محمود مسائلی
پرسشها: چرا امروزه نام کوروش بزرگ مورد توجه اکثر ایرانیانی که از ظلم رژیم مذهبی به تنگ آمدهاند، قرار گرفته است؟ آیا منش و روش زمامداری کوروش بزرگ میتواند با اندیشههای الهی پیوند داشته باشد؟ آیا شیوه زمامداری کوروش بزرگ میتواند یکی از منابع الهام برای جنبش آزادیخواهی مردم از حکومت مذهبی باشد؟ چرا شاهزاده رضا پهلوی موضوع رهایی مردم از ستمگری را با مفهوم معبد در پیوند قرار داد؟ به درستی چرا ایران باید به منزله معبدی برای ما باشد که برای بازسازی آن همه ایرانیان باید تلاش کنند؟ آیا این بازسازی میتواند موجبات آزادی همه مردمان ستمدیده و پیروان عقاید مختلف دینی را فراهم آورد که همواره مورد ظلم و تبعیض قرار میگیرند؟
بخش دوم
منابع مذهبی ستایش کوروش بزرگ
همانگونه که پیشتر در بخش اول توضیح داده شد، یکی از مهمترین ابعاد ویژگیهای شخصیتی بخشی کوروش بزرگ را میبایستی در کتب عهد عتیق جستجو کرد. از کوروش حدود بیست و سه بار در عهد عتیق نام برده شده است. اهمیت این جستجو نیز در این واقعیت قرار دارد که میتواند پژوهشگر را با الهام از این منابع از گزافهگوییهای نادرست و غیرحقیقی رهایی ساخته فرضیهها را بر مبنای منابع تاریخی معتبر و اصیل قرار دهد.
اولین کتاب مورد مراجعه کتاب «اشعیا» است که شاید مهمترین و عمیقترین منبع مذهبی در ادبیات یهودی- مسیحی است.
ویژگی اصلی این کتاب مقدس این است که اولا توسط یکی از پیامبران یهود نوشته شده، یعنی اینکه با موضوع وحی الهی در ادبیات دینی ارتباط دارد. بنابراین، بشارت دادن ظهور منجیای به نام کوروش بزرگ، با موضوع وحی الهی ارتباط پیدا میکند. از همین زاویه است که میتوان مفهوم معبد و ضرورت بازسازی آن را علاوه بر ابعاد سیاسی، با ویژگیهای مربوط به وحی الهی ارتباط مستقیم داد. این ویژگیهای وحیگونه اندیشهورزی سیاسی را بر میانگیزد تا از عناد با باورمندی الهی کوتاه آمده و همانگونه که کوروش بزرگ میآموزد، ابعاد رهاییبخش الهیات برای نجات مردمان در بند را نیز مورد توجه قرار دهد.
دومین ویژگی کتاب «اشعیا» این است که حاوی پیشگوییهای پیامبرگونهای است که طی آن میتوان بشارت ظهور کوروش کبیر را از آن دریافت. در حقیقت کوروش منجی رهاییبخشی است که در امتداد تاریخ ظهور میکند تا بتواند مردمان ستمدیده را از ظلم و ستم جباران برهاند. این ویژگی فرجامگرایانه[۱] و بشارت کوروش بزرگ میبایست موضوع تحقیق فلسفی جداگانهای باشد تا نشان دهد که آیا تضادی میان فرجامگرایی نقش کوروش بزرگ و اراده آزاد انسانی برای رهایی وجود دارد یا نه. به نظر این نویسنده، متفکران ایرانی باید بخشی از تلاش خود را به این موضوع اختصاص دهند.
سومین ویژگی برجسته کتاب «اشعیا» این است که به دلیل مضامین مسیحایی، یعنی شخصیت نجاتبخش دینی، به نظر این نویسنده جایگاه مهمی در فلسفه سیاسی بازی کرده است. این جایگاه با تضادهایی همراه است. یعنی اینکه از یکسو میتواند توان بالایی برای احقاق حقوق مظلومان و ستمدیدگان داشته باشد، در عین حال ممکن است تصورات و باورهای غلطی را دامن بزند که نتایج آن جز ویرانی چیز دیگری نخواهد بود.
