احمد تاجالدینی
روز ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ از سیاه ترین روزهای تاریخ ایران است. در این روز مردم ایران در مسیر یک انقلاب واپسگرای کنترل شده در رفراندومی مضحک شرکت کردند تا به تاسیس جمهوری اسلامی رای مثبت دهند. فرمان خمینی برای همهپرسی، روشن و بیابهام بود: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». نتیجه همهپرسی بنا به اعلام رسمی چنین بود: تعداد آرای اخذ شده ۲۰۴۲۲۴۳۸ ، آرای موافق با جمهوری اسلامی ۲۰۰۵۴۸۳۴ (۹۸,۲%)، آرای مخالف ۳۶۷۶۰۲ رای.
مردم در شرایطی در رفراندوم شرکت کردند که نه از محتوای جمهوری اسلامی خبر داشتند و نه از خمینی شناخت درستی. شرکت مردم در رفراندوم و رای «آری» به جمهوری اسلامی، نتیجه بیاعتمادی ملت به خود و اعتماد بیپایه و اساس به کسی بود که سالها بعد درباره خودش در غزلی چنین سرود: « ماییم و یکی خرقه تزویر و دگر هیچ». زمان لازم بود تا رایدهندگان متوجه شوند که به یک «هیچِ مزور» اعتماد کردهاند و سرنوشت و آینده خود را به دست چنان فردی سپردهاند. شرکت اکثریت بالای مردم در رفراندم ویرانگر ۱۲ فروردین، بیانگر ضعف شدید خودآگاهی سیاسی و فرهنگی در میان مردمی بود که فریا میزدند: روح منی خمینی، جان منی خمینی!
ریزش مردم از انقلاب و رهبری آن بسیار زود شروع شد. هفت ماه بعد از رفراندوم اول، در آذرماه همان سال قانون اساسی مفتضح نظام ولایت فقیه به رفراندوم گذاشته شد. تعداد شرکتکنندگان در این همهپرسی حدود ۱۵ میلیون نفر بودند که نشاندهنده یک ریزش ۵ میلیونی در مدت هفت ماه بود. کنارهگیری از انقلاب و رهبران آن با شتاب تا امروز ادامه داشته است.
خودآگاهی سیاسی و شایستگی رهبری سیاسی رابطهای مستقیم با هم دارند. در حال حاضر نیز با گذشت ۴۴ سال از آن رفراندوم ننگین، ایرانیان در برابر آزمایشی بزرگ قرار گرفتهاند. آینده کشور و و بقای ملت در گرو بلوغ سیاسی است که مردم در پیوند با یکدیگر برای الغای نظام حاکم و مستقر کردن دمکراسی با رهبری شایسته از خود نشان خواهند داد. در این مسیر همه مسئولند.
برگرفته از کیهان لندن