی شد که اکثریت اعضای حزب پژاک‌ــ شعبه پ‌کا‌کای ایرانی‌ــ در واقع اتباع کشورهای اروپایی هستند. در سوریه نیز اتباع اروپایی با اصل کردی نقش مهمی در رهبری شعبه پ‌کا‌کاــ زیر نام نیروهای دموکراتیک کردــ زیر کنترل ایالات متحده بر عهده دارند.

نخستین بار نیست که پ‌کا‌کا‌ــ که در اتحادیه اروپا بریتانیا و ایالات متحده جزو سازمان‌های تروریستی قرار گرفته است‌ــ انحلال خود را اعلام می‌کند. در سال ۲۰۰۳ پس از پیروزی حزب توسعه و عدالت رجب طیب اردوغان، بود که پ‌کا‌کا با اعلام آتش‌بس و توقف فعالیت‌های حزبی، به‌نوعی در مسیر انحلال قرار گرفت. اردوغان که با به دست آوردن آراء مناطق کردنشین، توانسته بود به قدرت برسد، خواستار ادامه اصلاحاتی بود که نجم‌الدین اربکان، رهبر حزب «رفاه» اسلامی، در دوران نخست‌وزیری آغاز کرده بود؛ اصلاحاتی در مسیر عرضه آزادی‌های فرهنگی به اکراد ترکیه. اربکان و پس از او اردوغان، کوشیدند تا با تکیه بر هویت دینی‌ــ «همه ما مسلمانیم!»‌ــ پیام قومی‌‌ــ‌طبقاتی پ‌کا‌کا را خنثی کنند و در این زمینه موفقیت‌هایی نیز داشتند. در دو دهه گذشته بسیاری از اکراد و نه‌تنها در ترکیه، بلکه در سوریه و عراق نیز با دوری از گفتمان چپ‌گرا به سوی گفتمان اسلامی رفته‌اند.

تازه‌ترین مرحله از حراج هلندی آپو در شرایطی ارائه می‌شود که چند دهه خونریزی با بیش از ۳۰ میلیارد دلار هزینه‌ــ مبلغی که ممکن بود صرف توسعه مناطق کردنشین شودــ نتیجه‌ای جز کین و نفرت در بخش‌های بزرگی از مردم ترکیه نداشته است.

اما آیا این واقعا آخرین مرحله از حراج هلندی خونبار است؟ رهبران تبعیدی پ‌کا‌کا در عراق اعلام کرده‌اند که توصیه آپو را می‌پذیرند، اما انحلال حزب را منوط کرده‌اند به تشکیل کنگره حزب به ریاست شخص اوجالان. اما اوجالان در زندان است و نشانه‌ای از احتمال آزادی و سفرش به عراق دیده نمی‌شود. شعبه سوری پ‌کاکا از سوی دیگر کوشیده است تا توصیه آپو را زیرسبیلی در کند. مظلوم عایدی، رهبر شاخه سوری پ‌کا‌کا، می‌گوید ما نمی‌توانیم در جنگ باشیم و خلع سلاح کنیم!

البته آینده بخش سوری پ‌کاکا در واشینگتن تعیین خواهد شد، زیرا حکومت جدید پرزیدنت دونالد ترامپ علاقه‌ای به درگیر ماندن در دعواهای پیچیده در سرزمین‌های دوردست ندارد. اسرائیل نیز در شرایط کنونی سوریه، می‌تواند با دست باز عمل کند و نیازی به اکراد مسلح ندارد. سرنوشت بخش ایرانی پ‌کاکا نیز نامعلوم است، زیرا دولت بغداد ظاهرا در پی بیرون راندن گروه‌های مسلح خارجی از خاک عراق است.

چگونگی اجرای آخرین مرحله از حراج هلندی آپو هنوز معلوم نیست. پ‌کاکا سلاح‌های خود را به چه مرجعی تحویل خواهد داد؟ ده‌ها هزار رزمنده حرفه‌ای که کار دیگری بلد نیستند، به کجا خواهند رفت؟ آیا صدها زندانی سیاسی کرد در ترکیه آزاد خواهند شد؟ آیا خود آپو از زندان بیرون خواهد آمد؟ و اگر بیرون آید، به دست انتقامجویان ترک کشته نخواهد شد؟

حراج هلندی آپو یک تراژدی بود و مانند همه تراژدی‌ها، هیچ برنده‌ای نداشت.

واقعیت این است که مناطق کردنشین ترکیه هنوز از نظر توسعه اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با دیگر نقاط جمهوری عقب‌مانده به شمار می‌روند. این عقب‌ماندگی البته بیشتر ناشی از دوری از بازارهای بزرگ داخلی و خارجی است. اما استقرار فضای امنیتی، بی‌توجهی دولت مرکزی در آنکارا و کرد‌ستیزی گروه‌های پان‌ترکیست را نیز نباید فراموش کرد. در سه دهه گذشته، بسیاری از تبعیض‌هایی که علیه اکراد ترکیه اعمال شد، برطرف شده‌اند، اما هنوز تا رسیدن به برابری کامل شهروندی در مناطق کردنشین راه درازی در پیش است. با این حال، تازه‌ترین حرکت عبدالله اوجالان همراه با ظهور رهبران تازه‌ای در میان اکراد‌ــ رهبرانی که به دنبال انقلاب پرولتری، تجزیه و جنگ مسلحانه نیستند‌ــ امیدی تازه را برای پایان دادن به تراژدی موردبحث شکل می‌دهد.

برگرفته از ایندیپندنت فارسی


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.