مجید محمدی
صحنههایی که هر روز از تذکر دادن، کتک زدن، کشتن، و فحاشی به شهروندان بهقصد امر به معروف و نهی از منکر از عوامل نظام سرکوب اسلامی دیده میشود، نتیجه قیام و مقاومت مردم ایران علیه اسلامیسازی یا همان فرایند مطلقه و قدسیسازی قدرت و مطیعسازی شهروندان بر اساس باورهای مذهبی است. در عین حال، معترضان با فیلمگرفتن از این سرکوبها ادعای مظلومیت اسلامگرایان و مدینه فاضله بودن جامعه زیر حکومت آنها را به سخره میگیرند. حکومت اسلامی در عصر تلفن هوشمند کار بسیار دشواری در ذرهوارسازی افراد و تودهسازی جامعه دارد. اسلامگرایان در عراق و افغانستان و نیجریه و اسرائیل تا شهرهای بزرگ و کوچک غربی همین صحنههای وحشیگری را بهطور زنده پخش میکنند تا تودهها را مرعوب کنند.
روحانیت شیعه بر این تصور بود که با در دست گرفتن رادیو و تلویزیون و آموزشوپرورش و دانشگاه و نهادهای هنری و اجتماعی از یک سو، و حذف دیدگاههای مخالف (از طریق سانسور و فیلترینگ و پارازیت و برچسبزنی و ترور شخصیت) از سوی دیگر، مشکلی از حیث اعتراض و مقاومت و نافرمانی نخواهد داشت و همگان در قالب انسان طراز مکتب و دستبوس آقایان تربیت خواهند شد. اما همه آن اوهام اکنون فرو ریخته است. همچنین، سرکوبها و تبلیغات دروغین، که حکومت چارهای جز توسل به آنها برای بقا ندارد، چهره زشت و کریه حکومت اسلامی را به معرض نمایش گذاشته است.
روش پرورش اسلامگرا
اسلامگرایان برای برساختن و دوام حکومت اسلامی در سه مرحله عمل میکنند:
۱) القای حقارت و لجن و فاسد بودن انسان در صورت دیندار نبودن، که میتواند زمینهساز پیروی از رهبران دینی و اطاعت کورکورانه از مقدسان و پذیرش ولایت فقیه در جامعه بسته و تکصدایی باشد. این روش اصلی استخدام نیرو در مراکز مذهبی است؛
۲) القای مظلومیت و قربانی بودن مستضعفان (اسلامگرایانی که در قدرت نیستند) در برابر نظم موجود محلی، ملی، و جهانی، که زمینهساز فعالیت سیاسی و ترور و کشتار الهی توسط اسلامگرایان برای کسب قدرت است؛ و
۳) مدینه فاضله معرفی کردن حکومتی که اسلامگرایان در راس آن باشند و جهنم و فاسد معرفی کردن جوامع دارای حکومت سکولار. در باورهای مسلمانان معتقد به ایدئولوژی اسلامگرایی، سکولاریسم و آزادی جای کفر را گرفته است.
اینها اغلب همان کارهایی است که روحانیت شیعه و سنی قرنهاست میکند و اسلامگرایان آنها را به ابزار کسب قدرت تبدیل کردهاند.
نسخههای مطیعسازی
اسلامگرایان، اعم از روحانیان شیعه و افراد همراه آنها، با شش روش باورمندان را مطیع خود میساختهاند:
۱. روحانیت شیعه همیشه این ایده را تبلیغ کرده است که اطاعت از روحانیان شیعه اطاعت از ولی خدا و خود خدا است. در این تاکتیک، رهبران موروثی شیعه به مقام الهی ارتقا مییافتند و حتی شخصیتهای خیالی مثل امام غایب ساخته میشد و بعد، از قول آن مقدسان داستانهایی برای نیابت و وکالت به روحانیان شکل میگرفت. این ایدهها از شکلگیری فردیت، باور به حقوق طبیعی، تصمیمگیری مستقل، و تفکر انتقادی در میان شیعیان باورمند جلوگیری میکرده است.
۲. القای زشتی و کثافت ذاتی انسان و انسانیت («از لجن ساخته شدهاید»، از زبان قرآن). تاکید بر کثافت ذاتی بشر حد نهایی تحقیر او است تا بدون هیچ تردیدی به اطاعت از اوامر دیگران (راهنمایان و هادیان) تن در دهد. چرا افراد باید از خدا و پیامبر و ولی امر اطاعت کنند؟ چون بدون این اطاعت و در عین زشتی درونی (وسوسه گناه)، در دنیا و آخرت خسارت میبینند.
۳. تاکید بر فعالیت دائمی شیطان برای انحراف و فساد اخلاقی با هدف درونی کردن احساس حقارت و پستی در آدمیان و بدین وسیله سوق دادن آنها به اطاعت از دستورات دینی و مبلغان دینی برای پاکیزه شدن. علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه، برای تبلیغ ازدواج میگوید: «اولین کاری که باید شما جوانان انجام دهید تا به آرامش برسید، ازدواج کردن است. ولی متاسفانه یک حرف شیطان است که میگوید وقتی درآمد ندارم، ازدواج نمیکنم.» گذاشتن نام شیطان بر آمریکا دقیقا با همین هدف مطیعسازی انجام شد. برای دور کردن شیطان از انسانها، آنها باید مطیع مقدسان و نایبان آنها شوند.
