م. روشنی « سیروس »
گلرخان باغ انسانیت این گلهای نوشکفته مهجبین
زنان و مردان و جوانان و کودکان حماسه آفرین
مایه ی افتخاراجدادین
بی ترس وبیم از سرکوبگران لعین
با نعره های بی امان آتشین
خشم ونفرتشان حواله مزدوران دین دار بی دین
و جانیان و دزدان و شکنجه گران کاذبین
با شهامت در راه عبور
از تنگه ی تاریک استبداد دین
بسوی آینده با صلح و صفا
و زندگی شاد و شیرین
****
الا یا ایهالساقی ادرکاسا وناولهادس
که شیخ داد مژده ی شادی ولی آورد ملالتها
معمم شیخ سالوسی نداند جز فساد و ظلم
دم پیرمغان نازم که دانـد حـل مشگلــها
چو رهبر یار دزدان است مگرد گردش تو ای عاقل
که یار دزد بـد سیرت زند آتش به محفلها
نداری چشم اگرداری برو آن کشته ها را بین
هزاران کشته و زخمی که بیند چشم عاقلها
مباح است کشتن کافر بدین ناب اسلامی
متاع کاروان دین پراست زین گـونه محملها
ز سرکوب زنان و کودکان ملت عزادار است
ولی کشتار خردسالان ذلالتبار ترین جمله ذلتها
از این کشتاربی رحمی نشاندند داغ هولناکی
چنان داغی که تا روز قیامـت مانــد در دلها
مپوش ای نازنین آن موی زیبا را به روپوشی
تو گر گوئی حرام است این بیاور زان دلائلها
خموش ای زاهد خود بین چه میخواهی ازاین مردم
میان مردم ایران و آخوندان درازراهیست منــزلها
به امید ادامه راه تا رسیدن به مقصد که همانا
نابودی نظام جهل و جنون وجنایت و جفا
و در آغوش گرفتن فرشته آزادی است
با درود پاک به حماسه آفرینان و جانباختگان راه شرف و آزادی
م. روشنی « سیروس » نوامبر 2022