حامد محمدی
در ایران هفتههاست گزارش میشود که صدها پناهجوی افغان با عبور از مرزهای شرقی از بیراهههای خشک و بیآب و علف وارد استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان میشوند و با گذر از مسیرهای سخت بیابانی خود را به شهرهای بزرگتر و مناطق مرکزی ایران میرسانند.
پس از بیش از چهار دهه جنگ داخلی و بیثباتی در افغانستان، تخمین زده میشود که ۳/۲۸ میلیون افغان (دو سوم جمعیت) از جمله زنان و دختران به کمک های بشردوستانه و حفاظتی نیاز دارند.
بر اساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل بیش از ۶/۱ میلیون افغان از سال ۲۰۲۱ تا کنون از این کشور گریختهاند. تعداد کل افغانها در کشورهای همسایه به بیش از ۸ میلیون نفر رسیده که یکی از بزرگترین بحرانهای انسانی مربوط به پناهندگی در جهان به شمار میرود. تقریباً اغلب آنهایی که افغانستان را ترک کردهاند به کشورهای همسایه پناه بردهاند. کشورهایی مثل ایران و پاکستان با اقتصادهای بحرانزده که اتفاقا شهروندان آنها نیز زیر سلطهی حکومتهای فاسد و ناکارآمد قرار دارند. چنین حکومتهایی نمیتوانند میزبانهای قابل اعتمادی برای پناهجویان باشند.
سوء استفاده از افغانها در مأموریتهای نظامی
در شرایطی که موضوع سرازیر شدن غیرقانونی افغانها به ایران مطرح است، شماری از کارشناسان میگویند، این پناهجویان «سازماندهیشده» و براساس اهداف چندمنظورهی حکومت به ایران سرازیر شدهاند ضمن اینکه مقامات ترجیح میدهند بار روانی آن را هم برای افکار عمومی تشدید کنند.
آمار دقیق از افغانستانیهای پناهجو یا مهاجر ساکن ایران که با وعده دریافت کارت اقامت، مجوز کار، اهدای مسکن یا حق تحصیل برای فرزندانشان به «سپاه قدس» پیوستهاند وجود ندارد. این تعداد در جنگ ۱۲ ساله سوریه بین ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده میشد. برخی منابع این رقم را بین هفت تا هشت هزار نفر میدانند. اغلب این افراد کسانی هستند که در ایران با دستمزد پایین و بدون داشتن حق بیمه در مشاغل بسیار سخت کارگری میکردند و تنها گزینه پیش روی آنها برای داشتن کورسوی امید به تغییر در وضعیت زندگیشان پیوستن به سپاه پاسداران بود. افغانهای عضو «سپاه قدس» در لشکر «فاطمیون» پشتیبان ماشین جنگی بشار اسد در جنگ داخلی سوریه بودند و همچنان مأموریت آنها ادامه دارد.
در شرایطی که هزاران نفر از افغانهای ساکن ایران با تطمیع یا از سر ناچاری و یا با انگیزههای ایدئولوژیک جذب سپاه پاسداران شدهاند، برای مردم اهمیت دارد بدانند که چرا جمهوری اسلامی چشم به روی ورود انبوهی از افغانها به ایران تحت عنوان «مهاجر» و یا «پناهجو» بسته است.
در فروردین سال ۱۳۹۴ یکی از افغانهای عضو «سپاه قدس» در مصاحبه با کیهان لندن گفته بود، «هم جهاد میکنیم و هم کمک مالی میشویم و هم ما را از ایران بیرون نمیکنند». این مصاحبه یکی از اولین مصاحبههای رسانههای ایرانی با نیروهای موسوم به «مدافع حرم» بود. آن زمان مقامات جمهوری اسلامی حضور نظامی در سوریه را انکار میکردند.
تعداد دقیق تلفات لشکر «فاطمیون» در سوریه مشخص نیست اما بسیاری از کشتهشدگان جوانانی بودند که به سوریه رفتند تا شاید حکومت امتیازی برای آنها قائل شود و در ایران بمانند. گزارش در مورد سوء استفاده از زنان یا فرزندان افغانهای کشته شده در سوریه نیز کم نیست. در این میان شمار زیادی از اعضای «فاطمیون» بعد از آنکه از سوریه بازگشتند ارتباط خود را از طریق بسیج مناطق و یا هیأتهای مذهبی با سپاه پاسداران حفظ کردند.
