aarbayjanک ــ هومان
با رویداد انقلاب بُلشویکی درروسیه درسال ۱۹۱۷م،همه گونه احزاب سیاسی درسرزمین قفقازبه وجودآمدکه ازجمله ی آنهاحزب مساوات بود که رهبران این حزب باکمک ترکهای عثمانی(ترکهای جوان)که خیال خام پان تورکیست،رادرسر می پرورانیدند،در۲۱مهر ماه ۱۲۹۷(۱۳اکتبر۱۹۱۸) به عنوان یک کشورمستقل نام جعلی جمهوری آذربایجان،را به تحریک و ترغیب دولت ترکیه برخود می نهدو اظهاروجود می کند، تا درآینده با تجزیۀ آذربایجان، دولت ترکیه توانسته باشد، مساواتیان را برکنارکرده این دوسرزمین شیعه نشین را به خاک سُنّی نشین ترکیه ملحق سازد. حزب مساوات در۲۲آذرماه همان سال پارلمان خودرا می گشاید ودرفروردین ۱۲۹۸نماینده ی سیاسی خودرا بنام«اسماعیل خان زیادخان اف»، به تهران اعزام وسفارتخانه ای درتهران برپا می کند.
نه تنها دولت نالایق وبی خیال وکورذهن وقت ایران(وثوق الدوله)،مشکلات وبرداشتهای ناموجّه ونادرستی که تشابُه این نام بانام سرزمین ایرانیِ آذربایجان درآینده به وجود خواهد آورد درصدد اعتراض برنیامد،سهل است که نماینده ی سیاسی آن را پذیرا شدوبا اعزام سید ضیاءالدین طباطبایی دررأس هیأتی به باکووعقد قراردادهای بازرگانی وگمرکی،مُهرتاییدبرنام جعلی آن سرزمین زد،اما این نامگزاری مستعارمورد اعتراض برخی احزاب و گروه های میهن دوست ودوراندیش ایران گردید.

محمدعلی گیلک(خُمامی)که ازیاران بسیار نزدیک و همراه میرزا کوچک خان جنگلی بود،درکتابش بانام تاریخ انقلاب جنگل،می نویسد:«...درنتیجه انقلاب روسیه بسیاری ازقطعات آن مملکت دم از استقلال زدند،ازآن جمله اهالی بادکوبه ونواحی اطراف آن به نام آذربایجان حکومت مستقلی تحت سرپرستی حزب مساوات تشکیل دادند،ازطرفی انتخاب نام آذربایجان که منحصرأبه آذربایجان ایران اطلاق میگردیدباعث سوءظن وتشویش خاطر ایرانیان وطن پرست گردید،گمان می رفت حزب مساوات بادکوبه مایل است آذربایجان ایران راازایران مُجزّا وضمیمه قفقاز کند...این گمان تاآن حدّ قوّت یافت که یک دسته از آزادی خواهان ایران حزبی بنام حزب دموکرات،دربادکوبه تشکیل دادند وعلناً باحزب مساوات به مبارزه برخاستند وجریده ای به زبان محلی منتشرکردند که درصفحه اول آن این عبارت:آذربایجان جزءلاینفک ایران است،چاپ می شد.
هیئت اتحاد اسلام[جنگلیان]نیزنمی توانست به جریانات بادکوبه ومقاصد حکومت جدیدالتأسیس مساوات علاقمند نباشد،درهمان موقع درعین حالیکه روزنامه جنگل درشماره ۲۴مورخه ربیع الثانی۱۳۳۶ هجری قمری شرح مبسوطی دراین موضوع نگاشته وتحت عنوان دیگ همسایه زایید مقالۀ مفصلی درج وحقایق تاریخی چندی به معرض انظارعامه گذاشت،نماینده ای نیز به بادکوبه اعزام نمود.
نماینده مزبور بنام عرفانی، اززعمای معارف گیلان درباره مشاهدات ومذاکرات خودبارهبران حزب مساوات بادکوبه چنین می نویسد:«...همینکه وارد بادکوبه شدم به دیدن ژنرال کنسول ایران ساعدالوزاره[محمدساعدمراغه ای]رفتم بعدازدیدن ایشان ازچند از تجار ایرانی که ازاعضای فعال حزب دموکرات بودند دیدن کرده وهمچنین چند نفراز لیدرهای حزب مساوات را ملاقات ودرنتیجه موفق به تشکیل جلسه ای برای مذاکره دوستانه باحضورژنرال قنسول گردیدم،درآن جلسه نمایندگان حزب مساوات نیز حضورداشتند.
نخستین سؤال من این بودکه چرا این قسمت ازمسلمان نشین قفقازرا که جزء فرمانروایی حکومت مساوات است بنام آذربایجان موسوم ونام دیگری برای آن انتخاب نکرده اند؟جواب دادند برای سواکردن نواحی بادکوبه از قفقازمانند گرجستان وارمنستان،بهتر ومناسب ترازکلمه آذربایجان،کلمه باستانی دیگری پیدا نکردیم ونباید انتخاب این نام باعث رنجش برادران ایرانی ما بشود...»، که استدلالی سست و بی وجه؛ بلکه سخنان فریبکارانه ای بیش نبود.
