روشنک آسترکی
«دمِ همه مردم گرم، مردم این فرصت رو از دست ندین؛ یکبار برای همیشه این رژیم تبهکار و فاسد رو که چهل ساله مردم کشور عزیز ایران رو بدبخت کرده از بین ببریم. من هم پسر کسی هستم، آمدم اینجا جان خودم را به خطر انداختم، مادرها، پدرها شما هم بگویید بچههایتان بیایند بیرون…» این جملات را پویا بختیاری ساعاتی پیش از جان باختن در اعتراضات آبان ۹۸ گفته بود؛ پسر جوانی که مانند هزاران جوان دیگر ایرانی در آبان ۹۸، آگاهانه و هدفمند، به اعتراضات خیابانی پیوست و در شامگاه ۲۵ آبان ۹۸ در خیابان «رزهبان» مهرشهر کرج هدف گلوله مأموران جمهوری اسلامی قرار گرفت و جان باخت.
بعد از جان باختن پویا، «من هم پسر کسی هستم» به نمادی از اعتراضات آبان ۹۸ تبدیل شد و بارها از سوی کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی و به صورت دیوارنگاره در ایران بازنشر شد.
خانواده پویا بختیاری که از نخستین دقایق پس از جان باختن وی و با سر دادن شعار از سوی مادرش در بیمارستان هنگامی که بر پیکر بیجان جوان برومندش ایستاده بود، به دادخواهی خون فرزند برخاستند. اکنون چهار سال بعد از اعتراضات آبان ۹۸، پدر در زندان قزوین و مادر در زندان زنجان محبوساند و جمهوری اسلامی سناریوی «مرگ تدریجی» را علیه آنها پیش میبرد.
این خانواده در کنار دهها خانواده دیگر که عزیزان آنها توسط جمهوری اسلامی در آبان ۹۸ جان باختند، فصل جدید و ماندگاری از «دادخواهی» را در چهار دهه گذشته رقم زدند.
محبوبه رمضانی مادر پژمانقلیپور از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸، در سالگرد این اعتراضات در پیامی ویدیویی خطاب به مقامات جمهوری اسلامی ماندگاری مسیر «آبان» را با پایداری خانوادههای دادخواه مورد تأکید قرار داده بود: «خودتان میدانید که با اعتراضات آبان نابود شدید و این اعتراضات ادامه خواهد داشت، مگر اینکه خانوادههای جانباختگان آبان را هم از بین ببرید.»
نقطه عطف جنبش ملّی علیه نظام ضدملی
اعتراضات آبان از ۲۴ آبان ۹۸ در پی سه برابر شدن قیمت بنزین آغاز شد و به سرعت طی دو روز در ۲۹ استان کشور گسترده شد. مردم با شعارهایی که برای جمهوری اسلامی ساختارشکن و تهدید جدی به شمار میرفتند، خیابانهای بیش از ۱۰۰ شهر کشور را در اختیار گرفتند. تنها ساعاتی پس از گسترده شدن اعتراضات، دستور ویژه سرکوب مردم صادر و اینترنت تلفن «همراه اول» قطع شد.
در روز دوم اعتراضات در ۲۵ آبان در اقدامی بیسابقه و به دستور شورای عالی امنیت ملی قطع سراسری اینترنت آغاز و ارتباط مردم درون ایران با دنیای خارج برای حدود ۱۰ روز قطع شد.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در سومین روز اعتراضات از افزایش قیمت بنزین حمایت کرد و شهروندان معترض را «اشرار و ضدانقلاب و دشمنان ایران» خواند؛ به این ترتیب چراغ سبز سرکوب حداکثری به نیروها و نهادهای سرکوبگر داده شد و آبان ۹۸ را به «آبان خونین» تبدیل کرد.
خبرگزاری «رویترز» در گزارشی، به نقل از منابع آگاه، شمار جانباختگان سرکوب اعتراضات آبان ۹۸ را ۱۵۰۰ نفر عنوان کرده است. سازمان عفو بینالملل شمار جانباختگان را ۳۳۴ نفر اعلام و وبسایت «کلمه» وابسته به اصلاحطلبان خارج کشور از جان باختن ۶۳۱ نفر خبر داد. عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دومین دولت حسن روحانی نیز جان باختن ۲۲۵ نفر را در این اعتراضات تأیید کرده بود.
