موسی حاتمیان
عملیات تروریستی روز چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ در سالگرد قاسم سلیمانی جنایتکاری که از آرم سپاه تروریستیاش همچنان خون میچکد، حدود ۳۵۰ کشته و مجروح بر جای گذاشته است. با وجود گزارشهای ضد و نقیض خبرگزاری دولتی و رسانهها، حکومت اسلامی، دولت اسرائیل را مسئول این عملیات تروریستی اعلام کرده است، آنتونیو گوترش، اتحادیه اروپا و… به شدت این عملیات تروریستی را محکوم کردهاند و گمانهزنیهای مختلف در سطح رسانههای ایرانی در خارج کشور و همچنین بینالمللی در این مورد ادامه دارد.
برای بررسی واقعی این عملیات تروریستی، و به دور از فرهنگ دایی جان ناپلئونی، میبایستی مانند هر پدیده و رخدادی، به پیشینهی آن نگریست تا بتوان به پاسخ منطقی یا حداقل به احتمالات قریب به یقین دست یافت.
برای نیل به این هدف، ابتدا بایستی اولین گزینهی متهم شده به اجرای این عملیات را بررسی کرد. واقعیت این است که پس از قتل عام هفتم اکتبر در عملیات تروریستی وحشیانهی حماس خامنهای، که مردم و دولتهای جهان، پس از هولوکاست، همدردی بیسابقهای با اسرائیل ابراز کردند، در پیامدهای جنگ غزه و عملیات پس از هفتم اکتبر تا کنون هزاران غیرنظامی کشته شدهاند، که حداقل ۴-۵ هزار نفر کودک و دانشآموز از طرف سازمان ملل در بین کشتهشدگان اعلام شده است. بنابراین واضح است که با وجود درستی هدف نابودی حماس و تروریستها، کشته شدن غیرنظامیان بیدفاع، مانند کشتار مردم در هفتم اکتبر محکوم است، و حتی از طرف سخنگوی ارتش اسرائیل قابل دفاع نیست، و به همین دلیل در ادامهی این روند، دولت اسرائیل، حمایت عظیم جهانی پس از هفتم اکتبر را از دست داده است. همچنین واضح است، که سیاست دولت اسرائیل در رابطه با ایران نیز همواره منافع ملی خودشان را با زیگزاگهای بسیاری در چهار دههی گذشته دنبال و مد نظر داشته، که تا کنون نیز ادامه دارد، و مثلاً پس از سیاست استقبال شایان تحسین دولت اسرائیل از شاهزاده رضا پهلوی و بانو یاسیمین در سال گذشته، و احتمالاً ارزیابی آنها از خط قرمزهای ملی شاهزادهی ایرانی، پس از آن به سیاست آلترناتیوسازی بابی سندز لندنی روی آورده، و هماکنون از وی در اسرائیل استقبال کردهاند، تا در سخنرانی خودش در پارلمان اسرائیل، کنست، برای ایشان بگوید: اسرائیل نباید از حمله به پایگاههای سپاه، سایتهای هستهای جمهوری اسلامی و خانههای مقامات بلندپایه این رژیم در داخل ایران ابایی داشته باشد، زیرا این تنها زبانی است که جمهوری اسلامی میفهمد.
پس از این بررسی کوتاه و بنا به عیبِ می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو، نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند، بایستی یادآوری کرد، که در تمامی عملیاتهای اسرائیل یا منتسب به موساد در ایران، هرگز مردم غیرنظامی هدف قرار نگرفتهاند، و به اعتراف خبرگزاری حکومتی و رسانههای سپاه، حتی در ترور محسن فخریزاده با شلیک ۱۳ گلوله از تیربار با دوربین پیشرفته، همسر فخریزاده که در فاصله ۲۵ سانتیمتری وی نشسته بود هیچ صدمهای ندید!
بنابراین بعید است، که اجرای این عملیات متوجه دولت اسرائیل باشد. اما پیشینهی تاریخی این نوع عملیات تروریستی، ما را بیشتر به واقعیت نزدیک میکند. چنانکه به یاد داریم، در عملیات تروریستی انفجار حرم امام هشتم شیعیان در مشهد، بلافاصله رسانههای حکومتی آنرا به سازمان مجاهدین منتسب کردند، و بعدها توسط نیروهای ریزشی حکومتی افشاگری شد، که آن عملیات تروریستی تماماً توسط اطلاعات سپاه طراحی و اجرا شد، و حکومت قاتلان، بنا به ماهیت حکومت اسلامی بنیانگذار پلیدشان، در نیل به اهداف خود، از کشتار مردم حتی در حرم امام مقدس خودشان نیز ابایی ندارند!
