naftمهرداد خردمند پارسی
پیشگفتار
 اگرچه جامعه انسانی پس از دوران روشنگری و انقلاب صنعتی پیشرفت بسیاری کرده و هنجار زندگانی بهتر و تهیدستی کاهش پیدا نموده، ولی مردمسالاری آزادمنش(لیبرال دموکراسی) سنتی که در سده 18 در اروپا باب گشت برای همه و در همه جا فراگیر نشد و تبعیض از بین نرفت. رفتار در جامعه با فلسفه "داروین گرایی اجتماعی"، یا رفتار داروینی صنعت های بزرگ جهانی مانند صنعت نفت و ارتشی برای ماندگاری و تضمین منافع ادامه دارد. ابر قدرت ها و نخبگان سیاسی از این واقعیت ها آگاه هستند و سیاست  داخلی و خارجی کشورهای پیشرفته را اینها می‎گردانند. 
در آمریکا از آغاز برده داری از سال 1616 برتری نژادی کلید خورد و نابرابری اجتماعی بخشی از زندگانی آمریکایی های سپید پوست حتی پس از انقلاب و قانون اساسی و بنیاد مردمسالاری آزادمنش کلاسیک گشت. با "طرح آمریکایی" با آزادی های مدنی تحت حاکمیت قانون با تاکید ویژه بر استقلال شخصی، حکومت محدود، آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و آزادی بیان به اجرا درآمد. پس از جنگ داخلی در آمریکا برده داری قدغن شد، ولی تبعیضی نژادی و طبقاتی همچنان ادامه پیدا کرد و تحرک اقتصادی- سیاسیِ اجتماعی برای همه‎ی طبقات و نژادها در درون آمریکا یکسان نگشت، و خواست برتری خواهی از کشورهای دیگر و رقابت به کنار گذاشته نشد. با در نگر داشتن سیاست ابرقدرت ها به ادامه جستار رابطه آمریکا با ایران در زمان محمد رضا شاه و در زمان رئیس جمهوری نیکسون می پردازیم.
پین و توکویل 
در مورد ارزیابی از مردمسالاری آزادمنش سنتی و نابرابری در آمریکا دو شخصیت مهم تاریخی توماس پین و الکسیس دو توکویل(Tocqueville) در سرگذشت آمریکا بسیار مهم و با ارزش می باشند. پین با کتاب "عقل سلیم" انگاره انقلاب آمریکا را نوشت، ولی بخاطر مخالفت با برده داری و برابرخواهی محبوبیتش را از دست داد و پاداشی نگرفت و با دلی شکسته و رانده شده از هر جایی در گوشه ای در آمریکا درگذشت. توکویل بعنوان یک پژوهشگر فرانسوی، مردمسالاری آمریکا را مورد بررسی قرار داد و آنها را در دو کتاب در سال 1835 و 1839 به چاپ رساند. با گذشت زمان ارزش کار او بیشتر فهمیده شده و برخی از پژوهندگان باوردارند که دو جریان اصلی جامعه شناسی و سیاست در نیمه نخست سده نوزدهم در اروپا «آزادمنشی سیاسی توکویل» و «سوسیالیزم» بودند و در برابر هم قرار گرفتند. توکویل باور داشت که موضوع اصلی فرگشت تاریخی باختر زمین و شاید حتی کل جهان حرکت به سوی مردمسالاری است. مارکس با اندیشه جبرگرایی تاریخی تنها دشواری های سرمایه داری را می دید و دنیای پس از روشنگری را هنوز تاریک می دانست که با انقلاب و سوسیالیزم و از بین بردن سرمایه داری و سپس با کمونیسم بهبود پیدا خواهد کرد! توکویل از حامیان سرسخت آزادی بود. برعکس انقلاب‎گرایان، توکویل نوشت: "من عاشق آزادی، قانون و احترام به حقوق هستم. من نه از حزب انقلابی هستم و نه از محافظه‌کاران". توکویل آمریکا را کشوری برابر خواه، شخص گرا، غیرمتمرکز، مذهبی، دوستدار مالکیت، و دارای حکومت کم مداخله گر، می دانست. توکویل در توصیف "شرایط اجتماعی آمریکایی های- انگلیسی " و  مردمسالاری به این نتیجه رسید که نهادینه شدن تحرک اجتماعی گسترده شخصی به سمت بالا و پایین، "پیامدهای سیاسی" و سبب تثبیت سیستم مردمسالاری در آمریکا گشته.  در حکومت اشرافی، دین سالار و کمونیستی امکان تحرک اجتماعی غیرممکن یا بسیار کم است  و روی آوری به شایسته سالاری کاربرد گسترده ای ندارد، چون منافع کل طبقه‎ی در حکومت مد نظر است و بس. در حکومت های خودکامه جابجایی حکومت از گروه ای نخبه به گروه دیگر صلح آمیز و بدون خشونت شدنی نیست. 
