محسن کردی
نگاه من بعنوان یک لیبرال دمکرات به صحنه سیاست ایران این بود که برای ساختن ایران آینده ما نیاز به همه نیروهای سیاسی مان داریم. تشکیل شوراها و سندیکاهای کارگری و مزد بگیران اگرچه از اصل های منشور اعتقادی من است اما ساختن سندیکای مزد بگیران و تشکل هایی نظیر آن قبل از آنکه وظیفه من لیبرال دمکرات باشد، وظیفه سوسیال دمکرات ایرانی است. اما نگاهی به عملکرد و مواضع نیروها و افرادی که دم از حقوق کارگر و مزد بگیران میزنند نشان میدهد که دغدغه آنها این اهداف مهم نیست بلکه دغدغه آنها و آنچه که فکرشان را به خود مشغول می کند استفاده از هر موقعیتی حتا دعوای دو عرق خور در کافه برای زدن شاهزاده است. فقط کافیست که یکی از آنها پرچم شیر و خورشید بدست داشته باشد. چه شده است که حقوق کارگر، مبارزه با آخوند و اعدام جوانان مبارز در ایران به حاشیه رفته و انگشت رساندن به یک ایرانی دیگر موضوع سیاست اینها شده است؟ دلیلش خیلی واضح این است که برای این گونه افراد و نیروها حقوق کارگر و سندیکا حرف دل شان نیست.
آنها در میدان سیاست حضور دارند که با طرح یک تابلو، یعنی شعار حقوق بشر و حقوق کارگر پز روشنفکری بدهند در در عمل همان را دنبال کنند که در دوران جوانی و ناآگاهی سیاسی شان! یعنی مبارزه با محمدرضاشاه را این بار در قالب حمله به رضاپهلوی پی بگیرند. اینها مشکل شان بیشتر عقده شخصی است تا امر سیاست برای نیکبختی ایران و ایرانی! آنها میخواهند خشم حاصل از ناکامی که خمینی به دل شان گذاشت را بر سر رضا پهلوی خالی کنند و دغدغه حقوق بشر و حقوق مردم یک تابلو بی رنگ و رونق است برای همان است که حرارتی که در مقابل رضاپهلوی نشان میدهند را برای حقوق بشر و حقوق کارگر نشان نمی دهند. اینقدر که برای حمله به رضاپهلوی براحتی و اشتیاق دست به قلم میبرند برای حقوق کارگر و حقوق بشر و بی آبرو کردن خامنه ای و خاتمی اشتیاق نشان نمیدهند. کار و زندگی را زمین گذاشته اند که چرا فلانکس در لندن دیگری را انگشت رسانده است؟ «گنه کرد در بلخ لندن آهنگری انگشت رسان، به واشنگتون زدند گردن رضاپهلوی!» و رها هم نمی کنند. آقای بهروز ورزنده مینویسند «آقای پهلوی از داشتن یک چهره کاریزماتیک و با آتوریته در بین مردم محروم است» خب آقای ورزنده پس نگران چه هستند؟ یا در جای دیگر مینویسند « اینها که احتمالاً بهدلیل نامأنوس بودن مقوله سلطنت، منشعب از ریشه سلاطین، دیگر تمایلی به استفاده از لقب سلطنتطلب را ندارند و بیشتر از لفظ پادشاهیخواه استفاده میکنند، همگیشان، از گروه راسیستی فَرَشگرد (شبکه سیاسی شاهزاده رضا پهلوی) و ایران نوین گرفته تا حزب مشروطه ایران، ترجیحاً خود را در پشت نام شخص رضا پهلوی و تحت عنوان جریان پادشاهیخواه ارائه مینمایند. (واژه فَرَشگرد دارای مفهوم و ریشه دینی و معادل است با واژه معاد در ادیان سامی). مسلماً نقش ناسیونالیسم آریانژادی در میان سلطنتطلبان بسیار تعیین کننده است». خب اگر نظر شما در مورد مشروطه خواهان و لیبرال دمکرات ها با این بدبینی ژرف عجین شده است دیگر کاری از دست ما بر نمی آید. این شما هستید که مشروطه خواه لیبرال را به صف سلطنت طلبان رانده اید. اما ما سر جای مان هستیم و در این مطلب میخواهم آینه واقعیت را و جایگاه شماها را در میان مردم از نگاه خودم نشان تان بدهم.