احمدکسروی تبریزی درکتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان می نویسد:«...درهمان روزهای نخست خیزش[قیام شیخ محمد خیابانی]حاج اسماعیل آقا امیرخیزی که ازآزادیخواهان کهن واین زمان ازنزدیکان خیابانی می بود،پیشنهادکردکه آذربایجان چون درراه مشروطه کوشش کرده وآزادی را برای ایران گرفته،نامش را آزادیستان ،بگذاریم،دراین هنگام نام آذربایجان یک دشواری پیداکرده بود،زیراپس ازبهم خوردن امپراتوری روس،ترکی زبانان قفقازدرباکووآن پیرامون،جمهوری کوچکی پدیدآوردند آن را جمهوری آذربایجان نامیده بودند،آن سرزمین نامش درکتاب ها آران است،ولی چون این نام اززبان هاافتاده بودوازآنسوی بنیادگران آن جمهوری امید وآرزوی شان چنین می بود که باآذربایجان یکی گردندازاین روی این نام رابرای سرزمین خودبرگزیده بودند،آذربایجانیان که به چنان یگانگی خرسندی نداشته وازایرانی گری چشم پوشی نمی خواستند،ازآن نامگزاری قفقازیان سخت رنجیدندوچون نامگزاری شده وگذشته بود،و کسانی می گفتند بهتراست مانام استان خود رادیگرگردانیم،همانا پیشنهادآزادیستان ،ازاین راه بود،هرچه هست خیابانی آن را پذیرفت وچنین دستوردادکه مارک های کاغذرادیگرگردانندودرهیچ جاجزآن نام ننویسند ونگویند...».
دولت شوروی که پس از گذشت سه سال، حکومت مساواتیان را در۳۰ سپتامبر۱۹۲۰ساقط کرده بود، نام جعلی آذربایجان را به خاطرمطامع سیاسی اش درایران،همچنان حفظ کرد،تا ازاین همنامی بتواند از آب گل آلود شده ماهی بگیرد!تا جایی که در آذرماه ۱۳۲۴ با کمک همه جانبه ی نظامی و مالی به خیانتکارانی چون سید جعفر پیشه وری و همراهانش زیر نام فرقه چی های دموکرات آذربایجان،به آنچه که سالها در صدد از قوّه به فعل درآوردنش بود رسید، اما این حکومت پوشالی بیش از یکسال دوام نیاورد و رهبران آن که به سرزمین اربابان خود گریخته بودند،هریک به سرنوشت اندوه باری گرفتار شدند.
گفتنی است که نام تاریخی سرزمین آران را تا سده ی ششم ه.ق می توان دردفتر اشعار شاعران آذربایجان و آران دید.
قطران تبریزی، شاعرسده ی پنجم ه.ق سرود:
این جهان بودست دائم مُلکت ساسانیان ــ خواست سالارش خدا درمُلکت ساسان کند
او به تخت مُلک ایران برنشیند در ستخرــ کمترین فرزند خود را مهتر آران کند
برابر شه آران شدند چون کوهی که بی دلیل نداند در آن شدن شیطان
همچو ارمن گشت خواهد نعمت سنگی تورا ــ همچوآران گشت خواهد مُلکت شروان تورا
زبهر خدمتش آورد شهریارآران ــ سپاه خویش برای نبرد بسته کمر
خبردهند که چون او رود به حرب عدو ــ بَرَد به لشکرش اندر شه اران و خزر
از نظامی گنجوی شاعر سده ششم ه.ق:
همه اقلیم آران تا به ارمن ــ مُسخّر گشته درفرمان آن زن
از خاقانی شروانی شاعر سده ششم ه.ق:
ازفتح آران نام را، زیور زده ایام را ــ فتح عراق و شام راوقتی مُهیّا داشته
کجا گریزم سوی عراق یا آران ــ کجا روم سوی ابخاز یا به باب الباب؟
از فخرالدین اسعد گرگانی، شاعر سده ششم ه.ق :
یکی دیگر به آران رفت و ارمن ــ فکند اندردیار روم شیون
کریستین بارتولمه، زبان شناس و مؤلف دستورزبان قدیم پارسی وکتاب فرهنگ زبان قدیم ایرانی،دلیل انتخاب و اطلاق چنین نامی برای این منطقه را در کتابش به نام «کاردستجمعی»، این چنین می نویسد:« نام آذربایجان به این دلیل انتخاب شد که با تأسیس دولت جمهوری آذربایجان، آذربایجان ایران و آذربایجان ابداعی روزی باهم یکی شوند». همو درجای دیگر کتابش نوشته است:«هرگاه و هرجا که جمهوری آذربایجان بکاررفته منظور آذربایجان همان آران می باشد».
