حنیف حیدرنژاد
حمله غافلگیرگننده سازمان تروریستی حماس و متحدانش و روشی که آنها در این حمله به کار گرفتهاند اثر انگشت آشکار جمهوری اسلامی در آن را نشان میدهد. تصاویر مخابره شده بیانگر ابعاد جدید و کیفیت کاملا متفاوتی از یک حمله نظامی از سوی حماس است. آنچه دیده میشود نه یک عملیات یا یک حمله محدود، بلکه یک جنگ است.
بامداد روز هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حمله غافلگیرکننده و برقآسای نیروهای حماس، همزمان به روشهای مختلف به نقاط گوناگون در اسرائیل شروع شد. تنها چند ساعت بعد از شروع این حمله تعداد زیادی از ارتشیان و غیرنظامیان اسرائیل به گروگان و اسارت گرفته و به غزه ربوده شدند. تنها تا پایان روز اول در آماری که دقیق نیست و از سوی اسرائیل اعلام شده، بیش از ۱۰۰ تن کشته و هزار نفر مجروح شدهاند.
تعدادی ادوات نظامی از ارتش اسرائیل و حتی اتومبیلهای معمولی به غنیمت گرفته شده و به غزه برده شده است. فیلم این «پیروزی»ها بطور گسترده در رسانههای همگانی به ویژه رسانههای عربیزبان منتشر شده است. جمهوری اسلامی از دیگر نیروهای عرب ضد اسرائیلی که آنها را «نیروهای مقاومت» میخواند دعوت کرده تا به حمایت از حماس برخیزند.
اجرای این حمله در پنجاهمین سالروز جنگ شش روزه «یوم کیپور» که نیروهای عربِ ضد اسرائیلی آن را یک موفقیت برای خود قلمداد میکنند، نشان از یک برنامهریزی و طراحی درازمدت دارد. حل و فصل مسائل مالی، لجستیک و هماهنگی برای چنین حمله گستردهای نیاز به یک فرماندهی قوی دارد که بجز با پشتیبانی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امکانپذیر نیست.
انگیزههای سیاسی جمهوری اسلامی
رژیم جمهوری اسلامی از روند عادی شدن مناسبات اسرائیل و عربستان سعودی به شدت برآشفته است. در سالهای اخیر جمهوری اسلامی هرچه بیشتر در جهان و منطقه منزوی گشته و اسرائیل با قراردادهای مختلف در مسیر دوستی و همزیستی با کشورهای عربی منطقه حرکت کرده است. از چند سال پیش اسرائیل در تلاش است تا تحت «پیمان ابراهیم» با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی روابط خود را عادی کند. چنین موفقیتی به معنی شکست کامل جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای منطقهای آن است. جمهوری اسلامی عزم خود را جزم کرده تا قبل از آنکه قراردادی بین اسرائیل و عربستان بسته شود روند این مناسبات را بهم بزند. انگیزه اصلی این عملیاتِ حماس را باید در همین سیاستِ جمهوری اسلامی دید. موضعگیری مقامات مختلف رژیم در حمایت از این عملیات در ساعات اولیه آن، تائید سیاسی این واقعیت است که جمهوری اسلامی پشت چنین عملیاتی قرار دارد: از «حمایت جمهوری اسلامی از حملات تروریستی حماس علیه اسرائیل؛ «غرورآفرین بود» تا «سازمان تبلیغات اسلامی: جشن پیروزی فلسطین بر اسرائیل را برگزار میکنیم.»
پیامهای قوی جنگِ روانی حمله
نیروهای ضد اسرائیلی در منطقه برای القای حس پیروزی به حامیان خود و غلبه بر خودکمبینی تاریخی در مقابله با اسرائیل، نیاز به تصاویری دارند که در آن «پیروز»ی آنها به نمایش گذاشته شود. تصاویری که در آنها اجسادِ غرق در خون نیروهای نظامی اسرائیلی دیده میشوند، با اسیران آنها با تحقیر رفتار شده و مردم عادی، وحشتزده در حال فرار دیده میشوند. در جنگ روانی که نیروهای ضد اسرائیلی دنبال میکنند چنین تصاویری هم بر روحیه نیروهای خودشان و هم بر مردم و نیروهای نظامی اسرائیل تاثیر بسیار عمیق میگذارد. تاثیر روانی چنین تصاویری گاه از پیروزهای تاکتیکیِ نظامی بسیار بیشتر است.
