بهنام چنگائی
44 سال است که یکدست جان، توان، نان و زندگی زنان، نیروی کار، کارمزدان و تنگدستان مان که بیشترین شهروندان یا 99 % های کشور باشد از یکسو، و در کنار آن چاه های بی زبان نفت است که تنها دارائی مهم و برجسته ترین پشتوانه ی آینده ساز توده ها و کشور ما می باشد که همگی، در راستای سرکردگی سران رژیم و فرزندان آنها و در خدمت به اهداف ضدبشری فاشیسم شیعی ست؛ حکومتی که برای برتریجوئی بی شرمانه مذهبی به جنگ پردازی نیازمند است و دیگر سران و مرگکاران و مفتخوار رژیم می باشد که دمار از روزگار کارگران و توده ها درآورده اند؛ و تازه بخش دیگری از همین درآمد نفت نیز نه برای اندکی بهتر زیستن مردم کار و خانواده های آنان، که آن تتمه نیز هزینه ی مزدبگیران آدمکش، گردانندگان ترورها، سرسپردگان انگل داخلی و خارجی و دیگر گروه های جانی و مزدوران رنگین رژیم ولائی بوده و هست که همگی یکجا و باهم و با یک هدف مشترک، به سرکردگی و واپسگرائی اسلامی ـ ولائی، و تاریخ بربریت نیروی ویرانگر آن متکی هستند، و همچنان امکان تداوم بقا و تهاجم بیشتر به این دم و دستگاه آدمخوار داده و می دهند.
پرسیدنی ست! رژیم ولائی با نام خدایش به کجاهای استقلال انسانی دستبرد نبرده است!؟ در حالیکه ما درین 44 سال سیاه و خونبار می دانیم، شبیخون این دین دولتی به همه گستره های ریز و درشت فردی، اجتماعی، انسانشمول و دادخواهانه دستبرده و تا همین امروز و تا آنجا که تصورش نمی رود ولی می توانسته باشد، این رژیم بیرحمانه رخنه کرده، زهر پاشیده و خون آشام تاخته است. فاشیسم شیعی رودرروی هر نگرش هموندی انسانی، همبستگی طبقاتی ـ همکار مشترک اجتماعی و یا برابر نابرابری ستیزان نوعدوست با زبان زندان و اعدام و در سراسر کشور ایستاده است. و یا آنچنانکه می دانیم مرگبارانه در برابر تهیدستان گرسنه و چپاولزده با گلوله های کور جهیده و آنانرا کشته، و چه نسل کشی ها و ترورها که تاکنون نکرده! و بی کم و کاست چه ارزش ها و چه انسانمدارهائی را که تا همینک نیست و نابود کرده است؟ و جای شگفتی ندارد که خمیره دین دولتی جز همین باشد، که هست. و کل این رژیم بی کوچکترین گامی دلگرم کننده و یا امید به ساختن اهرمی راهگشا بسوی جویش های فرادینی فرصت نداده، و تنها به چپاول ثروت مردم پایکوفته، و او دشمن هرگونه پویش خردورزانه بوده و هست. و حتا برای آن اندک موعظه های پوچ و فریبکارانه ی عدل علی شان نیز بهائی نداده و برایش بی پاسخ می باشند.
چراکه: امروزه بیکاری، گرسنگی و نداری امری ساده، جاری و حکمتی اسلامی شده است. و به زبان ساده ی رهبری، چنین سرنوشتی برای توده های فریب خورده و گرفتار امروز و درین دم و دستگاه فاشیسم مذهبی تلخ و ناگوار تنها، یک آزمایش باورمدار و یک مشیتی الهی برای دادرسی اخروی ست که امت مومن و با خدا می بایست به همت ایمان بردبارانه آنرا تحمل کند. و رسالت دین دولتی برای خود رهبر خداگونه و مزدورانش که همگی در اوج بهشت زمینی لمیده اند؛ بهتر ازین که همین حالا دارند در بهشت خدائی شان هم این قدرت و نعمت امروزی هیچگاه یافت نمی تواند شود و همه چیز این دوران ولایت فقیه مطلق بکام و مرادشان همگی شان می باشد. این جماعت فاسد و حکومتی هیچکدام کاری بلد نبوده و نیستند مگر، وعده ها و فریب های پیشین که به ساده دلان دادند و ابزاریکه کارائی خود را بکلی از دست داده است و خود رژیم هم بخوبی می داند و از عواقب آن می هراسد و نشانه ی هراس آن جز سمپاشی های امروزه میان دانش آموزان بیش نیست تا مگر دختران و زنان شجاع ما را به پستوهای غارنشینان تاریخ بازگرداند که کور خوانده اند.
