سروده سعید خلیلی
حالم خراب است آه اینک از برای تو.
آه ای تو مام میهن ای جانم فدای تو.
ای غرقهی در خاک و خون و آتش و باد.
ای رفتهی از یاد نام آشنای تو.
ای مهد فرهنگ و هنر گهوارهی مهر
پس کو بگو آهنگ ناز لای لای تو.
کو نغمههای بزم و رزم رنگ رنگت؟
تا کی سیاووشیست تن پوش و ردای تو.
برخیز و بنگر کو درفش کاویانی؟
بنشسته نقش دیو اینک بر لوای تو.
ای کاش میمردم نمیدیدم چنینت
ای من فدای قامت اندوهزای تو.
تا چند همچون شعرهایم میکنی بغض
تا چند خاموشست چون من هایهای تو.
برخیز و سر ده نغمهای از شاهنامه
تا جان دهم همچون نیاکانم برای تو.
آغوش واکن تا که در دامان امنت
آرام گیرم تا که شاید زیرپای تو.
باشد که با جسمم بیافزایم به خاکت
ای ذره ذره از من از آب و هوای تو.
حالم خراب است آه ای گهوارهی مهر
تنگ است قلب من برای آن صدای تو.
مادر بخوان لالایی مرگ مرا زود
آری خوشا پایان من بادا لقای تو.