کتاب «اشعیا» شامل ۶۶ فصل است و طی یک دوره حدود دو قرن گردآوری شده و عموماً توسط محققان به سه بخش عمده تقسیم میشود: کتاب اول در برگیرنده فصل ١ تا فصل ٣٩؛ تثنیه- اشعیا شامل فصلهای ۴٠٠ تا ۵۵؛ و بخش سوم یعنی ترتیو-اشعیا شامل فصول ۵۶ تا ۶۶ است.[۲]
کتاب تثنیه-اشعیا آن مرجعی است که میبایست برای توضیح بشارت مربوط به کورش به آن مراجعه نماییم. اشعیا از کوروش به عنوان «مسح» خداوند[۳] یاد میکند که برای تسهیل طرح الهی برای ماموریت مقدس رهاییبخشی منصوب شد: «این آن چیزی است که خداوند به مسحشدهاش، به کوروش، گفت که دست راستش را میگیرم تا اقوام مختلف را در برابر او تسخیر کنم و زرههای پادشاهان را از تنشان درآورم، میگوید تا درها را به روی او باز کنم تا دروازهها بسته نشود».[۴] آیه سوم از همین فصل، کوروش را «شبان یَهُوَه» مینامد: «خزانههای پنهان و ثروتهایی را که در مکانهای مخفی ذخیره شدهاند به شما خواهم داد تا بدانید که من یهوه خدای اسرائیل هستم که شما را به نام احضار میکنم». با این استعارهها، کوروش بزرگ به آن ماموریت گماشته میشود تا مکانهای ناهموار را هموار کرده، و امکان بازگشت عبرانیان به سرزمین فلسطینیشان را فراهم میآورد. این ماموریت رهاییبخش در اجرای عدالتی است که خداوند وعده آنرا داده و کوروش بزرگ مامور اجرای آن است: «من تو را تقویت خواهم کرد، هرچند مرا نشناختی» و «ای آسمانها، عدالت مرا ببارید. اجازه دهید ابرها آن را باران کنند. بگذار زمین گسترده شود، رستگاری ببارد، عدالت با آن شکوفا شود. من خداوند آن را آفریدهام».[۵] در نهایت کوروش بزرگ مسئولیت بازسازی معبد را نیز به عهده میگیرد: «کوروش را به عدالت خود برمیخیزم و تمامی راههای او را هموار میسازم. خداوند قادر متعال میگوید که شهر مرا بازسازی خواهد کرد و تبعیدیان مرا آزاد خواهد کرد، بدون انتظار پاداش و یا بهایی».[۶]
با توجه به اهمیت این ماموریت رهاییبخش که به عهده کوروش گذاشته میشود، وی مورد احترام همه مردم قرار میگیرد و همگی این شخصیت رهاییبخش کوروش بزرگ را که برآمده از ویژگیهای شخصیتی اوست تقدیس میکنند: «در برابر تو سجده میکنند و با تو دعا میکنند و میگویند: «خداوند با توست و دیگری نیست. خدای دیگری وجود ندارد».[۷] اینگونه پیشگوییهای رهاییبخش که در وجود کوروش تبلور یافت، توسط خداوند به بندگان به بند کشیده خود بشارت داده شده است: «چه کسی این را مدتها قبل پیشگویی کرده است، چه کسی آن را از گذشتههای دور اعلام کرده است؟ آیا من خداوند نبودم؟ و جز من خدایی نیست، خدای عادل و نجاتدهنده. هیچکس جز من نیست».[۸] آنچه در بابل اتفاق افتاد، درسی است برای بشریت تا همگان دریابند که روزی از بند رهایی خواهند یافت. اما این بشارت منوط به تسلیم در برابر بزرگی و خواست خداوندی است که راست میگوید و حق را اعلام میکند: «من از جایی در سرزمین تاریکی پنهانی صحبت نکردهام. من به نسل یعقوب نگفتهام: «بیهوده مرا بجویید.» من، خداوند، راست میگویم. من حق را اعلام میکنم». [۹] هرگاه بندگان خداوند در جستجوی کلام حق باشند، دارای آن شایستگی خواهند شد تا از اسارت رهایی یابند.