دکتر امیر حمیدی کارشناس حوزه «تروریسم بینالمللی» به کیهان لندن میگوید «جمهوری اسلامی و طالبان همخواباند. حکومت به ویژه بعد از شروع حرکتهای انقلابی در ایران که اوج آن خیزشها بعد از کشته شدن مهسا امینی بود برای سرازیر کردن افغانها به ایران انگیزه کافی دارد. قانع کردن نیروهای امنیتی به ادامه سرکوب در بلندمدت کاری دشوار است. حکومت میداند با بحران روبروست. ریزش در بین نیروهای امنیتی زیاد شده و حالا به این فکر افتاده که هرطور هست این خلاء را جبران کند.»
وادار کردن افغانها به پشتیبانی از یگانهای سرکوبگر
در مواقعی حکومت از افغانها به عنوان سیاهیلشکر برای پرتعداد نشان دادن راهپیماییهای حکومتی در مناسبتهای انقلابی سوء استفاده کرده است. در بعضی مواقع آنها تدارکاتچی مناسبات مذهبی و فرهنگی میشوند. چنانکه تعداد زیادی از موکبهای «اربعین» برای پذیرایی از زائران با کمک افغانها در مسیرهای منتهی به کربلا و نجف برپا میشود. در مواقعی هم به تعدادی از آنها مأموریت دادند که در سرکوب اعتراضات ضدحکومتی پشتیبان بسیج و لباسشخصیها باشند.
نگرانیهای ایرانیها از سیل مهاجران افغان به ایران آنجا تشدید میشود که جسته و گریخته گزارش میشود که حکومت با انگیزههای ضدمردمی از جمله تقویت ماشین سرکوب آنها را بطور سازمانیافته به ایران وارد میکند.
اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ و مرداد ۱۳۹۷ در فضای سیاسی جدید اولین چالش جدّی حکومت بعد از اعتراضات سال ۸۸ به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اسلامی بود. وسعت این اعتراضات حکومت را وادار به اقداماتی کرد که تا پیش از آن کمتر مواردی از آن گزارش شده بود. یکی از این اقدامات استفاده از «فاطمیون» برای سرکوب اعتراضات در برخی شهرها از جمله در زاهدان، ورامین، کرج، مشهد و «خمینیشهر» (همایونشهر) اصفهان بود. با آرامتر شدن فضا در آن مقطع حجتالاسلام موسی غضنفرآبادی رئیس دادگاههای انقلاب تهران اواسط اسفند ۱۳۹۷ در جمع طلاب حوزه علمیه قم با صراحت تهدید کرد، «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد!»
نیروی کار ارزان
برخی معتقدند حکومت افغانها را به عنوان نیروی کار وارد ایران میکند. در همین ارتباط یک منبع آگاه در نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی به کیهان لندن میگوید: «طبق قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، قرار بود در زمینههای مختلف از کارگران چینی استفاده شود اما از آنجا که حکومت از مردم میترسد، قرار شده بجای کارگران چینی از افغانستانیها در پروژه غارت ایران بهره ببرند.»
همین منبع در ارتباط با گروه دیگری از مهاجران افغان در ایران به «نظامیها» اشاره و تأکید کرد «مهاجران نظامی عمدتاً آنهایی هستند که طی بیست سال پس از سقوط طالبان، توسط ارتش آمریکا در افغانستان آموزش دیدهاند و توان نظامی آنها از نیروهای خود جمهوری اسلامی بهتر است. بیشترشان هم از شیعیان افغانستانی هستند.»
اظهارات ضد و نقیض مقامات
آنچه در این میان قابل توجه است، اظهارات متناقض مسئولان جمهوری اسلامی است. شماری از آنها صورت مسئله را بطور کل پاک کردند و مدعی شدند «ویدئوهای مربوط به ورود افغانها به ایران قدیمی است.» اما پاسدار احمد وحیدی وزیر کشور مسئله را جدّی خواند و گفت «اتباع غیرقانونی باید به کشور خود بازگردانده شوند.»
این قضیه آنقدر اهمیت داشت که به کمیسیون امنیت ملّی مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد. در همین ارتباط فداحسین مالکی از اعضای این کمیسیون تأیید کرد «ورود زیاد مهاجران، که بعضاً هم غیرقانونی وارد میشوند، نگرانیهایی را برای مردم ما به وجود آورده، که نگرانیهای بحقی هم هست.»