روشی الهام گرفته از صدر اسلام
گروگان گرفتن نیروهای نظامی و غیرنظامی اسرائیلی و انتقال آنها به غزه جدا از آنکه میتوان از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کرد، این خاصیت را نیز دارد که میتوان از آنها برای چانهزنی سیاسی و گرفتن امتیاز و نیز برای معامله و باجگیری و گرفتن پول استفاده کرد. وقتی نیروهای تروریستی میبینند که ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی با پرداخت میلیاردها دلار حاضر به معامله گروگانها با زندانیان است، این پیامِ خیلی روشنی به آنهاست تا از این شیوه برای زیر فشار قراردادن دولت اسرائیل کمک بگیرند.
جمهوری اسلامی با الهام از روشهائی که در صدر اسلام مرسوم بود توانسته سیاستهای خود را در منطقه و جهان پیش برده و خواستههای خود را در موارد زیادی به طرفین مقابل تحمیل کند. این روش به بیان ساده عبارت است از: حمله غافلگیرانه، غارت و گروگانگیری و به اسارت گرفتن افراد… از این طریق میتوان وحشت آفرید، ثروت اندوخت، نیرو جذب کرد و با فروش «بردگان» و گروگانها معامله و ذخیره مالی را تقویت کرد. این چرخه، پس از مدتی تکرار و بازتکرار قدرت نظامی را تقویت کرده و از این طریق میتوان حوزه حاکمیت و نفوذ خود را گسترش داد. این روش در صدر اسلام به کار گرفته و بطور مؤثر کارکرد داشته است. رهبران جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به دفعات بر پیروی از این روش تاکید کرده و عملا نیز دستاوردهای مثبت آن را دیدهاند (گروگانگیری سفارت آمریکا، حمله به نفتکشها در خلیج فارس و گروگان گرفتن کارمندان و محموله کشتیها، گروگان گرفتن ایرانیان دوتابعیتی و یا شهروندان غربی در ایران و…)
راه حل: کوبیدن سرِ مار
بی تردید اسرائیل چند روز نیاز دارد تا از شوک اولیه ی این حمله و تاثیرات روانی آن خارج شده و به لحاظ نظامی خود را تثبیت کند. پس از آن، حماس و دیگر نیروهای تروریستی نیز با وساطت مصر و ترکیه اعلام خواهند کرد که حاضر به مذاکره هستند. این همان روندی است که سالهای طولانی تکرار شده است. اگر اینبار هم همان روش تکرار شود، چند وقت دیگر باز هم اسرائیل با حملات غافلگیرکننده بزرگتری مواجه خواهد شد. برای پایان دادن به این وضعیت باید «سرِ مار» را نشانه گرفت. باید «بیت خامنهای»، یعنی مقرّ فرماندهی تروریسم دولتی در ایران را نشانه گرفت. تا زمانی که خامنه ای و «بیت» او سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و توانمندیهای مالی، لجستیک و نظامیاش هدف قرار داده نشده و از کار نیفتد، منطقه و جهان روی صلح و آرامش به خود نخواهد دید. خامنهای با سپاه پاسدارانش بذر جنگ میپاشند تا صلح و دوستی و همزیستی را در منطقه بخشکانند و بسوزانند.
جامعه جهانی یکبار دیگر در معرض یک آزمایش قرار گرفته و نباید بار دیگر با مماشات و کوتاه آمدن و امتیاز دادن، جمهوری اسلامی و نیروهای تروریستی وابسته به آن را برای جنگطلبی و زیادهخواهی بیشتر تشویق کند. اگر باید درسی از اینهمه آموخت این است: سر مار را باید در «بیت خامنهای» کوبید!
آیا جامعه جهانی، به ویژه غرب به این درایت رسیده که از اشتباهات خود در قبال جمهوری اسلامی درس گرفته و به روشی که خود بهتر میداند منابع مالی و تسلیحاتی این رژیم را بخشکاند؟ بعید به نظر میرسد! در چنین شرایطی شاید برای اسرائیل راهی بجز این باقی نمانده باشد که با حمله به مراکزی از سپاه پاسداران در داخل ایران، کشورهای غربی را به جنگی بکشاند که جمهوری اسلامی مدتهاست آن را آغاز کرده است.
برگرفته از کیهان لندن