علی حماده
همانطور که بسیاری انتظار داشتند عملیات «طوفانالاقصی» که در سپیدهدم روز هفتم اکتبر با حمله حماس به اسرائيل انجام شد، انقلابی در صحنه تحولات منطقه پدید آورد. از زمان آغاز این عملیات که اسرائيل را از لحاظ نظامی، سیاسی و اجتماعی بهشدت تکان داد، توجه جهان بر جنگ غزه و پیامدهای آینده آن متمرکز شده است. البته مهمترین نکته این است که مسئله فلسطین - که مدتها بود دیگر مورد توجه جامعه جهانی نبود - بار دیگر به کانون توجه بازگشت و موقعیت ویژهای در دستورکار بینالمللی پیدا کرد.
با این حال، چنین بهنظر میرسد که جنگ وحشتناک جاری و صحنههای هولناک آن ممکن است در آینده به تغییراتی منجر شود که صحنه منطقه را ازنظر ارائه تلاشهای جدی که هدف آن جستوجوی مسیرهای سیاسی باشد، تغییر دهد تا مسئله فلسطین بهرغم موضع سختگیرانه اسرائيل، بار دیگر احیا شود.
ضربه دردناکی که اسرائیل متحمل آن شد، منازعه فلسطین و اسرائيل را از رکود سیاسی که در آن قرار گرفته بود بیرون کشید. بنابراین، تکیه بر گذشت زمان و تحمیل حقایق جدید بر سرزمینی که قرار است در پایان روند صلح به فلسطینیان بازگردد، دیگر واقعبینانه نیست.
افراطگرایی ائتلاف تشکیلدهنده دولت بنیامین نتانیاهو، دیر یا زود از دستورکار جدی سیاسی در اسرائیل حذف خواهد شد و بهرغم جو خشمآلودی که بهدلیل امنیت شکننده، فروپاشی مفهوم بازدارندگی سنتی و کاهش اعتماد به ارتش اسرائیل، بر اکثریت مردم این کشور حاکم است، تلآویو ناگزیر میشود رویکرد قبلیاش را تغییر دهد و وارد مسیرهای جدیدی شود که به افق سیاسی باز منتهی میشود. این موضوع مستلزم زمان است و جامعه اسرائیل برای پذیرش این واقعیت که ثبات، مستلزم حلوفصل سیاسی متوازن با طرف فلسطینی و پذیرش حداقل ایده سرزمین در برابر صلح و راهحل دو کشوری است، دردسرهای زیادی را متحمل خواهد شد.
البته این تنها اسرائیل نیست که برای منطقی کردن رویکردش به منظور پایان دادن به منازعه با فلسطینیها، تحت فشار قرار میگیرد، بلکه در فلسطین نیز تحول بزرگی رخ خواهد داد. ممکن است پس از پایان جنگ ویرانگر غزه و دستیابی به آتشبس، توافقی با حمایت کشورهای عربی و جامعه جهانی منعقد شود که بر اساس آن، همه رهبران جنبشهای حماس و جهاد اسلامی و بقیه جناحهای اصلی نظامی و سیاسی از غزه بیرون رانده و در شماری از کشورهای عربی و ترکیه ساکن شوند.
هدف این توافق، پایان دادن به حاکمیت حماس در غزه و عادیسازی اوضاع در نوار غزه است، مشروط بر اینکه تا هنگام فرارسیدن زمان برگزاری انتخابات فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه، نیروهای عربی و بینالمللی برای تضمین امنیت مردم نوار غزه مقابل حمله اسرائیل، در غزه مستقر شوند.
این راهحل، یا چیزی مشابه آن، در بسیاری از پایتختهای بزرگ غربی و عربی و حتی در مسکو و پکن، بر این اساس مطرح خواهد شد که پایان دادن به منازعه فلسطین و اسرائيل و تبدیل جنگ کنونی به آخرین جنگ، مستلزم تضمین فضای متوازن با حمایت قدرتهای بینالمللی است.
از سوی دیگر، جنبشهای نظامی حماس و جهاد اسلامی در غزه مسیرهای سیاسی را مسدود میکنند، در حالی که بقای دولت راست افراطی در اسرائیل نیز روند صلح را به فروپاشی سوق میدهد. بنابراین، راهحل ممکن این است که در اسرائيل تحول سیاسی ایجاد شود، سپس دولت نتانیاهو بهدلیل شکستهای پیدرپی، مورد محاسبه و بازجویی جامعه اسرائيل قرار گیرد. در نتیجه، ائتلاف دیگری جایگزین دولت فعلی شود که سیاست واقعگرایانهای را دنبال میکند و برای دستیابی به یک صلح واقعی و پایدار آماده است.
موافقان این پیشنهاد معتقدند که روند صلح مستلزم خروج حماس و جهاد اسلامی، حداقل ازنظر نظامی و امنیتی، از صحنه است. آنها معتقدند جنگ امروز غزه فرصتی کاملا مناسب برای دستیابی به این هدف مهم است.
آشکار است که پیشنهادهای متعددی بر روی میزهای تصمیمگیری بینالمللی قرار خواهد گرفت، بهویژه اینکه جنگ کنونی آبهای راکد را در هر دو طرف جنگ به حرکت درآورده است. با این حال، بعید نیست که تحولات دیگری رخ دهد و وضعیت منطقه را به سمت یک مسیر پیشبینی نشدنی سوق دهد.
برگرفته از ایران گلوبال