ابوالفضل محققی
شاید این زیبا ترین وشایسته ترین احترامی است که دسته ای از عزاداران یک شهر با بتن کردن لباس سفید ورفتن بر سر مزار یکی از کشته شدگان جنبش مهسا در حق یکی از کشته شدگان این جنبش بجا می آورند. حرکتی تاریخی وماندگاردر اوج اختناق وسرکوب جمهوری اسلامی .
در روزی که آخوند ها قرن هاست خود را تولیت داران این روز ها می دانند .روزی که بقول خمینی هر چه دارند ازاین روزهای عزاداری وبر سر وروی کوبیدن مردم دارند. ید وبیضای دستگاه روحانیت را این چنین در هم می ریزند.
باورهای مذهبی ساخته شده توسط دستگاه عریض وطویل روحانیت شیعه همراه با باور هائی که از مظلومیت حسین می گوید .از ظلم و استبداد یزید. از عدل علی و جامعه امام زمانی .زیر سئوال می رود و جامعه از مذهب و حکومت مذهبی فاصله می گیرد.
روحانیت به حکومت رسیده غرق در فساد قدرت ! خود با عمل کرد خویش نقاب از چهره برمی کشد و ریزش کنندگان از حکومت خود به معترضان حکومتی بدل می گردند.
رسیده روزی که خمینی هشدار این روز میداد. "بترسید ازروزی که این مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست."
هشدار می داد! اما خود آغاز گر ویرانی بنائی بود که با اعدام کسانی آغاز گردید که دل در گرو ساختن جامعه ای مدرن ومرفه برای ایران وایرانی داشتند .
روزی که لبان تلخ خمینی که هرگز بخنده گشوده نمی شد ٌبر رقص آخوندی و شادمانه عقب مانده روانی بنام خلخالی گشوده شد. لباس دلقک وار نظامی اورا نماد انقلابی خواند. حکم بر دستش نهاد تا چنان قتل عامی راه بیاندازد که هنوز خاطره آن از یاد یک نسل فراموش نگردیده است . جلادی که دانشجوی مجروح "احسن ناهید" را خوابیده بربرانکارد دستور بر تیر بارانش داد .
مردی که جنگی نا خاسته را بر مردم تحمیل کرد. لجوجانه بر تداوم آن پای کوبید ونهایت با جام زهری که نه او بلکه بر ملت خوراند تن به صلح داد .سر شکستگی وکینه شتری خود را با دستور قتل عام وحشتناک هزاران زندانی سیاسی توسط هئیت مرگ فرو نشاند .مردی که دانشگاه ها را مرکز فتنه خواند ،روشنفکران را تحقیر کرد وزائیده فرهنگ غربی دانست .اقتصاد را مال خر نام نهاد .و مشتی عقب مانده را که امت خود می دانست بر سرنوشت این ملت حاکم ساخت .
ملتی که هنوز از نشئه انقلابی که گمان می کرد پول نفت را بر سر سفره هایشان خواهد آورد .آب وبرق را مجانی خواهد کرد و میلیون ها مسکن خواهد ساخت !خارج نشده بود.
زمان لازم بود تا طشت رسوائی این روحانیت بحکومت رسیده فرو افتد و ذات خود بتمامی عیان کند .
اقتصاد "خرانه "اساس اقتصاد جامعه را در هم ریزد .عقب ماندگی نگاه اقتصادی بنیان گذار جمهوری اسلامی را در عمل وسفره خالی مردم نشان دهد.
حکومت وچپاولگری مشتی دزد ،رانت خوار ،فاسدان اخلاقی ،اقتصادی ،اجتماعی وابلهان سیاسی وجانیان نشسته بر مسند قضاوت ،مجلس و دولت چنان عیان شود که کودکان دبستانی نیز از این حکومت تبرا جویند .
رسید روزی که ناز وتنعم خزان در قدم صبائی جنبش مهسا آخر شود .
عاشورای امسال شکستن آن حباب کاذبی بود که در لباس روحانیت قرن هاست ماتم و عزا را بخصوص در این چهل ساله نکبتی بر مردم تحمیل کرده است .
محرم این ماه قدرت نمائی آخوند ها ! با مبارزه مدنی مردم در قبول رنگارنگی جامعه جوان و خواهان تغیرو اختیاری بودن حجاب در هم ریخت.
قدرت شعار زن زندگی ،آزادی در جای جای این سرزمین پهناور تا درون هئیت های مذهبی نفوذ کرد. در سنتی ترین محلات و هئیئت ها مردم عادی معترض به بانوان بی حجاب نگردیدند .
در یزد این شهر مذهبی ،سنتی مراسم عزاداری به مراسم افشاگری و اعتراض به خود کامگی وبیداد گری حاکم مستبد بدل شد .
در آمل عزا داران مسجد "نیاکی" لباس سیاه عزای حسینی از تن کشیدند .لباس سفید ! این نماد پیروزی روشنی بر تاریکی ،امید بر نا امیدی ،آرامش بجای اضطراب واندوه ، صلح ودوستی بجای دشمنی و مرگ را برتن کردند .
بجای نوحه بر گشتگان هزار ساله درکربلا !در رثای دختری که در کربلای ایران جان بر سر آزادی نهاد .سرود از خاک جوانان وطن لاله دمیده را نواختند . سر تعظیم در برابر مادری دلاور که با حجاب اختیاری خود بر ورودی مزار دخترش نشسته بود فرود آوردند.
در گسترده ترین مراسم مذهبی در شهر زنجان جائی که دختری دلاوراز آن شهر در کسوت یک قهرمان در مسابقه ای جهانی حجاب از سر برداشت و ازصخره بالا رفت . دسته عزاداری حاضر به عبور از روی پرچم امریکا و اسرائیل که سال هاست به نمایش باصطلاح مبارزه ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی بدل شده ، نگردیدند !
این هنوز از نتایج سحر است .
سحری که خورشید روشنی بخش جنبش آزادی خواهی، پرده از روی فریبکاری ، فساد ،غارتگری و نهایت بی مایگی دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی بر میدارد . ذات باطن حاکمان مذهبی را بعیان در برابر دیدگان عموم قرار می دهد .
بگذار حکومت سرکوب گر با رئیس مجلسی انتصابی که با افتخار می گوید . "عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زنها هستیم. افتخار هم میکنیم. " همراه با رئیس دولتی که در هئیت مرگ دستور بر قتل عام هزاران زندانی داده است . برای حجاب اجباری قانون تصویب کنند و ون های سرکوب را مجددا جهت قدرت نمائی نظامیان در خیابان ها براه بیاندازند .
اما دیگر آن سبو بشکسته و ان پیمانه ریخته است. کف خیابان رزمگاه دختران و پسران جوانیست که حماسه جنبش مهسا را آفریدند.
بقول عزیزی تاثیر حماسه جنبش مهسا درافکار عمومی چنان عمیق وتاثیر گذار است !که مردم در همین عاشورا چنان بر برجک حکومت زده وبی حرمتش ساخته اند .که هیچ سرکوبی قادر به احیای باور های ریخته شده مردم از دستگاه روحانیت و اجبارآنها برای تن دادن به حکومتی که اعتبار ومشروعیت خود در تمامی عرصه ها حتی درهیئت های مذهبی از کف داده است !نیست !
برگرفته از ایران گلوبال