این نیرنگ بازان فاشیست مذهبی و زن ستیزان تاریخ تاکنون، هیچ کار مفیدی برای ما 99 %های زمینگیرشده نکرده، و ای بسا پاسخی ناچیز به اینهمه تباهی ها و ویرانگری ها و فسادهای بی شمار خویش نداده اند. و تازه بیش از پیش و با همه قوای خردکش شان هنوز و همچنان در پی گول زدن و نادانپروری ها هستند که گفتم آن نیز کارآئی خود را از دست داده و رهبرشان نیز بیخود چنین زورمی زند و می نمایاند که بدیختی ها و نابسامانی های امروز زنان و دختران و نیروکار و جوانان، محصول و ترفند دشمنان اسلام است. اوی بی شرم حتا مسئول فاجعه های سم پاشی شیمیانی موجود در سراسر کشور را هم کار دشمنان اسلام می سراید. و این چرندهای مفت و بی آبرو در شرایطی سفته می شود که امنیتی های آقا، از گذشته تا همین خیزش انقلابی کنونی، پیوسته به زنان و دختران و جوانان ستمزده ی معترض، اسیر و برابریخواه دربندهای اسلامی تجاوزمی کنند تا غرور آنها را درهم بکوبند! و همچنین چه ها که بر سر دیگر مبارزان نوعدوست، برابریخواه و جوانان غیور و اسیر در زندان ها نیآورده و نمی آورند!؟ آیا شلاق، سرکوب و بدارکشیدن، نام دیگری جز رژیم بچه کش اسلامی ـ ولائی دارد؟
چندش برانگیزتر این است که این دشمنان شرف، نابودگران اخلاق، برباددهندگان آبرو و ناسازگاران برابری جنسی و جنسیتی هنوز هم که هنوز است نخواسته اند به حقوق برابر و انسانی زن و مرد تن دهند. و مسخره تر، در پی آنند که قوانین اسلامی و ضدبشری شان را بیش از پیش در جوامع بیدارشده و بپاخاسته علیه خویش پیاده کنند. و ازینروست که همچنان بدنبال هرچه بیشتر تعمیق واماندگی عقیدتی و چربش تحمیق و تربیت بیمار دینی هستند، و آن نیز جز با آموزش خرافه ها و پرورش نادانائی ها و ژرفش اسلام ناب محمدی ـ خامنه ای نمی باشند که ما می شناسیم و آن هم جز دشمنی ها و درندگی های تاکنونی دم و دستگاه ولائی فاشیست نبوده و یا بهتر است گفته شود: چربش سود کلان حکومت دینی جز بسود" تجارت و سیادت دینی" خود آنهای حاکم نبوده، نیسات و نمی تواند باشد.
آری همین حکومت اسلامی! اسلامی که بتواند آن موهبت های آسمانی یا یگانه فرصت یکتاپرستی و ایده آل آنرا برای امت های گمراه یا همین برده های نیازمند رستگاری خویش اهداکند. و آنهم پس از 44 سال تهدید جزائی، تحدید و تنبیه قانونی، و همراه با خفقان آزگار الهی که احکام و اوامراش می بایست با سرنیزه به اعماق نادانی توده ها تا زیر لحاف فروبرده شود که تاکنون برده شده است؛ ولی جایگاه مردمی خود را درنیافته است. وزینرو رژیم می بایست این روند "امت" یا برده پروری نارسا و ناقص را تداوم و تحکیم دهد. و این ساختار وحشی می خواهد همه ی هم و غم آغاز و پایان راهبردی خامنه ای و کلیت رژیم اسلامی شان، جز این نباشد، که به ژرفش و گسترش دین الهی و معجزه های امامزمانی در اعماق انسانی متمرکزشوند و راه برند. تامگر ما توسط آنان بیمار و فاسد و چرخان دور ولایت فقیه مطلق، بتوانیم بیاری ولی فقیه مطلق به گمراهی خردورزی انسانی پایان دهیم و امیدوارانه و همچنان در چاله چوله های عصر شترسواری آقای ولایت مسرور چرخیده، دلگرم رها از مبارزه انقلابی شده و رهبر خودمان را نیز آسوده بال مشغول گله بانی تاکنونی کنیم که بوده و می باشد.
تاریخ تباهی و تبهکاری و خونباری اسلامی دیرینه و امروزه ولائی دیگر برای آگاهان پوشیده نیست. و چگونگی زندگی سران ریز و درشت آسمانی و تاکنونی دیروز و امروز آنان هم بر کسی پنهان نمانده است. من تنها خواستم به بخش ناچیزی از این پلیدی ها و پلشتی های زن ستیزانه و نابرابری زای حقوق بشر بپردازم که براستی بسیار هولناک می باشد و در همین راستا و از دیدگاه انسانمداری به نکته ای چند گره کور پرداخته و به چند داغ ننگ آنان دیروز و امروز انگشت نهاده و بپردازم، تا مگر بر علل ضرورت پافشاری بر 8 مارس روز زن ارج نهم، و بر تشویق چربش امروزه ی آن در ایران و جهان اندکی دلگرمی و روشنا بیفکنم.
از خود محمد که رسول خدا باشد، چنین حکایت ها شده و می شود که وی دارای ده ها زن عقدی و صدها صیغه و چه کارهای دیگر و نابایستی را که وی بعنوان پیامبر در خانواده نمی شایست کند که کرده است!؟ آیا همین رسول خدا که بر عدالت الهی همه جا پای فشرده است، خود بر این امر الهی تن داده است؟ و یا اندکی برابری کنش و واکنش متنوع را تنها میان زن و مرد در خانواده پذیرفته است؟ نه هرگز! وگرنه او عشق و احترام به شالوده ی ازدواج و خانواده را پاس می داشت که هیچگاه نداشته است؛ و رسوم آنرا برمی گزید که برنگزیده؛ و قانون ابتدائی آنرا به نام و فرمان خدا برنتابیده که البته او مقصر نیستو چون بنا بفرمان خود خدا چنین امر و حکمی موجود نبوده و او نخواسته است. پس باید گفت محمد رسول خدا، دشمن برابریجوئی و پیش از آن، دشمن حقوق برابر انسانی بین زن و مرد بسهم خود نبوده است.
در قرآن و در همین حکومت اسلامی فاشیست هم که ما بخوبی آنرا می شناسیم، زن موجود ضعیف و آفریده ای دست دومی خداست. وگرنه همان خدا می بایست دستکم از 124000 پیامبر مرد، 124 پیامبر ناچیز زن هم می فرستاد که چنین دیدی نداشته است. پس خدا هم از برابری زن و مرد بیگانه بوده و با آن فاصله کهکشانی داشته و محمدش نیز برای بهکاری نقص خدا، همت مفیدی نکرده است. زیرا در حکمت خدا، توان زن دانا نیست و از آن چنین برمی آید که کار خلقت او از زن ناقص مانده است؛ چراکه امروزه زنان آگاه، پویا، پیشرو و راهبر بسیارانند و در ایران بی شمار! رژیم ولائی نیز تاکنون چنین نگرشی مردسالارانه ای داشته و هرگز به وزارت و صدرات بالائی حکومت توسط زنان تن نداده است. تازه در آخرت هم خدا برای مردان متدین در بهشت ملائکه های همیشه باکره خواهدداشت تا مردان منزه اسلامی را سیراب از لذت زنبارگی بفرمان و خواست الهی کنند؛ در حالیکه برای زنان متدین هیچ نه که اینجا بل در آنجای موهوم هم پیش بینی نشده است. آیا این دیدگاه الهی و مردسالاری خدا چندنش برانگیز نیست؟!
و درین هنگامه فراروئی و خیزش انقلابی ماست که توان راهبردی زن برای ساختن دنیائی انسانی، برابر و در همین دوره شکوفاشده و ضرورت پیدائی آن هرچه گستره تر آشکارمی باشد. پدیده ایکه همانندی آنرا در تمام تاریخ تاکنونی ایران بدینگونه که امروز می بینیم پیداکردنی نیست و ترس رژیم طبیعی که دست به مسموم سازی و ایجاد ترس در جنبش دخترات و زنان امروز راهبر برد. بویژه درین خیزش دگرگونی و جابجائی تاریخی و بنیادی که پیشاروی ماست و زنان و دختران ما راهبر و راهگشا و امیدواری آنند. آری زنان پشتوانه ی فردای دیگر و انسانمدارانه ما شده اند و ما می بینیم که رژیم زن ستیز با همه توان کر و کور خود پس از 5 ماه آزگار زدن و کشتن و زندان و تجاوز و... نتوانسته و نخواهد توانست راه خیزش انقلابی امروز بر علیه واپسگرایان ضد زن را ببندد؛ خیزش انقلابی ایکه زنان راهبر بی چون و چرای آنند. بیائید با هم روز زن را هرچه باشکوه تر در سراسر ایران و جهان پاس بداریم.
بهنام چنگائی 16 اسفند 1401
برگرفته از ایران گلوبال