سروده سعید خلیلی
در این سراچه چه خاص و چه عام میگریند.
اینجا چه پیر و چه بچه تمام میگریند.
این گله بخاطر هر چه اشک میریزند.
از من نپرس که برای کدام میگریند.
آقا که به اندازهی عمر نوح بر منبر
ایشان برای بقای نظام میگریند.
در دین، دروغ مصلحتی شرط واجب است
یعنی برای فریب عوام میگریند.
یک چند در به در دستمال مجانی
این جمله در پی پست و مقام میگریند.
یکدسته دو دستشان نوبتی بر ریش
آنها برای گرفتن وام میگریند.
بعضی همیشهی ایام در عزاداری
پیوسته بابت مرگ امام میگریند.
من خود به چشم خودم دیدهام دیشب
این اهل کوفه بخاطر شام میگریند.
باید که به این قبیله بدرودی گفت
وقتی به محض علیک سلام میگریند.
اینک قلم غلاف کن واژهها هم نیز
دارند بخاطر عجز کلام میگریند.
هرچند حدیث هزار و یک شب باقیست
اینجا خلاصهی قصه مدام میگریند.