۴. توابسازی روش معمول روحانیت شیعه برای القای زشتی و آلودگی ناشی از گناه و پیدا کردن مطیع ابدی است. بخشی از نیروهای وفادار به حکومت دینی توابانیاند که با اعترافگیری و شستوشوی مغزی به مقامهای سیاسی و تبلیغاتی رسیدهاند. بدون القای گناهآلوده بودن نمیتوان از انسانها تواب و خودتحقیرکننده و مطیع ساخت.
۵. معرفی تنبیهات شرعی در حکم روشی برای پاک شدن از گناهان. بدین ترتیب، بر اساس آموزههای اسلامگرایان، روحانیت شیعه و پاسداران آن با کشتن و قطع دست و شلاق زدن و سنگسار دارند به انسانها خدمت میکنند و اگر افراد شعور و آگاهی داشته باشند و قدردان باشند، از این گونه تنبیهات استقبال و از «مخدومان بیرحم» اطاعت میکنند. علی خامنهای مدام مخالفان ایدهها و سبک زندگی مورد نظرش را گمراه و فریبخورده معرفی میکند؛ راه نجات از این گمراهی دستبوسی او است.
۶. فرهنگ شیعی فرهنگ مرگ و سوگواری و عزاداری است. اسلامگرایی شیعه از این فرهنگ استفاده کرده و با عادیسازی مرگ و نابودی، اطاعت در حد در آغوش گرفتن مرگ را به ارزش تبدیل کرده است. انسانی که آماده مرگ است دیگر فردگرایی و حقوق فردی و مدنی برایش اهمیت چندانی ندارد.
این شش روش یا تاکتیک مکمل یکدیگرند. در این مجموعه، جنبههای گوناگون مطیعپروری، از نظریههای انسانشناسی و هستیشناسی تا جرمشناسی و غایتشناسی دینی ویژه، به گونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که از دل آنها له شدن فردیت و به آسمان رفتن دنبالهروی بیرون میآید.
چرا تنفر از غرب مدرن
تنفر اسلامگرایان و موتلفان آنها (کمونیسم و اخیرا ووکیسم که به همین روشها برای مطیع کردن تودهها دست مییازند) از غرب مدرن (و نه غرب ووک و پست مدرن) نه بهدلیل قدرت و سلطه آن، بلکه بهدلیل ارائه مدلی از حیات فردی و اجتماعی است که نافی مطیعسازی و مرگباوری و پست و بیمایه معرفی کردن انسان است. چرا شریعتی و بازرگان و مطهری با اومانیسم و سرمایهداری مخالف بودند؟ چون اومانیسم مبشر گرانقدر بودن انسان و انسان بودن است و با ایدئولوژی و باور و گناه و جرم انسانها را به سطل زباله نمیاندازد. نظام سرمایهداری نیز به افراد استقلال مالی و امکان رشد از طریق سرمایهگذاری میدهد. وقتی منابع در دست دولت باشد، بهراحتی میتوان افراد را مطیع ساخت.
دقیقا به همین دلیل است که وقتی نفوذ سیاسی غرب هم وجود ندارد، نظریه توطئه جایگزین آن میشود و دشمنی با غرب باقی میماند. اسلامگرایان با فردگرایی و انسانگرایی و حقوق انسانی مخالفاند و آن را با عنوان مخالفت با «نظام سلطه»، که عوامفریبانه است، مطرح میکنند.
غول اعتراض
حکومت دینی با سرکوبهایی که برای خاموش کردن اعتراضها به نقض حقوق فردی و انسانی کرده است، بر اعتراضها آتش ریخته و این آتش، بهدلیل نداشتن امکان بروز، به گدازههایی تبدیل شده است که حکومت هر روز با رفتارهایش بر آن میدمد و آن را زنده نگاه میدارد. این آتش خشم، بالاخص با انکار کشتار و نسبت دادن همه جنایتها به مخالفان (خودسوزی، خودکشی، خودزنی، خودمسمومسازی)، مدام قدرت بیشتری پیدا میکند.
بعد از هر موج اعتراضی، بودجه و امکانات و تعداد نیروی سرکوب چند برابر میشود. محمدرضا نقدی، معاون سپاه پاسداران، با اشاره به ملاقات مجمع عالی این نهاد نظامی با رهبر جمهوری اسلامی در سال ۹۸، از قول خامنهای می گوید: «شما باید ۱۰۰ برابر شوید.»
بهرغم چند برابر شدن بودجه و پرسنل نیروهای سرکوب در چند سال اخیر، حکومت در رامسازی همه زنان و دختران ایرانی شکست خورده است. همه تاکتیکهای روحانیت شیعه و مبلغان اسلامگرایی برای مطیعسازی دیگر بر اکثر زنان و دختران ایرانی اثر نمیکند، چون آنها اصولا خود را در معرض این تبلیغات قرار نمیدهند. و آنجا نیز که در معرض امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرند، بر نفرت آنها از این حکومت و روشهایش افزوده میشود. حکومت نیز آنچنان ابله است که با انواع روشها و برنامهها مدام تخم تنفر از خود را در جامعه میکارد.
برگرفته از ایندیپندنت فارسی