ویدئوها و تصاویر منتشر شده از این اعتراضات توانست بخشی از خشونت وحشیانهی مأموران جمهوری اسلامی را مستند و ماندگار کند. بر اساس گزارش تحقیقی خبرگزاری فرانسه، بیش از ۷۵۰ تصویر و ویدئو از تیراندازی نیروهای امنیتی و کشته و زخمی شدن معترضان ثبت شده است.
اعتراضات آبان ۹۸ چه از نظر کمّی و چه از نظر کیفی نسبت به اعتراضاتی که در چهار دهه پیشتر در ایران رخ داده بود بیسابقه بود. هرچند پس از سالها سلطهی بازوی اصلاحطلب حکومت بر تحولات اجتماعی، اعتراضات دی ۹۶ نخستین خروش جنبش مردمی علیه جمهوری اسلامی و با شعارهایی رادیکال بود اما ابعاد اعتراضات آبان ۹۸ را نداشت.
در آبان ۹۸ نه تنها گستردگی و تداوم اعتراضات و پایداری معترضان و همچنین شعارهای مردم که بطور مشخص اصل و اساس جمهوری اسلامی و انقلاب ۵۷ را هدف قرار داده بود، بیسابقه بود بلکه خوی سرکوبگر و خونخوار جمهوری اسلامی در ابعاد تازهای به نمایش گذاشته شد و حکومت را ناچار به تغییرات تدافعی و بیش از پیش خشن کرد.
جنبش تاریخسازی که این روزها در ایران سرنوشت تحولات سیاسی را در دست دارد، با روح ملّی و در برابر اهداف انقلاب۵۷ و علیه جمهوری اسلامگرای برآمده از آن انقلاب شکل گرفته است. نخستین جلوههای این جنبش در تجمع هزاران شهروند در هفتم آبان ۹۵ در پاسارگاد و به مناسبت روز بزرگداشت کوروش نمایان شد و در اعتراضات دی۹۶ به شکل اعتراضات خیابانی بطور فراگیر بروز پیدا کرد.
در آبان ۹۸ اما به دلیل تصمیم مشخص حکومتی درباره گرانی بنزین، موج اعتراضات در خیابانها به راه افتاد و توانست نارضایتی انباشتهی اجتماعی را با خود همراه کند. این جنبش که در مسیر خود، بلوغ و پختگی یافته، در اعتراضات ۱۴۰۱ نیز در برابر اقدام تباه دیگری از سوی جمهوری اسلامی و در پی قتل حکومتی مهسا امینی و موضوع حجاب، خیابانها را به تسخیر خود درآورد آنهم در حالی که نمادهای ملی حضور شاخصتری پیدا میکردند.
در اعتراضات سال گذشته با شعارهای شفاف و اقداماتی مانند برافراشتن پرچم شیروخورشید در خیابان و درفش کاویانی در دانشگاه، وجه ایرانگرایانه و ملّی جنبش عمومی پررنگتر شد.
در برابر اعتراضاتی که علیه ماهیت و ساختار جمهوری اسلامی از نیمه دهه ۹۰ خورشیدی آغاز و در آبان ۹۸ ثبیت شد و همچنان ادامه دارد، جمهوری اسلامی نیز آرایشی جدید به خود گرفت.
مقامات حکومت که پس از سرکوبهای دهه شصت تلاش کرده بودند با پروژه «اصلاحات» چهرهای مردمی و دارای پایگاه اجتماعی از خود به نمایش بگذارند، با اعتراضات آبان ۹۸ تغییر رویکرد داده و خوی سرکوبگر و «دهه شصتی» خود را بار دیگر نشان دادند.
جدا از قلع و قمع شهروندان در خیابان، تلاش شد تا برای شرایط پس از سرکوب نیز تدابیری به کار گرفته شود. جاسازی گستردهتر نیروهای امنیتی و نظامی از جمله سرداران و درجهداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دولت و مجلس شورای اسلامی و مقامات استانی در سراسر کشور، و سپردن خیابانها به آتش به اختیاران و انواع گروههای مزدبگیر و همچنین لشکرکشی سایبری در فضای مجازی را میتوان در همین ارتباط ارزیابی کرد.
