سروده م. س. روشنی
جانیان جنگ افروز
جنایات و جنون را به اوج وحشی گری رسانده اند
اینان ازهیچ تجاوز و ظلمی عقب نمانده اند
ویران کرده اند شهر و دیار یک خلق بیگناه
آواره دربدر شدند زن و طفلان بی پناه.
****
در نهاد جنگ افروزان جاه طلب
انسانیت واحساس ترحم نا یاب
با لذت و افتخار ناظر جنایات خویشند
شهرهائی تبدیل به تل خاک و خاکستر
و خانواده هائی خانه بدوش و آواره
*****
مادرانی دست در دست کودکان در حال فرار
و پدرانی جان بر کف زیر آتش توپخانه بی قرار
کودکانی یتم و بی خانه و کاشانه محتاج یاری
اشگ ازچشمه ی خشکیده چشمانشان جـاری
مادرانی داغدار و زار و خونین جگر
در عزای فرزندان نالان بی یار و یاور
و آنجا مدافعان شرف دور از زن و فرزندان
جان برکف با دفاع ازمیهن
دل درد مندشان را تسکین میدهند
و جانیان
از کشتن زنان و کودکان میبرند لذت
این جانیان وحشی بیشرم و بی فطرت
ویران کنند خانه و کاشانه ی کسان
خون میچکد ز پنجه و دستهای ناکسان
*****
حال دور از وطن از مردم آواره ی بی خانه بپرس
حال ماتم زده از کودک ساکن شده در کلبه ی ویرانه بپرس
آنکه از صدق و صفا دم زد و در راه خطا گام نهاد
عاقبت حالش از آن نوکر رانده شده از درگه بیگانه بپرس
دارم از مردم بی مایه و لاقید گله چندان که مپرس
که چنانم من ازاین طایفه بیزار و گریزان که مپرس
آنکه در جرم و جنایت بود همخصلت پوتین علی خامنه ایست
که چنان مردم از این والی بی رحم و شفقت شده ترسان که مپرس
با درود به انسانهای پاک سیرت
م. س. روشنی آپریل 2022