ایران در آستانه جنگی ویرانگر است

مهدی نصیری

۴۶ سال شعار آمریکا ستیزی و اسراییل براندازی اکنون بیش از هر زمان دیگر در حال به بار نشستن است!
از اولین نتایج ستیز انقلاب ۵۷ با جهان که از جمله به تحریک صدام حسین برای حمله به ایران پرداخت، جنگی ویرانگر با عراق بود که به بهای جان صدها هزار ایرانی و عراقی و تلف شدن هزاران میلیارد دلار از دو کشور مسلمان و همسایه تمام شد. بعد از ۸ سال نبرد خونین بالاخره آقای خمینی که هرگز اجازه کوتاه آمدن و مذاکره را نمی داد و صلح را خیانت به رسول الله می دانست، کوتاه آمد و جام زهری که برای ملت آب حیات بود، نوشید و نائره جنگ خوابید، هر چند در بیانیه های بعدی اش همچنان بر شعار فتح سنگرهای کلیدی جهان و به خاک مذلت نشاندن ابرقدرتها کوبید و این دستمایه ای برای جانشینش شد تا راه او را ادامه دهد و ایران و ایرانیان را به نقطه کنونی که نگرانی از جنگ ویرانگر دیگری است بکشاند!

البته برای رسیدن به نقطه با شکوه! و غرور آفرین! کنونی که سنگرهای منطقه ای جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری در حال فتح و نابود شدن است، صدها میلیارد دلار هزینه شد و ایران دهها سال به عقب رفت و جان دهها هزار نفر ایرانی و سوری و عراقی و لبنانی و یمنی و فلسطینی و اسراییلی گرفته شد تا ام القرای خود خوانده جمهوری اسلامی سری در میان قدرتهای جهانی در بیاورد!

گویا حوادث یک سال اخیر پس از جنگ نابخردانه و تروریستی ۷ اکتبر حماس که بهانه نابودی هزاران فلسطینی و نابودی شهر غزه را توسط اسراییل فراهم آورد و نیز جنوب لبنان و مناطق شیعه نشین بیروت و دیگر مناطق شیعه نشین مانند بعلبک را به مناطقی جنگی تبدیل کرد، هنوز حاکمیت را به نوشیدن جام زهری دیگر از آن نوع که آقای خمینی نوشید، متقاعد نکرده و با وجود ترس و نگرانی ای که کاملا از وجنات و جبین حاکمیت پیداست، همچنان بر ادامه نبرد موشکی با اسراییل اصرار دارد.

هر چند شواهدی از عقب نشینی و تلاش برای مذاکره دیده می شود اما چندین برابر آن، رجزخوانی برای جنگ و حمله از سوی فرماندهان سپاه به گوش می رسد.
حتی اگر وقوع جنگی تمام عیار بین ایران و اسراییل قطعی نباشد ولی در حد احتمالی قابل اعتنا مطرح باشد، وظیفه همه نیروهای سیاسی ایران دوست این است که با تمام توان خود به حاکمیت هشدار دهند که از ورود به این گرداب هائل و خطرناک اجتناب کرده و ایران را به سمت نابودی پیش نبرند.

حاکمیت باید این نکته را دریابد که او و نیروهای نیابتی اش آغازگر این جنگ بوده اند نه اسراییل، و این بدان معناست که اسراییل پشتیبانی و لااقل سکوت بسیاری از کشورها و بخش وسیعی از افکار عمومی و نهادهای بین المللی را در کنار حمایت تمام عیار نظامی و سیاسی آمریکا همراه خود دارد.

به نظرم در این میان نقش ۲ رییس جمهور سابق آقایان خاتمی و روحانی که به نمایندگی از اکثریت ایرانیان تلاشهای وافری برای تنش زدایی و آشتی با جهان، آمریکا و غرب انجام دادند اما با مقاومت شدید حاکمیت مواجه شدند، برای مخاطبه علنی با نظام و هشدار جهت پرهیز از این جنگ بسیار ضروری است. حتی این مسئولیت متوجه آقای احمدی نژاد نیز می باشد که در دور دوم ریاست جمهوری اش در مسیر تنش زدایی و برقراری روابط با آمریکا حرکت کرد.

باید به حاکمیت و سرداران جنگ دوست ـ که بعضا عامل تداوم جنگ با عراق بودند ـ یادآور شد که اگر سودای جنگ دارند و البته بیش از همه بر نابرابری توان نظامی و اطلاعاتی خود با دشمنشان آگاه هستند که در حمله اخیر اسراییل به ایران بر همگان آشکار شد، به گونه ای بجنگند که تنها خود در معرض فیض شهادت و سفر به آخرت باشند. ملت مظلوم ایران در آرزوی زندگی و آزادی و آبادی تحت حاکمیتی دموکرات، مشروطه و نه مطلقه است و مدتهاست که بهشت مورد نظر حاکمان مدعی دین و دینداری جمهوری اسلامی را نه به دو گندم که به جویی فروخته اند.
۱۲ آبان ۱۴۰۳
https://t.me/iranazadvaabad

Loading


دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این نوشته،  نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کند.

Loading