مهرداد درویش پور
مهرداد درویش پور دزدی است که با چراغ آمده است. او بعنوان جامعه شناس نیک میداند که خشونت در جامعه سیاسی ایرانی دردی همیشگی بوده و دیروز توسط مجاهد یا چپ انجام میگرفته که با کشتن محمد مسعود و ترور مستشار آمریکایی و بمبگذاری عجین بوده و در سالهای اولیه پس از انقلاب با کتک کاری و میز بهم زدن و دعوای چپ و مجاهد و یا شکستن و پاره کردن عکسهای رضاپهلوی بوده و امروز ظاهرا همه آرام شده اند و نگاه ها به انگشتی است که به باسن آقای هالو رسیده است جامعه شناس ما مهرداد درویش پور این انگشت را گواه میگیرد و نتیجه میگیرد که آن انگشت « بار دیگر زنگ های خطر صدای پای فاشیسم در اپوزیسیون را به صدا درآورده است»! و ادامه میدهد (پادشاهی خواهان) «به جای همبستگی و حمایت از مبارزات مردم ایران و جنبش زن، زندگی، ازادی – پی در پی به لمپنیسم و خشونت و تهدید کلامی و فیزکی برای تحمیل رهبری مطلوب خود متوسل میشوند؟». چنین نیست آقای درویش پور. این شما هستید که بجای همبستگی و حمایت از مبارزات مردم ایران حواس ها را به آن انگشت سوق میدهید. رفتار یک یا چند لمپن را به کل مشروطه خواهان و راست لیبرال تعمیم میدهید که بتوانید کل این جریان را به خیال خودتان حذف کنید. درویش پور شعار «مرد میهن آبادی» را که ساخته توده کف خیابان های ایران بود را که در خارج هم به تقلید از داخل بدون تحلیل محتوایی مردم پی گرفتند را به سلطنت طلبان می چسباند که آنها را به خیال خود بدنام کند! بگذریم که من نمی فهمم مرد میهن آبادی کجایش جای تقبیح دارد؟ کجایش ضد حقوق بشر و ضد زن است؟ مگر شعار «زن زندگی آزادی» ضد مرد است یا الزاما حقوق کارگر و «اتنیک» یا فدرالیسم را نمایندگی می کند که سلطنت طلب با طرح شعار «مرد میهن آبادی» بخواهد به مقابله با آن بپردازد؟ مشکل درویش پور در شعار «مرد میهن آبادی» با کلمه «میهن» است. درویش پور با کلمه میهن رابطه جن و بسم الله را دارد. او دشمن میهن است و برایش فدرالیسم مقدس است و به هر خس و خاشاکی هرقدر بی مقدار مثل انگشتی که به هالو رسید آویزان میشود. درویش پور با این تفاسیر سیاست را به لجن می کشد در حالی که اگر برای خود اعتباری قائل بود اصلا به این انگشت رسانی نمی پرداخت. اما او این هزینه را و پایین آمدن شخصیت اش را به جان میخرد تا بتواند رضاپهلوی و میهن را بزند و تبلیغ فدرالیسم را بکند. میخواهد بگوید آن که به هالو انگشت رسانده میخواهد با فدرالیسم مخالفت کند! نتایج عجیب غریب مهرداد درویش پور که کینه و عناد و دشمنی با ایران و ایرانی و ناسیونالیسم ایرانی از آن میبارد فضاحت بار تر از آن است که بیش از این قلمم را به گفته های نفرت انگیزش آلوده کنم.
سکوت در مقابل حرفهای سخیف امثال درویش پور توسط جمهوریخواهان چیزی بجز همنظری با درویش پور و امثال او نیست. بسیار خوب، اگر میخواهید ما شمشیر را از رو ببندیم این گوی و این میدان!
واقعیت این است که وزن کشی واقعی در فردای ایران و در رای گیری ها برای انتخاب مجلس موسسان بعمل خواهد آمد نه در شمارش تعداد شش یا هفت بار انگشت رساندن به هالو. شما جمهوریخواهان بدون آن که خود را فریب دهید تصور می کنید چه مقدار در میان مردم ایران محبوبیت دارید و چند درصد از نمایندگان مورد نظر شما به مجلس موسسان و سپس به پارلمان ایران آینده راه خواهند یافت؟ نگاهی به صحنه ایران و کف خیابان نشان میدهد که اکثریت مطلق نمایندگان از آن سلطنت طلبان افراطی خواهد بود و نمایندگان غیر سلطنت طلب احتمالا از میان اصلاح طلبان حکومتی خواهند بود. در این پاردایم جایی برای «ملا چپی مجاهد» نمیتوان تصور کرد.. میتوان؟؟ واقعیت این است که سالهاست که ملا چپی مجاهد نیاز به یک نیروی فاشیست برای حذف شدن ندارند. آنها سالهاست که حذف شده اند. وقتی رای ندارید چه نیازی به زور برای حذف شماها؟ چه نیازی به فاشیسم؟ با توجه به نگاه امثال درویش پور به مردم ایران، وقتی اکثریت مردم در مجلس موسسان رای به نظام تمرکز گرا و پادشاهی بدهند چه نیازی به ساواک و داغ و درفش و فاشیسم؟ مردم را از سلطنت طلبان نترسانید.. اگر با تمامیت ارضی، با نظام تمرکز گرا، با پرچم شیر و خورشید و زبان فارسی و ناسیونالیسم ایرانی مشکل دارید از خود مردم بترسید! واکنش حیرت انگیز شما به سلطنت طلبان و آن انگشت که به هالو رسید چیزی بجز اعتراف به این امر نیست که جایی در ایران و میان ایرانیان ندارید! شماها را مردم سالهاست که حذف کرده اند.
مشکل شما عزیز.. مردم ایران هستند. بی بی سی با حرامزادگی همیشگی انگشت رساندن به عالی پیام را تبدیل به مشکل عمده جامعه ایرانی کرده است و امثال درویش پور و دیگر چپ ها به چنین پارادایمی دامن میزنند و سوال اینجاست که این همدلی چپ و بی بی سی برای چیست؟ درویش پور به این سوال پاسخ داده است: رسیدن به نظام جمهوری! او مینویسد «راه گذار به دمکراسی نه از طریق بازگشت به گذشته بلکه عبور از جمهوری اسلامی و نگاه به آینده و استقرار جمهوریت در ایران است!». این یک برداشت توهم آمیز مهرداد درویش پور از نگاه به آینده ایران است. آنروز که مردم در ایران نظام پادشاهی را انتخاب کردند مهرداد درویش پور باید دوباره در کلاس جامعه شناسی بنشیند و از نو درس بخواند.
برگرفته از ایران گلوبال