این پیشگوییها پس از فتح بابل توسط کوروش بزرگ، مورد تقدیر منابع مذهبی دیگری قرار گرفت. اهمیت فتح بابل به ویژه در این حقیقت قرار داشت که بابل پایتخت باستانی یک امپراتوری بزرگ بود که مرزهای آن عراق، سوریه، لبنان و اسرائیل امروزی را در بر میگرفت و بابل پایتخت علم و دانش جهان باستان بود. بعد از فتح بابل توسط کوروش، دیگر سرزمینهای تابع نیز کوروش را به عنوان فرمانروای قانونی خود به رسمیت شناختند. اما اهمیت این تحولات در این امر قرار دارد که کوروش مردمی را که در اسارت بودند رها ساخت، آزادی مذهب را مورد احترام قرار داد، و خدایان مردم را تکریم نمود: «تصاویر خدایان را که در آنجا ساکن بودند، به مکانهایشان برگرداندم و آنها را در خانههای ابدی قرار دادم. همه ساکنان آنها را جمع کردم و خانههایشان را به آنها بازگرداندم».[۱۰]
از آنجا که یهودیان به عنوان پیروان مذهبی که به خدای واحد اعتقاد داشت، و پیشتر توسط فرمانرایان بابلی به اسارت و تبعید کشیده شده بودند، توسط کوروش از رنج اسارت و تبعید رهایی یافته و به سوی سرزمین اصلی خویش روانه گشتند، یکی دیگر از کتب عهد عتیق این نوع رهبری خردمندانه کوروش را ستایش کرده است. کتاب «عذرا» به فرمانی از کوروش اشاره دارد که میگوید بسیاری از مردم را جمع کرده و به محلهای سکونت اصلی و پیشین بازگرداند. این اقدام کوروش در پیشگویی ارمیا که پیشبینی میکند یهودیان پس از هفتاد سال باز خواهند گشت، متبلور شده است. درواقع تبعید یهودیان از سال ۵۵۵، یعنی زمانی که نبوکدنصر (بختالنصر) پادشاه بابل اورشلیم را تصرف کرد، تا سال ۵٣٩ که کوروش بابل را فتح کرد، ادامه داشت. برای توضیح این ستایش کوروش بزرگ، متن ترجمه شده بخشی از کتاب «عذرا» در ارتباط با نقش خردمندانه کوروش توضیح داده میشود.[۱۱]
۱٫۱ در سال اول کوروش پادشاه ایران، برای تحقق کلام خداوند، که توسط ارمیا بیان شده بود، خداوند قلب کوروش پادشاه ایران را به حرکت درآورد تا در سراسر قلمرو خود بیانیهای صادر کند و آن را به صورت مکتوب نماید:
۱٫۲ این همان چیزی است که کوروش پادشاه ایران میگوید: خداوند، خدای آسمان، تمام حکمرانی زمین را به من بخشیده و مرا مأمور ساخته است تا معبدی برای او بنا کنم.
۱٫۳ هر یک از قوم او در میان شما، خدایش با او باشد، به اورشلیم در یهودا برود و معبد خداوند، خدای اسرائیل، خدایی که در اورشلیم است، را بسازد.
۱٫۴ و مردم در هر مکانی که ممکن است هنوز زندگی کنند باید نقره و طلا، کالاها و احشام، و هدایایی را آزادانه برای معبد خداوند در اورشلیم برای آنها فراهم کنند.
۱٫۵ سپس سران قوم یهودا و بنیامین و کاهنان و فرزندان یعقوب- همه کسانی که خدا دلشان را با یاد خود آرام ساخته بود- آماده شدند تا بروند و خانه خداوند را در اورشلیم بسازند.
۱٫۶ همه همسایگان آنها با اقلام نقره و طلا، کالاها و احشام، و هدایای ارزشمند، علاوه بر همه هدایای اختیاری، به آنها کمک کردند.
۱٫۷ علاوه بر این، کوروش پادشاه همه متعلقات معبد خداوند را که نبوکد نصر از اورشلیم برده و در معبد خدای خود قرار داده بود، بیرون آورد.
۱٫۸ کوروش، پادشاه ایران، آنها را فرستاد که آنها را نزد ششبزار، شاهزاده یهودا، قرار دهند.
۱٫۹ این موجودی عبارت بود از: سی ظرف طلا، هزار ظرف نقره، بیست و نه تابه نقره، سی کاسه طلا، چهارصد و ده کاسه نقرهای، و یک هزار قلم دیگر. در مجموع ۵۴٠٠ قطعه طلا و نقره وجود داشت.
همانگونه که پیشتر توضیح داده شد، اشعیای نبی این موضوع را حدود ٢٠٠ سال قبل از پادشاهی کوروش این رویدادها را در اجرای فرمان خداوند پیشگویی کرده بود. در حقیقت، با این پیشگویی بود که کوروش بزرگ انگیزه یافت تا آنچه را در کتاب «اشعیا» نوید داده شده بود به انجام برساند.