در عملیات تروریستی ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ رژهی اهواز نیز به یاد داریم، که اتاق فکر اطلاعات حکومت اسلامی، با انتشار بیانیههای متناقض مشابهی ابتدا «الأحوازیه» و داعش را عاملان اجرای عملیات اعلام کردند، سپس در نهم مهرماه سپاه در اطلاعیه رسمی داعش را مسئول عملیات تروریستی اعلام کرد، و متعاقباً طی اطلاعیهای در ۲۴ مهر اعلام کردند، که طراح عملیات را کشتهاند، و خبرگزاری فرانسه نیز به نقل از اطلاعیه آنها اعلام کرد: «سپاه پاسداران ایران میگوید با طی یک سلسله عملیات نیروهای مقاومت که در ساعات بامداد روز سهشنبه ۱۷ اکتبر در استان دیاله عراق صورت گرفت “ابوضحی” امیر داعش در استان دیاله و از فرماندهان سوء قصد تروریستی در شهر اهواز کشته شد.» ولی پس از ربودن شهروند دوتابعیتی ایرانی- سوئدی به نام حبیب فرجالله چعب، معروف به حبیب اسیود در ترکیه توسط باندهای مواد مخدر سپاه پاسداران و انتقالش به ایران، پس از شکنجه و اعتراف اجباری مبنی بر دست داشتن دولت سوئد در این عملیات تروریستی و…، نهایتاً وی را به مصداق بارز تروریسم حکومتی به همین اتهام اعدام کردند.
موارد مشابه این نوع تروریسم نخنمای حکومت اسلامی کم نیستند، از قتل کشیشان مسیحی تا قتلهای زنجیرهای، که در صورت لزوم حتی سعید جان آقا را هم قربانی سفیدشویی آن جنایات کردهاند. چنانکه در عملیات حمله به مجلس وحوش حکومت اسلامی، تا حمله به شاهچراغ، برای در سایه قرار دادن غوغای ستارگان انقلاب ملی مردم ایران در کف خیابانهای سراسر ایران، که بنا به دلیل همین حافظه تاریخی، فردای آنروز دانشجویان و جوانان شعار میدادند: همونی که چلاقه قاتل شاهچراغه!
عملیات تروریستی سپاه در کشتار مسافران هواپیمای اوکراین تشابه بیشتری با عملیات تروریستی ۱۳ دی کرمان دارد. همانطور که به یاد داریم، خامنهای و اتاق فکر سپاه جانیان، درمانده از انتقام سخت سلیمانی وعده داده شده، نیاز به کشتار داشتند، و مانند همیشه انتقام سخت خویش را از مردم بیدفاع گرفتند. اکنون پس از تلف شدن سیدرضی موسی، و در فردای به هلاکت رسیدن صالح العاروری معاون رهبر حماس و چندین فرمانده ارشد تروریسم نیابتی خامنهای در حمله پهپادی اسرائیل در بیروت، آنها نیاز به عملیات مشابهی چون هواپیمای مسافربری اوکراین داشتند، و اظهارات چند ساعت گذشته به خوبی نشان میدهد، که پیامبر متوهم تازه مبعوث شدهی جنایتکاران، که در جنون جدیدی مدعی وحی خدای دههی شصت در حضور قاسم سلیمانی شده است، برای پیشگیری از قیام سراسری و سرنگونی محتوم حکومت اسلامی، کشتار کرمان را به عنوان آخرین وحی مُنزل خویش ابلاغ کرده است!
خامنهای که در وحشت از حفظ جان علیل، حتی برای سردارش سیدرضی موسوی نیز پیامی صادر نکرده بود، در پیام ساعتی پیش درباره انفجارها در کرمان اعلام کرده که «این فاجعهآفرینی انتقامی سخت را در پی خواهد داشت باذنالله… چه دستهای آلوده به خون بیگناهان و چه مغزهای مفسد و شرارتزا که آنان را به این گمراهی کشاندهاند، از هماکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود.» این پیام بجز جنون بحرانسازی پیامبر نوظهور کرده جانیان، به روشنی انتقام سخت را متوجه زندانیان و مردم ایران کرده است، و پس از خامنهای، رییس جمهور قاتل و زینب قاسم سلیمانی نیز با نشخوار پیام خامنهای اعلام کردند: «ملت ایران تا خشکاندن ریشههای ترور در میدان مبارزه حضور خواهند داشت، بیشک عاملان و آمران این اقدام بزدلانه به زودی شناسایی و به سزای عمل شنیع خود خواهند رسید…» البته امیدوارم عاملان این جنایت شناسایی شده و به سزای اعمال خود برسند. همچنانکه محمد شجاع، پزشک متخصص قلب کودکان و استاد دانشگاه خراسان را به دلیل یک پست طنز علاقه به کتلت در اشاره به تلف شدن رضی و رهبران حماس و حزبالله دیروز دستگیر کردهاند، و امیدوارم مانند زندانیان سیاسی اعدام شده در هفتهی اخیر، و همچنین رضا رسایی، مجاهد کورکور، فاطمه سپهری، منوچهر بختیاری، میلاد آرمون و بچههای اکباتان و…قربانی انتقام سخت خامنهای و جنایتکارانش نگردند.
خامنهای جلاد مانند تمامی دیکتاتورها، پس از سلام فرمانده و پیامبر شدن در انتهای «راه طی شده» و درمانده، در سرنوشت مشابهی به پایان سلام میکند، بنابراین تا آنجا که به ما مردم ایران برمیگردد، بایستی با هوشیاری و همبستگی ملی، رو در روی تمامی دشمنان میهنی و آلترناتیوسازیهای قلابی، هدف و دشمن اصلی یعنی حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را گم نکرده و آماده وارد کردن ضربه نهایی برای پس گرفتن میهنمان باشیم، و بیتردید ملت ایران پیروز خواهد شد!
برگرفته از کیهان لندن