armita11سیروس پارسا

جمهوری‌اسلامی که قاتل نیکا، سارینا، کیان، آرمیتا و هزاران کودک ایرانی است، از بام تا شام برای طفل فلسطینی، پستان به تنور چسبانده، از غمش جامه درانده و گلو پاره می‌کند و در مجامع بین‌المللی -وقیحانه و بی‌توجه به رفتار خود با فرزندان ایران- از شرکای غربی‌اش برای مردم غزه درخواست حقوق‌بشر و احترام به خواست‌ها و آرزوهای‌شان را دارد!
این دوگانگی و پارادوکس‌ آشکار رفتاری در پایبندی به اصول، از این حقیقت سرچشمه می‌گیرد که در ایران امروز، حاکمیت ملّی وجود خارجی نداشته و میهن ما در واقع به دست اشغالگران اجنبی، اداره می‌شود! طبقه‌ی انیرانی حاکم نیز مراتب ارادت و محبت قلبی خود را تنها به امت مسلمان ابراز می‌کند و نگاهش به شهروند ایرانی، قهری و ستیزه‌جویانه است.

این تراژدی تلخ که به فاصله‌ی یک‌سال، دو‌ دختر -یکی جوان و دیگری نوجوان- به یک شکل و به دست نیروهای امنیتی گشت‌ارشاد حکومت به قتل رسیدند و یکی آغازگر خیزشی سراسری و‌ دیگری به امری تحمل‌پذیری‌‌ بدل گشت، جامعه‌ی ایرانی را با چالشی بزرگ و پرسشی حیاتی رو‌به‌رو می‌سازد:
«امر تحمل‌ناپذیر چیست؟ مرز میان شر قابل‌تحمل و غیرقابل‌تحمل کجاست؟»

از آنجا که ما با پلیدترین استبداد تاریخ رو‌به‌روایم و عُمال جمهوری‌اسلامی از هر پست‌فطرتی حرام‌زاده‌تر و فرومایه‌ترند و همچون اسفنج، هرآنچه پلیدی و تباهی ثبت‌شده در‌ تاریخ بشریت است را به خود چسبانده و جذب می‌کنند، واضح است که سناریوی قتل آرمیتا مهندسی‌ شده و حالت تردستی ترسناکی به خود گرفته است!
نوجوان‌ بیچاره در همان نقطه‌ی آغاز قصه‌ی تلخ‌اش به قتل رسیده بود اما حکومت او را به صورت نمادین به بیمارستان منتقل کرده، پدر و مادرش را وادار به مصاحبه‌ی اجباری نموده، جسم‌بی‌جانش‌ را به دستگاه‌های گوناگونی متصل و امید به بقایش را -وقتی که به قتل رسیده بود- در دل جامعه زنده نگاه داشت!

سپس حاکمیت‌ ضدملّی، آرام و آهسته، با اخبار مربوط به درگذشت آرمیتا بازی کرد! خبر قتلش منتشر می‌شد و سپس فردی یا نهادی تکذیبش می‌کرد! اینگونه جامعه را از واکنش هیجانی عقیم، و احتمال هرگونه شورش را خنثی نمود! باری دیگر‌ ما از رسانه و مهندسی افکار عمومی ضربه‌خوردیم و این امر را بایستی به عنوان یک شکست مورد بررسی و کنکاش قرار داد و راه‌های مقابله با آن را واکاوی کرد!
حال باید از خودمان بپرسیم که امر تحمل‌ناپذیر کدام است؟ پاشنه‌ی آشیل حکومت و رخدادی که منجر به خیزش سراسری آشتی‌ناپذیر و بدون خاموشی گردد، چه می‌تواند باشد؟ قتل عام چندهزار نفر از بهترین فرزندان وطن در آبان خونین، یا کشتار و  ‌‌تجاوز به کودکان‌ شجاع سرزمین‌مان، یا تن پاره‌پاره‌ی کیان ده ساله، قتل آرمیتا در روز روشن، دهان بدون دندان نیکا‌ یا فقر و فشار گسترده‌ی اقتصادی، هیچ‌کدام سبب آغاز خیزش سراسری پیوسته نشده‌اند!

آیا جامعه‌ی ایرانی‌ به شر مطلق عادت کرده و آستانه‌ی پذیرش امر تحمل‌ناپذیرش بالارفته‌ یا قساوت و بی‌رحمی حکومت موجب‌ این بی‌تفاوتی است؟ یا اینکه ملغمه‌ای از هر دو‌ مورد و‌ مواردی دیگر؟ شما چه فکر می‌کنید؟

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید