علیرضا نادر
روزنامه آمریکایی «نیویورک پست» در مقالهای از علیرضا نادر پژوهشگر ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) و مدیر «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی) با نگاهی به سفرهای بینالمللی و دیدارهای شاهزاده رضا پهلوی با مقامات و سیاستمداران خارجی مینویسد در مقطع فعلی ولیعهد ایران اگرچه مقام رسمی ندارد اما به مثابه یک دولتمرد در همه جا حضور دارد.
ماه گذشته پسر ۶۲ ساله شاه فقید ایران به همراه همسرش بانو یاسمین به اسرائیل سفر کرد. زمانی که پهلوی در آنجا بود و با اسحاق هرتزوگ رئیس جمهوری اسرائیل دیدار کرد، ایرانیهای اسرائیلی که پس از تسلط اسلامگرایان بر ایران در سال ۱۹۷۹ مجبور به ترک وطن خود شدند از او با عنوان «ولیعهد» و «وارث پادشاهی» نام بردند.
پیش از این سفر تاریخی به اسرائیل، او در اواخر بهمنماه دیدارهایی با فعالان ایرانی خارج کشور و رهبران اروپایی در «کنفرانس امنیتی مونیخ» داشت. رویدادی که معمولاً با حضور مقامات جمهوری اسلامی مانند محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین برگزار میشد.
پهلوی همچنین در اوایل اسفندماه در پارلمان بریتانیا درباره آینده ایران صحبت کرد و اندکی پس از آن در اتحادیه آکسفورد سخنرانی نمود و در آنجا مورد استقبال هزاران نفر از هواداران قرار گرفت.
شاهزاده پهلوی سپس در پارلمان اتحادیه اروپا در بروکسل حاضر شد و از نمایندگان خواست تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دهد.
اگرچه ممکن است حضور شاهزاده به این گستردگی در صحنه بینالمللی تازگی داشته باشد، اما محبوبیت او در ایران چیز جدیدی نیست. سالهاست که ایرانیان نه تنها عشق خود به پهلوی را در خیابانهای کشور فریاد میزنند، بلکه فریاد بازگشت او به وطن را سر میدهند.
حمایت مردمی در صحنه و نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که پهلوی چهره اصلی مخالف جمهوری اسلامی است. افزایش محبوبیت و صعود پهلوی در صحنه جهانی در چنین برههای از تاریخ ایران اتفاق میافتد.
جمهوری اسلامی پس از مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله در سپتامبر گذشته به دلیل «کمحجابی» با خیزش مردمی روبرو شده است. از آن زمان، رژیم با تظاهرات گسترده و کارزار رو به رشد نافرمانی مدنی به رهبری جوانان ایرانی، به ویژه زنان، مقابله کرده است.
اعتراضات کنونی در ایران یکی از سلسله قیامهای طولانی است که از دسامبر ۲۰۱۷ (دی ۹۶) آغاز شده، زمانی که ایرانیان با صراحت جمهوری اسلامی را اصلاحناپذیر اعلام کرده و خواهان پایان آن و جایگزینی با یک نظام دموکراسی سکولار شدند.
پهلوی وارث یک سلسله ۵۴ ساله است که- اگرچه سرنگون شد- اما به عقیده بسیاری، ایران را مدرن کرده است.
با وجود اینکه رژیم جمهوری اسلامی تحمل مخالفان را ندارد، ولی علاقه به خانواده سلطنتی در ایران هرگز از بین نرفت. در تظاهرات سال ۲۰۱۷ برای اولین بار بود که ایرانیان این احساسات خود را نسبت به دوران پهلوی بطور علنی ابراز کردند و حتا برخی از تظاهرکنندگان خواستار رهبری شاهزاده رضا پهلوی شدند.
شعارهایی مانند «رضا شاه، روحت شاد»- که در ادای احترام به پدربزرگ رضا پهلوی، بنیانگذار ایران مدرن سر داده میشود- به شعار اصلی علیه رهبری فعلی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
رشد محبوبیت پهلوی به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت آنهم به این دلیل که بسیاری از ایرانیان به هدف وی برای تحقق یک دموکراسی سکولار بجای حکومت آخوندها امیدوار هستند.
رضا پهلوی همچنین توانایی عجیبی در برقراری ارتباط با مردم عادی دارد که میتواند موجب رشک سیاستمداران و خانوادههای سلطنتی باشد. در دورانی که ایرانیان از بیاعتمادی ناشی از چهار دهه تفرقهافکنی توسط حکومت اسلامی رنج میبرند، باارزشترین دارایی شاهزاده، اعتمادی است که در میان هموطنان خود به دست آورده است. شاید مهمتر از همه اینکه پهلوی توانسته شکاف بین طرفداران پادشاهی مشروطه و جمهوری را از بین ببرد.
با اینهمه رضا پهلوی اصرار دارد که سرنوشت ایران باید توسط خود مردم در یک همهپرسی تحت نظارت بینالمللی بعد از این رژیم تعیین شود.
پهلوی براساس تئوریهای مقاومت مدنی گاندی و نلسون ماندلا، از ایرانیان خواسته است که بدون خشونت در برابر رژیم مقاومت کنند تا از خونریزیهایی که در کشورهای همسایه مانند سوریه شاهد هستیم، اجتناب شود. وی که به خوبی از هرج و مرج پس از سرنگونی صدام حسین در عراق همسایه آگاه است، از تلاشهای «آشتی ملی» برای بازگرداندن بدنه و ردههای میانی دستگاه آیتاللهها به جامعهای پس از گذار حمایت کرده و میکند. پهلوی با صراحت میخواهد از اشتباهات (و خشونت) بعثیزدایی و انحلال ارتش صدام در عراق اجتناب کند.
اگرچه جامعه جهانی به محبوبیت مردمی و اعتبار دموکراتیک پهلوی توجه دارد اما اورشلیم با سفر پهلویها به اسرائیل در ابعاد یک سفر رسمی- که با دیدار با نخستوزیر بنیامین نتانیاهو تکمیل شد- بزرگترین آیندهاندیشی را از خود نشان داده است.
به رسمیت شناختن اهمیت پهلوی توسط دولت اسرائیل نباید تعجبآور باشد. اورشلیم که زمانی متحد سرسخت ایران قبل از سال ۱۹۷۹ بود، درک دقیقی از وضعیت داخلی ایران دارد، آنهم در حالی که موساد موفق شده است با کارآیی مرگبار به سرویسهای امنیتی رژیم نفوذ کند.
مهمتر از همه، رهبران اسرائیل بر این باورند که سرنگونی رژیم تنها راه مطمئن برای توقف تهدید موجودیت ناشی از برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است. متأسفانه، به نظر میرسد دولت بایدن احساس دیگری دارد. واشنگتن نه تنها امیدوار است که توافق اتمی ناکام ۲۰۱۵ را احیا کند، بلکه بطور کامل پهلوی و رشد جایگاه بینالمللی رو به رشد او را نادیده گرفته است.
البته رژیم جمهوری اسلامی از احیای این قرارداد سود زیادی میبرد و دهها میلیارد دلار دارایی مسدود شده را برای تهران تأمین میکند. چنین بودجههایی اما تنها باعث تقویت بیشتر رژیم میشود و تعداد بیشتری از مردم ایران را به خاک و خون خواهد کشید و در عین حال بیش از پیش امنیت منطقهای و جهان را تهدید خواهد کرد. با وجود این، به نظر میرسد این مسئله برای دولت بایدن که جنبش آزادیخواهانه ایران را انحراف از برجام ارزیابی میکند و نه فرصتی برای تقویت منافع امنیت ملی ایالات متحده، آزاردهنده است!
در هر حال، چنانکه پیداست با یا بدون حمایت ایالات متحده، مردم ایران مصمماند رهبری کنونی خود را در حال آماده ساختن برای عبور از شرایط موجود ببینند.
اگرچه نقش آتی پهلوی در ایران هنوز مشخص نیست، اما اقدامات او نشان میدهد که این نقش پررنگ و سیاسی خواهد بود.
در چنین شرایطی تور جهانی ولیعهد احتمالاً ادامه خواهد یافت زیرا ایران همچنان ملتهب و ناآرام است و مردم به مبارزه خود برای دموکراسی ادامه میدهند. رضا پهلوی بارها تکرار کرده: «تنها مأموریت من در زندگی این است که روزی را ببینم که ایرانیان پای صندوق های رای بروند و سرنوشت خود را تعیین کنند».
آن روز اکنون نزدیکتر از هر زمان دیگری در تاریخ کنونی ایران به نظر میرسد.
*منبع: روزنامه نیویورک پست
*نویسنده: علیرضا نادر مدیر «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی)
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن