zanmobarezپرویز هدایی

«انقلاب کنونی، انقلابی ملی و در امتداد انقلاب مشروطه است»(جواد طباطبایی)

«بیش از ۳۰۰ تن از زنان ایران در حالیکه بسیاری از آنان تپانچه‌ای در آستین خود مخفی کرده بودند، در مجلس حاضر شدند و آمادگی خود را برای جنگ با روسیه اعلام کردند.
درود بر شرافت شما زنان ایران، بعید است کسی با این ملت محنت زده آشنا باشد و مهر ایرانیان را بدل نگیرد و با آرمان آنان همدلی نکند، .... سرزمین کوروش روزگار شومی پیدا کرده »(مورگان شوستر، حقوق دان امریکایی، در پاسخ به دفاع زنان ایران از او و ماندنش در ایران، سال ۱۹۱۱)

دفاع از زادگاه، عشق به مردمانی که با آنها بزرگ شده، زندگی کرده، تجارب و علائق و فرهنگ و تجربیات سیاسی اجتماعی مشترک داشته‌ایم، جزیی از طبیعت و سرشت هر انسان اجتماعی است. و همین علائق مشترک ملی در عصر نوین، بویژه از قرن ۱۹، در اروپا و امریکای شمالی و بعدتر، از قرن ۲۰، در آسیا، آفریقا و آمریکا لاتین شدت بیشتری گرفت و شاهد پیدایش دولت‌های ملی بر مبنای علائق مشترک تاریخی و فرهنگی و زبانی بوده‌ایم.

به عنوان مثال دولت‌های با ثبات و پیشرفته‌ای چون آلمان و ایتالیا در اروپا در نیمه دوم قرن ۱۹ پا به عرصه نهادند و یا در آسیا دولت جدید هند بعد از چیره شدن بر استعمار در نیمه دوم قرن ۲۰ در سپهر سیاست مستقلا وارد شد.

انقلاب ملی چیست؟

«ملی‌گرایی در انقلاب کبیر فرانسه، بیان پیروزمندانه یک باور ملی به انسانیت و لیبرالیسم، بر مبنای ایده‌های ژان ژاک روسو بود. شعار «آزادی، برابری، برادری» و «بیانیه حقوق بشر» نیز، بیان آزادی و برابری نه فقط برای ملت فرانسه، بلکه برای همه انسان‌ها بود» ( «بریتانیکا»، مقاله ملی‌گرایی)(۱)

«بریتانیکا» ذکر می‌کند که ملی‌گرایی فرانسوی و امریکایی از آغاز ایده‌ای بر مبنای «حاکمیت ملی» و همکاری همگانی برای تحقق اراده ملی بر مبنایی دمکراتیک و چیزی فراتر از خاک و سنن قدیم ایلی بود و هست. بلکه مسئله زندگی مشترک بر مبنای تجربیات و تاریخ مشترک است (البته که یک ملت سرزمین مشترک و مرز‌های مشخصی دارد).

بر مبنای همین درک از ملی‌گرایی در دو قرن گذشته شاهد تشکیل دولت ملت‌هایی چون سوئیس با چهار زبان رسمی هستیم، یا در ایتالیا «تیرول جنوبی» آلمانی زبان با سنن خاصش، خود را بخشی از ایتالیا دمکراتیک می‌داند، در کانادا، «کبک» فرانسوی زبان در کنار سایر ایالات انگلیسی زبان کشوری مدرن و کارا را عرضه می‌کنند(این ناسیونالیسم دموکراتیک را می‌توان «میهن دوستی» هم نامید).

«بریتانکا» در ادامه، نوع دیگری از «ملی‌گرایی» را شرح می‌دهد: «ملی‌گرایی آلمانی».

«ملی گرایی آلمانی» دیرتر پا به سپهر سیاسی اروپا گذارد، و ویژگی‌هایی متفاوتی از «ملی گرایی فرانسوی» داشت: کنسرواتیو(محافظه‌کار)، واپس‌گرایانه، ضد کاتولیک، ضد لیبرالیسم، ضد سوسیالیسم، بعدتر نژادپرستانه.

این نوع از «ملی‌گرایی» با تغییراتی در سایر کشور‌ها هم ظهور کرد، از جمله در روسیه. در این کشور دو گرایش متضاد «ملی‌گرایانه» از قرن ۱۹ به جدل پرداختند، یکی از آنان متاثر از آلمان، و بر«اتوکراسی» و مذهب اورتودکس تاکید داشت و معتقد به نجات «غرب» از لیبرالیسم و« فاجعه انقلابهای فرانسه و امریکا» بود، حکومت کنونی روسیه به رهبری پوتین و تمام فجایعی که در روسیه و جهان آفریده، نیز ملهم از این نوع ملی‌گرایی است.

«ملی‌گرایی» اقتدارگرای آلمانی نیز از آغاز راه بهتری را نپیمود، و هم‌زمان با تشکیل امپراتوری آلمان با الحاق اجباری «الزاس و لورن» به آلمان بدون در نظر گرفتن نظر مردم این دو ایالت و بر مبنای موهوم پیوند نژادی پا به راهی باطل نهاد.

همین اقدام را «هیتلر» با اشغال مناطق آلمانی‌نشین «چکسلواکی» در ۱۹۳۸، در آستانه جنگ جهانی دوم، انجام داد، که هیچگاه سعادت و رفاهی برای آنان نیاورد، و تشکیل صد‌ها گروه کوچک مبارزه بر علیه نازی‌ها در این مناطق گواه بارز مدعا ست.

آیا انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، انقلابی ملی است؟

«ملت بیدار شوید، نان‌مان را بردند، وطن‌مان را بردند، منتظر چه هستید؟ بیدار شوید» فاطمه سپهری، سخنگوی شجاع انقلاب

اجازه بدهید به این سوال از دو زاویه مختلف بپردازیم:

۱ـ ابتدا نگاه کنیم با توجه به آنچه در کوچه و خیابان می‌بینیم، می‌توان دریافت که با انقلابی ملی روبرو هستیم؟

تقریبا کمتر گردهمایی و یا اعتراض سیاسی، بویژه در یک دهه اخیر و از ۱۳۹۶، است که شعار‌هایی از این دست را نشنویم :«جانم فدای ایران»، «می‌جنگیم، می‌میریم، ایران را پس می‌گیریم»، یا «از کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران»، «برای آزادی، برای ایران»(زنان زاهدان)، یا «بمان و ایران را پس بگیر»(دانشجویان دانشگاه صنعتی).

آیا اینها، نمودار نبردی ملی بر سر وطن نیست؟ آیا این شعار‌ها، محتوی ملی و دمکراتیک ندارند؟

۲ـ از سوی دیگر تجزیه و تحلیل سیاسی اوضاع و احوال کشور هم ما را به نتایج مشابهی می‌رساند: نزدیک به نیم قرن است که میهن‌مان در دست دژخیمانی اسیر است که رهبر آنان چند ماه پس از به‌قدرت رسیدن علنا اعلام کرد: «افراد ملی بدرد این کشور نمی‌خورند، ما به افراد مذهبی نیاز داریم»(سخنان خمینی در سال ۱۳۵۸، حمله به زنده یاد شاهپور بختیار).

نوشته‌ها و گفته‌های رهبران جمهوری اسلامی و در راس آنها خمینی تاکید دارند که در جهان‌بینی آنها مفهوم «امت»(جهان اسلام) نقش محوری و کلیدی را دارد و «ملت» برایشان فاقد اصالت بوده و در «امت» مضمحل می‌گردد، در عمل هم سیاست روزمره «نظام» نمایشگر همین دیدگاه است، در حالیکه بسیاری از مایحتاج اولیه زندگی در چهارگوشه کشور در دسترس نیست، چمدان‌های دلار سوی کشور‌های «مسلمان» می‌شتابند، و تصاویر نشریات عرب زبان، حجاج کشور‌های عربی را نشان می‌دهد که با دلار‌های اهدایی راهی سفر مکه‌اند.

البته ابعاد این تجاوز به هویت ملی ما بسیار فراتر از این نمونه‌هاست، واز نفی سنن و جشن‌های ایرانی، تا تعرض به زبان و بالاخره چپاول ثروت‌های ملی‌مان را در بر می‌گیرد، یعنی تمام آنچه یک ارتش اشغالگر در سرزمینی بدان مبادرت می‌ورزد، از همین روست که نشریه معتبر «نیواستیتسمن» (۲) از «کلونیزاسیون» ایران توسط رژیم ملایان سخن می‌گوید.

از همین رو روشن است که عناصر اصلی هویت ملی، یعنی فرهنگ، سنن، تجربیات تاریخی، در معرض تهاجم قرار گرفته که طبیعتا برانگیزه یک جنبش و انقلاب ملی است، چنانکه «جواد طباطبایی» در یک سلسله یادداشت‌ها تحت عنوان «انقلاب ملی بر علیه انقلاب اسلامی» به توضیح آن از یک دیدگاه فلسفی پرداخته.

انقلاب ملی می‌تواند دموکراتیک بوده و حقوق اقلیت‌ها را منظور کند

«مردمان در آفرینش بنیان‌های نوین همیشه به ارواح کهن پناه می‌برند، ولی در سمبل‌های کهن روحی نو می‌دمند.» (کارل مارکس، هیجدهم برومر، نقل به معنا)

امواج انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، رایحه نیرومند و عطرآگین «میهن‌دوستی» و «ملی‌گرایی» را با خود به ارمغان آوردند، اما این به چه معناست؟ آیا معنی بازگشت به گذشته را می‌دهد؟ ایا این گرایش با خواسته‌های اقلیت‌های قومی بدرستی برخورد می‌کند؟ آیا گرایش روح دموکراتیک این انقلاب را به فراموشی نمی‌سپارد؟

البته که نه، اینکه نسل‌های جوان ما خیزش انقلابی خود را با چنگ زدن بر خاک مقبره کوروش آغازیدند، اینکه روح رضا شاه را به مدد طلبیدند، بدون شک جنبه نمادین و سمبلیک دارد و به معنای بازگشت به گذشته نیست، بلکه روح نوینی که متناسب با قرن ۲۱ و جهان امروز باشد را، در این سمبل‌های محبوب ولی کهن، مراد می‌کنند. چنانکه در ۱۸۴۸ هنگامی که سراسر اروپا را امواج انقلابهای ملی و دموکراتیک فراگرفت، آنطورکه «مارکس» ذکر می‌کند، انقلابیون از سمبل‌های محبوب گذشته برای بیان خواسته‌هایشان استفاده کردند.

جوانان ما اگر نام‌های ایران باستان را برای خویش برگزیدند، اگر از سمبل‌های اوستایی در تزیین لباس و اتاق خویش استفاده کردند، نه به معنای بازگشت به ۲۵۰۰ قبل بلکه مدد گرفتن از سمبل‌های نیک و زیبای جهان کهن برای آفرینش جهانی نو بود، چنانکه نوشته‌ها و کارهای برجای مانده از «سارینا»ها و «نیکا»‌ها گواه آنست.

و به همین‌گونه رضا شاه جوانان ما مدرن‌تر و دموکرات‌تر از رضا شاه آغاز قرن بیستم است، چرا که او پادشاه کشوری بود که بیش از ۹۰ درصد آن بی‌سواد بودند٬ درصدی چنان بزرگ که عملا امکان پیشبرد بسیاری از راهکردهای دموکراتیک را برایش غیرممکن می‌ساخت.

این موج ایران‌گرایی از آنجا که با دموکراسی‌خواهی و مدرنیته همراه است، نوید می‌دهد که ملی‌گرایی مدرن و مردم‌گرا به شیوه فرانسوی را پیشروی داریم، و نه ملی‌گرایی آمرانه.

پس بگذاریم که نسیم نیرومند میهن‌دوستی چون عطر خوش گیسوان دختران و زنان‌مان فضای ایران را معطر کند، ره بگشاییم تا جادوی خفته در ذهن و بازوی‌مان، از ما تهمینه‌ها و رستم‌ها سازد، چنانکه تیر اهریمنان بر دلمان کارگر نیفتد، چرا که اکسیر جاودان میهن‌دوستی، جادویی است که حتی اهریمنان بر آن واقفند، چنانکه استالین که نزدک به دو دهه تمام اقوام و ملل اتحاد شوروی را وحشیانه سرکوب کرده بود، با آغاز تهاجم هیتلری فریاد «جنگ کبیر میهنی» را سر داد و خمینی که بویی از میهن حتی در پستوی مغزش هم رسوخ نمی‌کرد، در اولین هفته شروع جنگ ایران و عراق، برای اولین و آخرین بار، شعار دفاع از میهن را سرداد.

آری بگذاریم که همه ایرانیان دموکراسی‌خواه بر علیه رژیمی که کشور را چونان مستعمره‌ای به تاراج می‌برد، به پاخیزند، اگر برای استالین و خمینی میهن شعاری توخالی و عوام‌فریبانه بود، برای ما هدیه‌ای فردوسی است.

1-Britanika ( Nationalism)
2-New Statesman, How the Islamic Republic Colonised Iran?

برگرفته از ایران امروز

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید