می گویند فردی در راسته بازار عطرفروشان بر زمین افتاد و بیهوش شد . هر چه کردند بهوش نیامد . فردی او را شناخت و گفت : شغل او «کناسی»( تخلیه چاه فاضلاب) است . تاکنون با چنین بوهای خوشی سروکار نداشته است!! کمی فضولات انسانی بیاورید و زیر بینی اش بگیرید تا بهوش آید . این فرد بخاطر استشمام بهترین بوی های عالم بی طاقت و مدهوش شده بود!!
برخی جامعه شناسان معتقد به رویکرد ارگانیکی حامعه هستند . یعنی همانگونه که بدن انسان دارای اعضا و جوارحی است ، معتقدند که جامعه نیز دارای نهادها، سازمان ها، عناصر ، گروه ها و ... می باشد.
همانگونه که اعضای بدن انسان هر کدام نقشی را ایفا کرده و دارای کارکردی خاص می باشند، به همین ترتیب نهادها، گروه ها، افراد و ... جامعه هر کدام می بایست نقش و کارکرد خود را در جامعه به خوبی ایفا نمایند . همبستگی اعضای بدن در رشد و سلامت و بالندگی نقش اساسی داشته و به همین ترتیب، همبستگی و هماهنگی نهادها، سازمان ها و گروه های مختلف جامعه در رشد و پیشرفت و سلامت روحی و جسمی و نیز رشد و پایندگی جامعه تاثیر بی پایانی دارد .
هر عضوی که در بدن نقش خود را ناقص ایفا نماید و یا بیمار شود قطعا در کلیت بدن عملکرد ناقصی را مشاهده خواهیم نمود و در جامعه نیز گروه ها ، افراد و نهادها و... نیز در صورتی که از نقش اصلی خود عدول نمایند، جامعه رو به از هم گسیختگی خواهد گذاشت .
از طرفی گفته اند که عقل سالم در بدن سالم است. در یک جامعه سالم و بدون تنش نیز مجموعه های مختلف در مسیر رشد و پیشرفت گام خواهند نهاد و جامعه از آزادی و رفاه و آسایش و آرامش برخوردار خواهد شد .
اگر به رویکرد ارگانیکی جامعه معتقد باشیم، بدن سالم نسلی سالم، قوی و بانشاط و خردمند تحویل خواهد داد و برعکس، بدن معیوب به احتمال فراوان نتیجه ای جز ارائه نسلی مشکل دار نخواهد داشت . در یک جامعه ( با دیدگاه ارگانیکی) نیز همین فرمول برقرار است .
حال با این دیدگاه ارگانیکی به فلسطین می رویم ؛
جامعه فلسطین بیش از ۷۰ سال است که در تنش بوده و سبک زندگی این مردم فقط مبارزه و خشونت و دشمن پروری و ... است . به درستی یا نادرستی این موضوع کاری ندارم . اما واقعیت اینست که مردمان بویژه غزه بیش از ۲ نسل است که مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی، صلح و دوستی، برابری، آسایش، آرامش، توسعه، رفاه و ... را ندیده و لمس نکرده اند. بدون حب و بغض و فقط در قالب مثال، اینان همانند آن کناسی هستند که فقط با ضدارزش ها سروکار داشته و ارگان های اساسی جامعه آنان نیز بر همین اساس شکل گرفته و نقش ایفا می کنند . از درون همین نوع جامعه است که ارگان ها و اعضای با تفکرات تروریستی ظهور می یابند و نقش ایفا می کنند . بجای این که این سازمان ها و نهادها در جهت ارزش های بنیادین انسانی و اخلاقی گام بردارند و جامعه را به آرامش و رفاه سوق دهند، نقش و عملکردشان از نسل گذشته بدانان به ارث رسیده که فقط باید مبارزه کرد و خشونت ورزید . این تفکر ویرانی ببار می آورد و جامعه را به مثابه یک بدن متلاشی کرده و می میراند .
از نظر تفکر جامعه شناسی با رویکرد ارگانیکی، با سر بایستی فقط تفکر کرد نه این که به سینه فردی دیگر کوبید . دست ها برای ساختن است نه برای شلیک کردن.
اما در غزه چون بیش از دو نسل است که نحوه استفاده درست از این اعضا فراموش شده لذا نقش های ارگان های جامعه نیز به اشتباه برنامه ریزی و سازماندهی شده است . بچه ای که در این سرزمین ها بدنیا می آید هیچ ذهنیتی از مفاهیم مدرن دنیای امروز همچون دموکراسی و صلح و توسعه و امثالهم ندارد . او چیزی جز ویرانی و کشتار و خشونت ورزی و مرگ و... به چشم ندیده و همین ها را به فرزندان خود منتقل خواهد کرد .
حال چنان چه نگرش ها و دیدگاه ها به حالت عادی و واقعی خود برگردند و اعضا و نهادها و گروه های اجتماعی نقش خود را در جهت ایجاد آزادی، صلح، برادری، دموکراسی و ... تغییر دهند، وزش عطر این مفاهیم در فضای جامعه، افراد و ارگان های آنرا چنان مدهوش و بیهوش خواهد نمود که دیگر سمت مفاهیم ضدارزشی نخواهند رفت . این نحوه تفکری است که در فلسطینی ها( و حتی رادیکال های تند اسراییلی) باید شکسته شود .
غزه بطور ویژه و فلسطینی ها بالاعم، انسانیت، اخلاق، دموکراسی و صلح را باید تمرین کنند . این مفاهیم در جامعه آنان فراموش شده و عطر آن نیز از جامعه رخت بربسته است .
موضوع مطرح شده در بالا برای تمامی کسانی که خشونت ورزی و کشتار و ویرانی را ترویج کرده برای آن شادمانی نیز می کنند صادق است.
برگرفته از تلگرام شبکه ایرانیاران