هماکنون این پرسش به ذهن کنجکاو خطور میکند که چرا باید وقایع تاریخی مربوط به یهودیان را از نقطه نظر بررسی فرمانروایی خردمندانه کوروش مورد توجه قرار داد؟ پاسخ را باید در اهمیت خود کتاب «عذرا» در آیین یهود جستجو کرد. این کتاب نه فقط سوابق تاریخی قوم اسرائیل را بیان میکند، از همه مهمتر توضیح وی دهد که چگونه این قوم توانستند همواره اتحاد خود را حفظ نمایند. در مرکز این اتحاد نقش کوروش بزرگ پر رنگ میشود.
هنگامیکه یهودیان به بابل تبعید شدند، یهود به عنوان یک ملت مستقل دیگر وجود خارجی نداشت. اما یهودیان برای زنده ماند و و بازسازی آنچه ویران شده بود تلاش کردند. آنها باور داشتند که هنوز قوم خدا هستند و خدا آنها را فراموش نکرده است. کوروش بزرگ این ماموریت را از جانب خداوند به عهده گرفت تا یهودیان را در احیای باورهای خویش و بازگشت به سرزمین اصلی یاری بخشد. به همین دلیل است که کورش بزرگ در کتاب «عذرا» مورد ستایش قرار گرفته است. علاوه با این، اهمیت کوروش را میتوان از نقطه نظر تحقق وعده الهی نیز مورد توجه قرار داد. با کمک کوروش بزرگ، یهودیان نه تنها توانستند به سرزمین اصلی خود بازگشته و معبد بزرگ را بازسازی کنند، بلکه توانستند به تحولی معنوی نیز دست یابند. این تحول همانا در باور به وعده الهی قرار دارد. تحقق وعده خداوند توسط کوروش بزرگ زمینههای این تحول معنوی و تجدید اعتقاد به خدای رهاییبخش را برای یهودیان به ارمغان آورد.
شایان ذکر است که فرمان کوروش بزرگ برای تحقق این وعده الهی، در کتاب «تواریخ» که از دیگر کتب عهد عتیق است نیز به همان شکل و مضمونی که در کتاب «عذرا» بیان شده، تکرار گشته است. این بازتایید نقش تاریخی کوروش در اجرا و تحقق وعده الهی، بار دیگر اهمیت الهی فرمانروایی کوروش را برای آیندگان یادآوری مینماید. آیه ۲۲ از فصل ۳۶ کتاب دوم «تواریخ» نقش کوروش را اینگونه توضیح میدهد: «اکنون در سال اول کوروش پادشاه ایران، برای اینکه کلام خداوند که در زبان ارمیا بیان شده بود تحقق یابد، خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت و او در سراسر قلمرو پادشاهی خود اعلامیه کرد و به شکل مکتوب بیان داشت که: “کوروش، پادشاه پارس، چنین میگوید: خداوند، خدای آسمان، تمامیممالک زمین را به من بخشیده است. و او به من دستور داده است که برای او خانهای در اورشلیم، که در یهودا است، بسازم. هر که در میان شما از تمام قوم او باشد- یَهُوَه خدایش با او باشد.»[۱۲]
آیه ۲۳ از همان منبع نیز بیان میدارد که: «یَهُوَه خدای آسمان همه قلمرو پادشاهی زمین را به من بخشیده است. و او به من دستور داده است که برای او خانهای در اورشلیم که در یهودا است بسازم. از بین همه قوم او چه کسی در میان شماست؟ خداوند خدایش با او باشد.»
این ماموریت الهی در لوح کوروش نیز مورد تاکید قرار گرفته است: «من تصاویر خدایان را که در آنجا [یعنی در بابل] ساکن بودند به مکانهایشان برگرداندم و آنها را در خانههای ابدی قرار دادم. همه ساکنان آنها را جمع کردم و خانههایشان را به آنها بازگرداندم».
[ادامه دارد] [بخش یک]
برگرفته از کیهان لندن
----------------------
[۱] Teleological
[۲] نگاه کنید به ادبیات کتاب مقدس در دانشنامه بریتانیکا
[۳] “This is what the LORD says to his anointed, to Cyrus”
[۴] The Book of Isaiah, chapter 45, verse number 1
[۵] The same, verse 8
[۶] Verse 13
[۷] Verse 14
[۸] Verse 21
[۹] Verse 19
[۱۰] Cyrus Cylinder. See: livius.org
[۱۱] Articles on Ancient History. Livuis.org
[۱۲] https://www.mechon-mamre.org/p/pt/pt25b36.htm#22