حشمتالله فلاحت پیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملّى به صراحت گفت، «بخش بزرگی از کسانیکه وارد ایران میشوند جزو ارتش افغانستان بودهاند.» وی همچنین تأکید کرد که «گویا پشت این مهاجرتها یک سیستم وجود دارد که بلافاصله جای خواب و شغل آنها مشخص میشود.»
پرسش اینست که مقامات حکومت با اینکه تآٔکید میکنند «مسئله جدی و نگران کننده است»، چرا اقدامی نمیکنند؟!
نفوذیهای طالبان در ایران
ترس بخشی از مردم ایران به احتمال ورود عوامل تروریستی در پوشش «مهاجر» و «پناهجو» برمیگردد. تابستان ۱۴۰۲ وقتی جدال میان مقامات جمهوری اسلامی و مقامات طالبان بر سر آب بالا گرفت، در درگیریهای مرزی تعدادی از سربازان و مرزبانان ایرانی توسط نیروهای طالبان کشته شدند. در همان مقطع شبکه «فاکس نیوز» گزارش داد طالبان در زمان تنش با ایران دو هزار بمبگذار انتحاری و ۲۰ هزار جنگجو به مرز فرستاده بود. در شراطی که بسیاری از شهروندان اعتمادی به نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ندارند نگرانی آنها از ورود تروریستها به داخل کشور اصلاً عجیب نیست. در همان زمان مقامات طالبان نیز تهدید کردند «دو روزه اصفهان را میگیریم!» هرچند این تهدید بیش از بلوف و رجزخوانی نبود اما بار روانی آن افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد.
تبانی حکومت با طالبان
در همین ارتباط روزنامه «جمهوری اسلامی» هشتم مهرماه در یک مقاله نسبت به مهاجرت غیرمعمول افغانستانیها به ایران هشدار داد و با اشاره به طالبان نوشت «علیرغم تمام امتیازات بیجایی که گرفتهاند از ما طلبکار هستند.» در این گزارش تأکید شده «مشکل اصلی اینست که استراتژی نظام جمهوری اسلامی در برابر طالبان اشتباه است… برخلاف تصور آندسته مقامات که خیال میکند طالبان یک جنبش ضدآمریکایی است اما آنها مهرههای آمریکا و اسرائیلاند.»
در اینباره امیر حمیدی کارشناس امنیتی معتقد است: «موضوع پناهجویان افغان ساخته جمهوری اسلامی است. آنها به حد کافی توان کنترل مرزها را دارند اما قصدی برای مقابله با ورود آنها را ندارند. اما اگر قصد مقابله دارند، با این وضعیت باید نتیجه گرفت نیروهای نظامی و انتظامی دیگر توان و عرضهی کنترل مرزها را ندارند! به نظرم آنها بطور سازماندهیشده راه این این افغانها را به ایران باز میکنند و موازی با آن وضعیت را با تشدید تبلیغات برجسته میکنند. هدفشان هم ترساندن مردم است. میخواهند بگویند نیروی کافی برای نجات نظام داریم. از طرف دیگر این پیام را هم به اروپا میدهند که اگر فشار به جمهوری اسلامی زیاد شود سیل پناهندهها به سوی اروپا جاری خواهد شد.»
اینهمه در حالیست که مصیبتهای مردم افغانستان بعد از اشغال دوبارهی آن کشور توسط گروه طالبان، پس از خروج آمریکا از این کشور در اوت ۲۰۲۱، بیشتر شد. زندگی در سرزمینی که تروریستها بر آن حکم میرانند فاجعهبار است. سابقه نشان داده جمهوری اسلامی با وجود دریافت بودجههای قابل توجه از سازمان ملل یا سایر دولتها نه تنها اراده و توانی برای بهبود وضعیت پناهجویان افغان در ایران ندارد بلکه بسیاری از این آنان را برای اهداف غیرانسانی مورد سوء استفاده قرار داده است.
یکی از ابزار حکومت در جنگ روانی و هدایت افکار عمومی در کشور، نشر شایعه و ایجاد کانونهای خبری جدید با هدف انحراف از مشکلات و همچنین وحشتآفرینی در جامعه جهت جلوگیری از اعتراضات است. اینکه نشر ویدیوها و گزارشها در مورد «هجوم افغانها» به ایران برای حکومت ابزار «جنگ روانی» باشد دور از ذهن نیست. به ویژه آنکه بخش عمده این فیلمها و خبرها و گزارشها و گفتگوها درباره آن در رسانههای خود جمهوری اسلامی منتشر میشوند بدون آنکه مورد اعتنای دولت و مقامات قرار بگیرند.
برگرفته از کیهان لندن