سروده آزاده طاهایی
به دیدارت میآیم
رمز نامت را
با حافظهی خیابان میگشایم
شب چنگالهایش را
با فریاد دخترکان میشوید
و میدان
از التهاب ظهرهای بی پدر
قالب تهی میکند
اه سرباز
مرگ هرگز اینگونه چالاک نبوده است
اسلحهات را به سویم نگیر
من
گیسوهایم را
به میدان آوردهام