دکترعنایت الله رضا، پژوهشگری که پیرامون تاریخ و فرهنگ سرزمین تاریخی آران مطالعات زیادی دارد، براین باور استواراست که براساس تاریخ سرزمینی که در قفقاز درشمال رودخانه ی ارس قرارگرفته است، هیچگاه آذربایجان خوانده نشده است، دلیلی وجودندارد که بتوان گفت آران جدا ازآذربایجان نبوده است و آنچه درشمال رودخانه ی ارس و شمال آذربایجان قرار گرفته، قبلاًآذربایجان خوانده میشده است».
در پیمان ننگین ترکمانچای نیز که در۲۲ فوریه ۱۸۲۸(برابر با سال۱۲۰۷ ه.خ)، بین ایران و روسیه تزاری بسته شد، نام همه ی آبادی ها و شهرها از بزرگ و کوچک آمده است،اما نامی از آذربایجان درآنسوی رود ارس دیده نمی شود، نگارنده در کتابی زیر عنوان:« آران، نه آذربایجان ــ ترک زبان، نه ترک» که در سال۱۳۸۵ به هدف آگاهی هم میهنان آذری تألیف کرده ودر ایران منتشر ساخته، به گونه ای مشروح به مسألۀ آران و آذربایجان پرداخته است، درصورت تمایل به دریافت آن؛ می توان به نشانی ایمیلی که در پایان نوشتار درج شده است مراجعه شود .
ازاین رو جای تردید باقی نمی ماند که نام تاریخی این سرزمین که مرکز آن شهر بادکوبه بود(دولت شوروی نام پارسی وتاریخی این شهر را به باکوتغییر داد)، آران نام داشت. با چنین پیشینه ی مُسلم تاریخی و پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، اززمانی که سرزمین آران با نام جعلی آذربایجان، برای باردیگربه استقلال رسید،دولت جمهوری ـ پادشاهی رژیم باکواز شرایطی که حکومت جمهوری اسلامی، ازبرای همه ی ایرانیان فراهم ساخته است ،چه درزمان علی اُف وچه درزمان ولیعهدش الهام علی اُف، با طرح نقشه ی جغرافیایی من درآوردی که شامل تمامی سرزمین آران وآذربایجان و زنجان وبخشی از گیلان و چند آبادی ترک زبان می شود وبا تدریس آن درمدارس،وآذربایجان را با عنوان جنوبی و آران را آذربایجان شمالی خواندن، پارا بیش ازحدّ خود فراترنهاده، در تدارک فراهم آوردن زمینه هایی جهت اغوای هم میهنان آذری ما برآمده اند، ازسویی دیگرچند تن از جدایی خواهان آذری که برخود «گرگهای خاکستری» نام نهاده اند واز سوی دولت ترکیه حمایت می شوند، دندان برای جدایی نشان می دهندو ...دریغ که درچنین شرایطی کسانی برمیهن ما حکومت می رانند که در جهت استمرارخود چاره را درتحریک همسایگان وبدرفتاری با آنان وایجاد تنگناهای بی شماربرای مردم گرفتار آمده ی ایران می دانند!!
بدون آن که بخواهیم خودرا فریب بدهیم،تردیدی نیست که اکثریّت نزدیک به اتفاق هم میهنان آذری،خودرا ایرانی می دانند،تا جایی که بیشتر از هرقوم ایرانی به سایر شهرها و آبادی های ایران مهاجرت کرده ومُقیم شده اند وهریک به کار بازرگانی ودیگر رشته های اقتصادی مشغول و حتا موفق تر از بومیان آن شهرها و آبادی هابوده و هستند و به نُدرت دیده شده است که یک آذری به جایی مهاجرت کند اما پس از چندی آن شهرودیار را ترک نماید ، اما بسیار دیده شده که اغلب به تشکیل خانواده چه ازبرای خود وچه ازبرای فرزندان شان با پیوند باغیر آذری ها پرداخته اند،که این خود نشان می دهدکه هم میهنان آذری ما هر جا که رفتند ازهمزیستی شایسته با اهل آن شهر و دیاربرخوردار بوده اند و از آنچه که در رژیم باکو ازباب فضای پلیسی و امنیّتی وخفقان و ارتشاء و فسادمی گذردآگاهند و می دانند که الهام پادشاه اما به ظاهررئیس جمهوری دائم العمرکه همواره با رآی ۹۹ در سدی در مقام ریاست جمهوری( بخوانید پادشاهی!) ابقا می شود، ازچه اندوخته های مالی سرشار که برخی شبکه ها افشا کرده اند،برخوردار است. ازاین رو می دانند که درآنسوی رود ارس بهشتی نیست تا هوس انگیز باشد، و حکومت آخوندی نیزچندان نخواهد پایید.
ک ــ هومان. ۲۹ آوریل۲۰۲۳
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید