حامد محمدی
وزرای خارجه جمهوری اسلامی و مصر روز چهارشنبه ۲۹ شهریور در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک با یکدیگر دیدار کردند.
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی جلسه با سامح الشکری وزیر خارجه مصر را «مثبت و ثمربخش» خواند و گفت «با برادرم درباره مسائل مورد علاقه دوجانبه» گفتگو کردیم.
این دیدار در محل نمایندگی دائمی مصر در سازمان ملل متحد انجام شد. طرفین تأکید کردند «با توجه به سوابق تمدنی و تاریخی و اشتراکات فرهنگی» برای دستیابی به منافع مشترک، لازم است گفتگوها تداوم پیدا کند و مسیر آن هموار شود.
مصر یکی از اعضای گروه «بریکس» است و تهران امیدوار است بتواند با برقراری رابطه با قاهره و سایر اعضای بریکس کانالهایی برای خروج از انزوای مزمن پیدا کند.
روابط بین مصر و جمهوری اسلامی ایران عموماً در دهههای اخیر پرتنش بوده است، اگرچه دو کشور تماسهای دیپلماتیک خود را پیدا و پنهان حفظ کردهاند.
دولت مصر در ماههای اخیر اقداماتی را برای کاهش تنشهای منطقهای انجام داده است. آنها در تلاشاند اختلافات با قطر را کمتر کنند چنانکه روابط خود با ترکیه را احیا کردند.
ابراهیم رئیسی در کنفرانس خبری پیش از ترک نیویورک درباره تحولات در روابط ایران و مصر گفت: «جمهوری اسلامی در راستای تقویت روابط با کشورهای همسایه، مسلمان و همسو دست هر کشوری را که بنای همکاری با ما داشته باشد، به گرمی خواهد فشرد. عضویت ایران در سازمانهای منطقهای و بینالمللی مثل شانگهای و بریکس نیز زمینه ارتقای تعاملات و تبادل ظرفیتها با کشورهای همسایه و دوست را بیش از پیش فراهم کرده است.»
وی همچنین افزود: «جمهوری اسلامی مانعی در برقراری روابط با مصر نمیبیند و این موضوع به طرف مصری نیز اعلام شده است. ملاقات وزرای خارجه دو کشور نیز میتواند بابی برای آغاز و احیای روابط فیمابین باشد.»
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی اوایل خرداد ۱۴۰۲ در دیدار با هیثم بن طارق آل سعید سلطان عمان گفته بود «ما از برقراری رابطه با مصر استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم.»
سلطان هیثم بن طارق یک هفته پیش از دیدار با خامنهای در تهران در سفری رسمی به مصر با عبدالفتاح سیسی رئیس جمهوری این کشور گفتگو کرده بود.
دو هفته پیش از این دیدار رهبران «گروه ۲۰» در نشست هند، بر ایجاد کریدور استراتژیک هند به اروپا با مشارکت آمریکا، قدرتهای اروپایی، عربستان، امارات، اسرائیل و اردن توافق کردند.
تحلیلگران عنوان کردند که طرح چالش مستقیم برای طرح چینی «یک کمربند، یک جاده» است. پروژهای چند تریلیون دلاری که از یک دهه پیش توسط پکن با هدف اتصال چین به سایر نقاط جهان به ویژه غرب راهاندازی شد و جمهوری اسلامی حساب ویژهای روی آن باز کرد.
طرح «گروه ۲۰» برای ایجاد کریدور هند به اروپا یکی از اهرمهای قدرتساز مصر یعنی کانال سوئز را دور میزند. در عمل جمهوری اسلامی، ترکیه و مصر در این طرح جایی ندارند. بر همین اساس جمهوری اسلامی تلاش میکند دلایل بیشتری را در بالاترین سطوح سیاسی به عنوان «منافع مشترک/ تهدید مشترک» مطرح کند تا مقامات مصری برای برقراری رابطه با تهران بیشتر ترغیب شوند.
جمهوری اسلامی بعد از خیزش ضدحکومتی در سال ۱۴۰۱ کارزاری برای خروج از انزوا به راه انداخته است. در ادامه همان مسیر حسین امیرعبداللهیان در جریان در نشست وزرای خارجه «مجمع گفتگوی همکاری آسیا» (ACD) که در نیویورک برگزار شد گفت، «تمدنهای غنی و کهن آسیایی ما را قادر میسازند پارادایم جدیدی برای روابط بینالملل مبتنی بر عدالت، فراگیری، گفتگو، دوستی و چند جانبه گرایی را معرفی نماییم.»
اما درست وقتی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نیویورک درباره رویای ایجاد پاردایم جدید بر اساس «تمدن غنی و کهن» صحبت میکند، در تهران حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در «همایش نظم جدید جهانی» میگوید حزبالله لبنان مکمل قدرت جمهوری اسلامی است و تأکید میکند «موشکهای ایران ابزار قدرت برای جهان اسلام است.»
ویژگیهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی و در مجموع «ویژگیهای ملّی» از عناصر تشکیلدهنده قدرت و تقویت روابط دیپلماتیک به شمار میروند اما مکمل آنها روحیه و اعتبار ملّی، یکپارچگی اجتماعی و ثبات سیاسی و قدرت اقتصادی است. ایران در دوران پهلوی با بهرهگیری از همهی این عناصر بالاترین روابط را از جمله با مصر داشت.
در آن دوران انور سادات نزدیکترین شریک محمدرضا شاه پهلوی در منطقه بود. رهبران دو قدرت منطقهای که تمدن و تاریخ تکیهگاه آنها در روابط سیاسی بود. رژیمهایی که فاقد این عناصر باشند نمیتوانند از ویژگیهای فرهنگی و تاریخی برای قدرتسازی بهره ببرند. جمهوری اسلامی از اساس دشمن و برهم زننده تمام این عناصر است. درواقع برقراری با کشورها با ادعای «تمدن غنی و کهن»، لقمهای است که برای دهان گشاد نیز خیلی بزرگتر است چرا که از نظر ذهنی و عینی فهمی از منافع ملّی ندارند و این را با عملکرد خود نیز به روشنی اثبات کردهاند.
درواقع مبنای مقامات جمهوری اسلامی برای «ایجاد نظم نوین» وقف کردن منابع و منافع ملّی و اعتبار تمدنی ایران به نفع جریان مقاومت و در خدمت صدور انقلاب اسلامی و گسترش فرقه مذهبی شیعه است. چنانکه قاسم سلیمانی در متن وصیتنامه خود مینویسد «ایران، امروز قرارگاه حسینبن علی است و بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.» همین آموزهها به طرفداران نظام و همانهایی که مردم را سرکوب میکنند نیز القاء شده و برای پیشبرد آن هزینههای کلان و برنامهریزیهای گسترده میشود.
برگرفته از کیهان لندن