سروده ابوالفضل محققی
نخستن چرخه حیات
ازپیوستن، تکامل یافتن
دریدن غلاف تنیده شده بر اطرافت
. با بریدن از ناف مادرآغاز می شود
با اولین ضربه
قابله برتهیگاه
نفس بالا می آید
می جنبی.
آزادی اززهدان مادر.
مرگ که توامان زندگیست
با درد واندکی خونابه زاده می شود.
با نخستین فریاد
با نخستین گریه
با نخستین نشئه و هراس از ایستادن بی تکیه گاه.
اما ایستادن و ایستادن
شهامت شکل می گیرد
آزادی رفتن
آزادی تجربه کردن
آزادی گفتن
پرنده محبوس در گلوگاه کودک
با نخستین هجای کوتاه کلمه بال می گشاید
لذت شکستن سکوت
لذت آرزو!لذت ساختن لذت منعکس کردن نیاز درکلمه،
کلماتی که دریچه های هستی را بر روی تو می گشاید
باباز شدن هر دریچه
با شکستن هرسد
با تلاش برای آزادی
می بالی
جهان به زیبائی درذهن کوچکت متولد می شود
آغاز به شگفتن می کنی
درخت شاداب زندگی جوانه می زند
چرخه حیات
این چنین بربسترزندگی و آزادی
با شکوه جاری می گردد.