توکویل فایده گرایی آگاهانه شخصی(Enlightened self-interest) را در اثرش مورد جستار قرار داد. این به قانون زرینی مربوط می شود که باور دارد با دیگران همان گونه رفتار کنید که می خواهید آنها با شما رفتار کنند. برای نمونه، استدلال این است که "من دزدی نمی کنم زیرا اگر من دزدی کنم، ممکن است دیگران از من دزدی کنند و پدید آمدن یک جامعه دزد سالار به احتمال زیاد به من آسیب خواهد رساند". او خاطرنشان کرد که آمریکایی ها داوطلبانه در انجمن ها برای پیشبرد منافع گروهی و در نتیجه برای خدمت به منافع خود به یکدیگر می پیوندند. این میل به شرکت در انجمن های گوناگون بیگمان یکی از سازه های پیشرفت و تحکیم مردمسالاری در آمریکا بوده است.
توکویل تمام عمر مخالف برده داری بود ولی در مورد محرومیت سیاه پوستان و بومیان از آزادی و برابری که شامل بقیه در آمریکا می شد، این گونه شرح داده. او می‎نویسد برده داری تنها ماندگار شده، چون سپید پوستان، سیاهان را به عنوان «غیره خودی» ارزیابی می کنند. تا حدی که «اروپایان خود را نسبت به نژادهای دیگر مانند انسان نسبت به جانوران می دانند». همدلی تنها برای کسانی احساس می‌شود که ما آنها را برابر می دانیم. این احساس همدلی نسبت به یکدیگر در بین سفید پوستان مرسوم است، ولی آن احساس طبقات دیگر یا غیر خودی را در بر نمی گیرد» (ص. 650). توکویل باور داشت، تعصب «یک نابرابری پنداری» است که به دنبال «نابرابری واقعی حاصل از ثروت و قانون» پیش می آید. تفاوت‌های مادی ما را از نظر اجتماعی از هم جدا کرده است (محدودیت رشد 400). این بینش نابرابری با غیر خودی ها آشکار و پنهانی همچنان ادامه دارد و بیگمان امروزه ترامپ می خواهد  تجربه "دوران زرین" تاریخ سفید پوستان و برده داری را دوباره بدون به زبان آوردن آن، زنده کند و آن را زیر شعار، " دوباره آمریکا را با شکوه کنید"، پنهان می کند. 
توکویل و استعمار
متفکران روشنگری از قبیل کانت، اسمیت و دیدرو منتقد رفتار وحشیگری و استعمار بودند و با این بینش که اروپاییان عهده‌دار «متمدن کردن» سایر نقاط جهانند، ناسازگار بودند. دیدرو یکی از قوی‌ترین منتقدان دیدگاه «صدور تمدن» اروپایی بود. دیدگاهی که اروپایی‌ها را موظف به متمدن کردن غیراروپایی‌ها می‎دانست. اندیشمندان آزادمنش در سده نوزدهم طیفی از دیدگاه ها در مورد مشروعیت سلطه و تسخیر بر غیر خودی ها و کشورهای دیگر را در برمی گرفت. برای نمونه، الکسیس دو توکویل، استعماری را مطرح کرد که بر اندیشه «مأموریت صدور تمدن» تکیه نداشت. توکویل تشخیص داد که احتمالاً استعمار حکومت خوبی برای مردم بومی به ارمغان نمی آورد، ولی این امر او را به ناسازگاری با استعمار سوق نداد، زیرا پشتیبانی او تمام بر اساس راهی بود که به نفع فرانسه بود. توکویل پافشاری می کرد که مستعمرات فرانسه در الجزایر قدرت فرانسه را در برابر همآوردهایی مانند انگلیس افزایش خواهند داد. او راه کار ما لتوسی اراء می دهد. مستعمرات راه خروجی برای جمعیت مازاد که باعث بی نظمی در فرانسه می شود فراهم می کند. توکویل همچنین پیشنهاد کرد که تلاش‌های امپریالیستی حس میهن‌پرستی‌ را تحریک می‌کند و حس میهن‌پرستی تعادلی در مساله نزاع طبقاتی ایجاد می‌نماید(دانشنامه فلسفه). این سیاست تائید رفتار تاریخی استعمار و نابرای همچنان بخشی از سیاست  ابرقدرت ها و جهانگرایی سرمایه داری باقی مانده و منطق آنها قانون20/80 پرتو می باشد. هدف سیاست های اقتصادی نوین بغیر از تولید ارزان کالا با سود بیشتر، نگه داری نابرابری در سطح دنیا و ملی با کاهش تنش طبقاتی ملی در درون کشور می باشد.
نیکسون و بحران اقتصادی     
شوربختانه زمان جشن های 2500 ساله با اعلام خطر وضع دنیا با انتشار دو کتاب جنجالی " بمب جمعیتی" و"محدودیت های رشد"، همزمان بود. در آن زمان آمریکا با تورم و آغاز واگرایی اجتماعی- سیاسی و افزایش شکاف درآمد بین دارا و تهیدست، روبرو بود و می خواست گشایشی در کار امور پس از پایان جنگ ویتنام پیدا شود(نمودار1). سیاستمداران جهانگرا که می خواستند برتر بمانند، با مسئله محدویت تامین انرژی، مواد نخستین برای تولید کارخانه ها، رشد جمعیت، تورم، و کاهش فروش اسلحه، روبرو بودند. از آنجا که دوران استعماری به سر آمده بود، آنها باید چاره اقتصادی- سیاسی دیگری بکار می انداختند تا ثروت و رشد اقتصادی در کشورشان با هزینه بیگانان  و فرودستان ادامه پیدا کند. 
نیکسون در چنین دورانی رئیس جمهوری شد و با چندین بحران دیگر مانند جنگ ویتنام، جنبش سیاهان برای برابری نژادی، بیرون رفتن انگلستان از خلیج پارس، بحران انرژی، جنگ اعراب و اسرائیل، مسئله چین، تبدیل ذخیر پول کشورها از زر به  هنجار دلار و افزایش حجم پول و چیرگی دلار در بازار جهانی... روبرو گشت. این صورت مسئله بود و پاسخ به آن، سیاست نیکسون را مشخص می کرد.
سیاست نیکسون
در جهان پر آشوب و برخورد کشورها  با هم منافع ملی، خودخواهانه و داروینی برای ماندگاری بیشتر از هر چیز دیگری تعین کننده سیاست می‎باشد، حتی در زمانی که دولت ها درگیر تلاش های بشر دوستانه و دیگر کارهای چند ملیتی هستند. ابر قدرت ها سخت از این سیاست با هر آرمانی پیروی می کنند. برنامه دولت نیکسون در ادامه سیاست کلی آمریکا در خاورمیانه بر بنیاد دور نگه داشتن شوروی از منطقه، دسترسی استوار به نفت خلیج پارس که 3/2 ذخائر نفتی دنیا را در بر داشت و به ویژه پس از بحران 1973 بسیار مهم تر شده بود، و خواست کنترل جنبش های تندرو در منطقه و حفظ رژیم هایی که برای منافع آمریکا سودمند هستند، استوار شده بود. 
با ویرانی در جنگ جهانی نخست و دویم در انگلستان و اروپا پوند از ذخیره پول جهانی افتاد و دلار کم کم جای آن را گرفت. دلار در سال 1944 با قرار داد بریتن وود ذخیره پول جهانی کشورها گشت. نیکسون با پایان دادن به قرارداد بریتن وود حجم پول را با جدا کردن از ذخیره زر افزایش داد و دلار را همچنان واحد هنجار سنجش پول جهانی نگه داشت. تعرفه برای واردات در آمریکا کم شد و سرمایه گذاری در خارج از آمریکا بالا رفت و واردات افزایش پیدا نمود(نمودار 2). 
با سفر به چین و روسیه و کم کردن تنش بین چین، شوروی و آمریکا شرایط را برای پایان جنگ ویتنام و ویتنامیزه کردن جنگ، آماده کرد و کشور چین را برای سرمایه گذاری و امریکا را برای واردات کالاهای چینی آماده کرد. 
با سیاست حفظ محیط زیست و کم کردن مصرف انرژی نفتی از خارج در سال 1969 نیکسون تشکیل یک گروه در سطح کابینه را به ریاست جورج شولتز، وزیر کار، اعلام کرد تا با اوپک مبارزه کند. کار این گروه "بازنگری جامع برای کنترل واردات نفت" بود. تا سال 1970 اوپک به طور پیوسته در حال گسترش سهم خود در بازار بود. تا سال 1973 اوپک 56 درصد نفت جهان را تامین می کرد، در حالی که این رقم در سال 1965، 47 درصد بود.
جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 و مساله تحریم نفت توسط کشورهای عربی بحران نفتی و ساختگی را در آمریکا افزایش داد. در آمریکا برای مردم با کم عرضه بنزین تحت فشار قراردادند و آنها را آماده برای سیاست نفتی و دشمن نشان دادن کشورهای نفت خیز به ویژه شاه ایران که آرزوهای بزرگ داشت و می خواست صنعت انرژی اتمی و راه های دیگر صدور گاز از طریق شمال ایران به اروپا را به اجرا در آورد را بگیرند و به او و دیگر رهبرهای اروپایی درسی بدهند(فرتور4). جنبش ضد نیروگاه اتمی هم از طریق شرکت های نفتی و بنیادهایی مانند "اسپن" هم از طریق شوروی و چپ ها پشتیبانی می شد. بلند پروازی های شاه هم  به ویژه پس از اعلام ترک خلیج پارس توسط ارتش انگلستان و آمادگی ایران برای پذیرش حفظ امنیت آن نه مورد پذیرش چپ ها بود و نه اعراب ضد ایرانی. چپ های نادان ایرانی با فحاشی به شاه با "ژاندارم نامیدن او" با امپریالیست ها و شوروی همصدا شدند. تبلیغات و کمک های تروریستی و ضد ایرانی ناصر و قدافی و با عربی نامیدن خلیج پارس و مهیا کردن اردوگاه های تروریستی برای ایرانیان در مصر، لیبی و فلسطین مورد ستایش چریک های اسلامی و چپی ایرانی قرارگرفت و آمریکا و شوروی در پی این بودند تا روزی از آن نیروی ویرانگر استفاده کنند. 
مخالفت با پیشرفت های حکومت شاه را جرج بال در زمان جشن های 2500 ساله آغاز کرد و گوی بازی برای سرنگونی حکومت شاه به کسینجر و شلتز و سپس کارتر داده شد. کسینجر "دلار نفتی" را با ازدیاد بهای نفت مطرح کرد و شلتز که ریاست کمیته کنترل واردات نفت را ادره می کرد، پیش از ژوئن 1974، و وزیرخز انه داری شدن پیشنهاد کرده بود. او باور داشت که افزایش بهای نفت می تواند منجر به "داد و ستد بسیار سودمند" بین آمریکا و کشورهای تولید کننده نفت در خاورمیانه شود. چنین «داد و ستدی»، همانطور که دیگران شروع به بحث کردند، ممکن است تعدادی از دشواری ها را حل کند، تقاضا برای دلار آمریکا ایجاد کرده، پول مورد نیاز را به صنعت دفاعی در حال سستی که به شدت تحت تأثیرپایان بحران جنگ ویتنام قرار گرفته تزریق نماید و از دلارهای نفتی برای جبران افزایش رشد کسری بازرگانی، استفاده شود. تا هر دو صنعت نفتی و اسلحه سازی نیرومند بماند(GREG GRANDIN). با ازدیاد بهای نفت آمریکا به هدف فروش اسلحه بیشتر، پول بیشتر در بانک های آمریکایی و انگلیسی برای سرمایه گذاری، ایجاد انگیزه اقتصادی برای اکتشاف نفت که با بهای بالا با صرفه گشته بود، و وضع اقتصادی بهبود پیدا کرد.  نیکسون در سال 1971 گفت سیاست او در جبهه شغلی، تورم، و پولی جامع ترین سیاست اقتصادی نوین بوده که در چهار دهه اخیر در آمریکا اتخاذ شده است.
سخن پایانی
این سیاست برندگان و بازندگانی در اقتصاد داشت. مردم آمریکا و طبقات پائین جور گرانی بهای نفت را پرداختند، شکاف درامد همچنان بیشتر گشت، شرکت های اسلحه سازی بازار مطمئن پس از جنگ ویتنام پیدا کردند، آمریکا دوستی خود را با اعراب خلیج فارس تجدید نمود، شرکت های نفتی توانستند ضربه ای کاری به ایجاد انرژی اتمی در اروپا و آمریکا با کمک چپ ها بزنند، و ایران را با تبلیغات کنفدراسیون دشمن نمودند. همچنین اعراب را تحریک نمودند که ایران خواست چیریگی در منطقه دارد تا آنها را به دشمنی با ایران تحریک کنند و در ایران راه چپ ها، ملی-مذهبی ها و اسلامگرایان ضد ایرانی مورد پشتیبانی هر دو اردوگاه کمونیسم و امپریالیزم قرار گرفتند. پس ایران از پیشرفت باید باز می ایستاد و جلوی اقتصاد در حال شکوفائی و بالا رفتن هنجار زندگانی باید گرفته می شد. برای آن هدف از بحران رشد سرمایه داری در جامعه در حال گذار ایران سوء استفاده کردند تا آن را با کمک ارتجاعی ترین قشر اجتماعی یا اسلام انگلیسی و با همکاری چپ ها زیر نام مبارزه با دیکتاتوری و "ریخت و پاش" جشن های 2500 ساله دستاویز اسلامی ساختند. این جماعت بد بین مانند پیامبرشان مارکس و خمینی اسلامگرا تنها بدی را می بینند و وقتی که حکومت به آنها داده می شود، استالین، مائو و  خمینی  تولید می کنند. خیلی از چپ های ایرانی هنوز نفهمیده اند که سرشان را کلاه گذاشته اند.    
 Picture1
 
1) آغاز رشد نابرابری درآمد و واگرایی از پایان دهه 70 
 
 
 
Picture2
2) تراز بازرگانی آمریکا و افزایش واردات پس از بریتن وود و بازرگانی با چین
 
 
 
Picture3 
3) سرمایه گذاری مستقیم آمریکا در خارج از کشور بیشتر در چین
 
 
 
Picture4 
4) تبلغات شرکت های نفتی برای کم بود بنزین 
 
 

 

 نوشته های هم میهنان که در این تارنما منتشر می شوند، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع نهاد مردمی را منعکس نمی‌کنند

 

 

 طناب دار - توماج

 

ايران مينو سرشت - شيفته 

عضویت در نهاد مردمی

عضویت هم میهنان و افراد در نهاد مردمی به دو صورت پشتیبانان حقیقی برای ساکنین خارج کشور و یا پشتیبانان مستعار برای هم میهنان ساکن در ایران  می باشد.
از شما هم میهن گرامی دعوت می شود برای همکاری با هموندان  نهاد مردمی که برای استقرار نظامی دموکراتیک در ایران تلاش می نمایند به نهاد مردمی بپیوندید و ما را در اجرای پروژه های سرنگونی فرقه تبهکار اسلامی حاکم در ایران یاری فرمائید.

برای خواندن راهنمای ثبت عضویت اینجا کلیک کنید

تولیدات نهاد مردمی

در دفتر روابط عمومی نهاد مردمی، در بخش تولیدات با همکاری گروه محتوا و گروه نویسندگان کلیپ هائی برپایه اخبار روز و رویدادهای مربوط به ایران تهیه می شود که در شبکه های مجازی نهاد مردمی شامل فیسبوک، یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام منتشر می شوند.
برای بازدید و یا اشتراک در شبکه های مجازی نهاد مردمی روی لوگوهای زیر کلیک نمائید