فرامرز حیدریان
از دوران موجودیّت سازمان چریکهای فدایی خلق تا امروز نقریبا پنجاه و چهار سال میگذرد. اگر دوره فراز و نشیب سازمان را تا مقطع 1357 به کناری نهیم و سپس بیایم سازمان را از مقطع انشعاب به دو گروه «اقلیّت و اکثریت» در نظر بگیریم و فقط بر روی بخش فعالیتها ی پراکتیکی و قلمی و شفاهی و غیره و ذالک «اکثریّت» تا همین لحظه که من این چند کلام را مینویسم، تمرکز کنیم، باید صادقانه و با شماتت تمام گفت که گردانندگان این سازمان، اصلا و ابدا هیچ چیزی از مسائل زندگی نمیفهمند و از هیچ وقایعی در تاریخ ایران و جهان به اندازه بچه های دبستانی نیز اطّلاع ندارند.
اینان فقط خوابگردان و متوهمینی هستند که بین فضائی تهی همچون خار و خاشاک در هم میلولند و عجیب بر این اعتقادند که سفت و سخت برای «ابناء بشر» مبارزه میکنند و پستون به تنور میچسبانند. از قدیم الایام گفته اند و نوشته اند که در جنگ، حلوا خیر نمیکنند. خواه جنگی به حقّ باشد، خواه ناحقّ.
مسئله سر این است که سازمان فدائیان اکثریت در طول عمر چهل ساله و نکبت بارش از مقطع انشعاب تا امروز در کدام یک از رفتارهای پراکتیکی و نظری و قلمی و شفاهی و غیره و ذالکش، میلیمتری برای « ایده صلح و باهمزیستی مدارایی» گام برداشته و همّت کرده است؟. شعاردهی که ماهیت وجودی تمام سازمانهای سیاسی ایران تا امروز بوده است. نقش شمایان گردآمده در سازمان اکثریت غیر از شعاردهی، چه چیز مثبتی تا کنون بوده است؟. چرا ردپای جنایت را در حقّ بشریّت در تاریخچه سازمان خودتان تا امروز بررسی نکرده اید؟. چرا موضع خودتان را تا امروز در باره جانستانی و خونریزی و کشتار به نام عقیده و ایدئولوژی و امثالهم صادقانه بیان نکرده اید؟. آیا تا امروز نوشته اید و گفته اید که اعدام اختیاری و انقلابی کردن به دست سازمان شما، جنایت بر علیه بشریت بوده است؟ در این خصوص نه تنها لب به سخن نگشوده اید، بلکه حتّا به اجرای چنان جنایتهایی نیز افتخار میکنید؟. اگر کشتن انسان، قبیح و جرم و جنایت است، چرا در ساحت ایدئولوژی و تاریخچه فعالیّتهای سازمان شما، مصداق ندارد؟.
وقت کردید یه پیاده روی دست جمعی بروید و تصمیم بگیرید که سازمان را منحل کنید. اینگونه بیشتر میتوانید به جامعه ایرانی و جامعه جهانی خدمت کنید. حماقت بس است!. آحوندها چهل و دو ساله که جنایت میکنند به همّت رکابداریهای شمایان. بس است خودفریبی.
شاد زیید و دیر زیید!.