علی خامنهای پس از اعتراضات ۹۸ بود که در یک سخنرانی تغییر تاکتیک حکومت را مورد تأکید قرار داد و گفت: «بسیج در همه میادین دفاع سخت، نیمهسخت و نرم آماده به کار باشد و در همه محلههای کشور در مقابل حوادث گوناگون راهبرد و تاکتیک آماده داشته باشد. در هیچ زمینهای غافلگیر نشوید و سعی کنید در همه محلهها حضور داشته باشید. در جنگ نرم عکسالعملی رفتار نکنید البته باید پاسخ دشمن را داد اما همیشه مانند شطرنجبازی ماهر یک قدم از دشمن جلو باشید و کنشی عمل کنید… بسیج در عین گستردگی چابک باشد و اسیر پابندهای رایج اداری نشود.»
از اقدامات اخیر در راستای فرمان خامنهای جهت سرکوب و کنترل جامعه، میتوان به پاکسازی و اخراجهای گسترده در دانشگاهها و مدارس اشاره کرد که از سوی رسانههای داخلی با عباراتی چون «یکدستسازی» و «خالصسازی» توصیف میشود.
شکست روایتسازیهای حکومتی
یکی از ضربات مهم جنبش ملّی به جمهوری اسلامی که با ایستادگی دادخواهان آبان ۹۸ آغاز شد، شکست دادن روایتسازیهای جمهوری اسلامی برای مخاطبان داخلی و خارجی بود.
موج جدیدی از اطلاعرسانی و ثبت حقیقت توسط شهروندخبرنگاران با یاری شبکههای اجتماعی راه افتاد که مدیریت خبرها و روایتها را از رسانههای جریان اصلی گرفت. در آنسو، ایستادگی خانوادههایهای دادخواه در نمایاندن خوی خونخوار جمهوری اسلامی و نقاب برداشتن از چهره حکومتی که در کشتار گسترده شهروندان بیدفاع خودش در خیابانها هیچ پروایی ندارد، در شکست روایتسازی جمهوری اسلامی مؤثر بود.
در این روند آنچه به عنوان جامعه مدنی شناخته میشد نیز دستخوش دگرگونی شد و دیگر افراد متصل به جریان اصلاحطلب نه تنها به عنوان چهرههای جامعه مدنی سکاندار و نماینده جامعه و خواستههایشان نبودند بلکه عملکردشان از سوی جامعه مورد نقد شفاف قرار گرفت.
اصلاحطلبان سالها تلاش کرده بودند مدیریت پتانسیلهای اعتراضی را با ایجاد موجهای هیجانی، از جمله در دوران «انتخابات» به دست گرفته و «سوپاپ» اطمینان حکومت باشند. این جریان همزمان تلاش داشته تا فقط برخی فعالان جامعه مدنی، حقوق بشر، هنرمند و دگراندیش و منتقد نزدیک به خود را برجسته کرده و به افکار عمومی داخل و اپوزیسیون خارج کشور و جامعه جهانی معرفی کند. گذشته از برخی که در بزنگاههایی به خارج کشور «صادر» شدهاند، همین چهرههای مورد اطمینان جریان اصلاحطلب برنده انواع جایزه نیز میشوند تا راوی «روایت» آنها از وضعیت درون کشور و مردم و اعتراضات آنها باشند.
جامعه ایران اما طی سالهای گذشته با مهندسی سیاسی- اجتماعی اصلاحطلبان مقابله کرده است بطوری که اکنون سناریوهای نخنما برای «جریانسازی» و «چهرهسازی» به سرعت با واکنش تُند و امتناع روبرو میشود.
این جامعه طی سالهای اخیر در بیان نظرات سیاسی و پرسشگری و کنکاش فعالان سیاسی و مدنی و همچنین رسانهها روندی قاطع در پیش گرفته که با اعتراضات ۱۴۰۱ به اوج رسید.
امروز در مسیر رو به جلوی مبارزات ملّی علیه جمهوری اسلامی، حکومت نه میتواند از لبه پرتگاه یک قدم به عقب بردارد و نه امکان پر کردن فاصلهاش را با مردم دارد. آبان۹۸ بیتردید یکی از نقاط عطف این روند تاریخی به شمار میرود که در تداوم آن، به گفتهی پویا، پسر ایران، «یک طلوع بهتر برای مردم ایران» در انتظار است.
برگرفته از کیهان لندن