سروده رضا بی شتاب
مادر کیان پیرفلک؛ماه منیر مولایی راد:«با لباسات چه کنوم رووود»
ای تو بانویِ زمان/با چشمهایت آسمان
صورتت قرصِ قمر/نامِ نیک ات در جهان
ای بهاران را نگار/ای وطن را قهرمان
سینه ریزت نقشِ عشق/نقشِ عشقی جاودان
گوشواره های تو/در جهان رنگین کمان
جامه ات همرنگِ خون/خونِ فرزندت کیان
جانِ تو سرشارِ اشک/بغضِ زیبایت نهان
همدم وُ همراهِ گُل/هَنَفَس با بُوسِتان
باغِ گُل همزادِ تو/ای رفیقِ ارغوان
مهرِ تابانی بتاب!/آرزویِ جمله جان
با درختان چشمه ها/با شادمانی همزبان
رازِ خوبِ زندگی/همچو باران مهربان
ای مهابت را دلیل/ای شجاعت را بیان
چون چکاوک بر چکاد/خوانده ای تا بیکران:
ای عزیزان زِاتحاد/می رَمَد دیو از کیان...
در جهانِ خاموُشان/بیداریَت شد آرمان
ای دلاور سر به دار!/ای غَریوِ بی امان
در جهان آزادگی/از تو می گیرد نشان...
جاهلی با تو به جنگ!/در عبث این پاسبان
خیمه شب بازی کُنَد/رهبرِ آدمکُشان
دارِ دین بر پا شده/می کُشَد وقتِ اذان
سفره اش رنگین شده/از مغزهای نوجوان
بادِ سرد آمد کنون/زَمهَریر اینک وزان
بی صدا وُ سایه وار/مرگ وُ سرما ناگهان
بشنوید ای جاهلان!/بویِ الرَحمانتان
شنبه 27 خردادماه 1402///17 ژوئن 2023