روبرت صافاریان
«آلِن دِلُن». نام یکی از مشهورترین بازیگران سینمای فرانسه دوره جوانی ما که با چهره زیبا و با بازیاش در فیلمهای مشهوری چون دسته سیسیلیها، سامورایی و مانند آنها، دل سینمادوستان عام و خاص را برده بود. یا در واقع اسم این بازیگر فرانسوی است، آن طور که در فارسی تلفظ میشود. حال اگر نام لاتین او؛ یعنی « Alain Delon » را روی تکه کاغذی بنویسید و آن را به دست یک فرانسویزبان بدهید که برای شما بخواند، اول ممکن است فکر کنید اشتباه خوانده. چیزی که از زبان او میشنوید تفاوتهای جدی با آلِن دِلُن ما دارد؛ چیزی است در مایههای «آلَن دُلو». امَا تفاوت فقط در این نیست، «ن» آخر انگار نیمهکاره رها میشود و در مجموع، نام آهنگ متفاوتی دارد که در یک بار شنیدن، مشکل میتوان تشخیص داد که این همان نامیست که در فارسی آلِن دِلُن خوانده میشود.
این البته فقط مشکل این نام نیست.تلفظ صحیح اسمهای خاص بازیگران، ورزشکاران، هنرمندان، دانشمندان سیاستمداران خارجی یکی از مشکلات مترجمان و روزنامهنگاران است. چند عامل بر تلفظ یک نام خارجی موثرند.
از اینجا شروع کنیم که عوض شدن تلفظ نامها در زبانهای دیگر امری الزامی است. هر زبان آهنگ و شخصیت شنیداری مخصوص خود را دارد. در زبان فارسی بعضی آواهای زبانهای دیگر وجود ندارد؛ مثلاً ما در حرفهای بیصدا چیزی معادل th انگلیسی نداریم (همان طور که انگلیسیها «خ» ندارند). در صدادارها هم آوایی معادل آن چه در زبان فرهنگهای زبان انگلیسی با نشان فونتیکəنشان میدهند، نداریم. بنابراین وقتی یک نام انگلیسی را میخواهیم به فارسی بنویسیم، نزدیکترین آوای موجود در زبان فارسی را به جای آنها میگذاریم؛ مثلاً مینویسیم «آرتور»، در حالی که در انگلیسی در این نام «ت» نداریم،اما این «ت» نزدیکترین است به th انگلیسی Arthur. تازه در انگلیسیِ«آرتور»، «ر»ها هم تلفظ نمیشوند، چون در این زبان «ر»های بعد از حروف صدادار نوشته میشوند، اما خوانده نمیشوند. این نکته ما را به یک عامل مهم دیگر آگاه میسازد، این که ما بیشتر از روی شکل نوشتاری نامهای خارجی، آنها را فارسی میکنیم. در گذشته نه چندان دور آشنایی ما با زبانهای خارجی، آشنایی کتبی بود؛ شکل نوشتاری کلمات را میدیدیم تا آنها را بشنویم. حالا با رشد تکنولوژیهای نو، این وضع عوض شده و از راه رسانههای صوتی-تصویری با آواهای زبانهای خارجی هم میتوان آشنا شد. حتی سایتهایی وجود دارند که شما در آنها میتوانید تلفظ یک نام را از زبان گویندگان واقعی آن زبان، بیابید. سایت hearnames.com یکی از این سایتهاست. این امر باعث شده از همان ابتدا نامها به چیزی نزدیکتر به زبان اصلی خود ترجمه شوند. این تنها در مورد زبان فارسی صدق نمیکند. شاید یادتان باشد که قدیمها پایتخت چین را «پکن» مینوشتیم و حالا «بِجین». «پکن» تلفظ فرانسوی آن بودکه بعدها، با توجه به آشنایی بیشتر به نحوهای که چینیها این نام را تلفظ میکردند، جای خود را به«بجین»داد. جالب است که انگلیسیها در گذشته نام این شهر را «پکینگ» تلفظ میکردند و ما در فارسی «پکن» میگفتیم، نه «پکینگ»، چرا که زبان خارجی اول ایرانیها در گذشته فرانسه بود.
تغییر زبان خارجی اول، عامل دیگری است که بر تلفظ نامهای خارجی موثر است. زبان خارجی اصلی ما در نیم قرن اخیر به تدریج از فرانسه به انگلیسی تغییر کرده است. این امر باعث شده حتی در نگارش نام ماههای خارجی آشفتگی به وجود بیاید. «ژانویه» و «فوریه» فرانسوی را برای ماههای اول و دوم میلادی به کار میبریم، چون تلفظ«جنوئری» و «فبروئری» انگلیسی به فارسی دشوار است. این در حالی است که برای ماه هشتم میلادی بین «اوت» (فرانسه) و «آگوست» (انگلیسی) سرگردانیم، هرچند دومی دارد به تدریج غالب میشود.
نامهای ارسطو و افلاطون از طریق عربی وارد زبان فارسی شدهاند، پیش از این که زبانی اروپایی زبان دوم ما شود. گمانم اینها به اصل یونانی نزدیکتر باشند تا «آریستوتل» و «پلاتو» در زبانهای اروپایی. «شوماخر» آلمانی هم چون اول به انگلیسی رفته و از آن جا به فارسی آمده، شده «شوماکر»؛ چون انگلیسیها حرف «خ» ندارند. موردجالب، «گِیدر» علیاف نام رئیس جمهور سابق آذربایجان بود که نام کوچک او در واقع همان «حیدر» بود که رفته بود به روسی و شده بود «گِیدر» و از آن جا به زبانهای اروپایی رفته و از آن طریق به فارسی آمده بود.مدتها طول کشید تا متوجه شدیم «گیدر» همان «حیدر» خودمان است، اما «شوماخر» یک جا شد«شوماکر» (جوئل شوماکر کارگردان آمریکایی) و یک جا «شوماخر» ماند (نام قهرمان اتومبیلرانی).
برگرفته از همشهری