سروده ارژنگ صمدی
"به نام خداوند رنگین کمان"
خداوند مهسا و نیکا، کیان
همان کآفریده است نیکی، مهی
نموده ست رهِ راستیّ و بهی
خدای پدید آور رنگ ها
جهان می جهاند به آهنگ ها
به اندیشه و گفت و رفتار نیک
همه می روند در پی کارِنیک
اگر دور باشی تو از خشم و جنگ
بدان در امان مانی از نامِ ننگ
هر آن کو بود کوردل،کینه جو
تو اندیشه ی نیک در وی نجو
هر آن کس که دارد دلی همچو سنگ
نخواهد بجز تیرگی هیچ رنگ
جهان،پهنه ی جنگِ نیک و بدست
هر آنکس ندارد خرد،او دد است
کنون جنگِ دیو است و مینوخرد
سرانجام با خود بدی ها بَرَد
بسا نیک مرد و زنِ میهن پرست
همی داده اند جان شیرین زدست
که ایران و فرّو فرهنگِ آن
بماند شکوفا تا جاودان
چو در دست دارد فروزان چراغ
چنان آتشین لاله در دشت و راغ
زن و زندگی، مهر و آزادگی
به دور از وطن خواری، افتادگی