احد قربانی دهناری
جستارگشایی
آدولف هیتلر نخستین بار نظریهی تبلیغاتی دروغ بزرگ[i] که به دروغ گوبلزی هم شناخته میشود، را فرمولبندی کرد و بعدها یوزف گوبلز[ii] وزیر تبلیغات هیتلر این تئوری را در تبلیغات نازیها بکار گرفت.
آدولف هیتلر در کتاب «نبرد من» رهنمود میدهد که دروغ باید چنان بزرگ و عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «انسانی آنقدر گستاخ و وقیح وجود دارد که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف میکند». هیتلر در همین کتاب پافشاری میکند که «در دروغِ بزرگ، همواره نیروی قابل باور کردن موجود است». در باره سیاست تبلیغاتی که هیتلر توصیه میکرد، نوشتهاند: «نخستین قانون او این بود که هیچوقت نگذارید مردم دلسرد شوند، هیچوقت خطا و تقصیری را نپذیرید، هیچوقت تصدیق نکنید که دشمن ممکن است صفت خوبی داشته باشد، هیچوقت جایی برای جایگزین باقی نگذارید، در آن واحد روی یک دشمن متمرکز شوید و تقصیر هر اتفاق بدی را بر گردن او بیندازید. مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»[iii]
چقدر این شیوه تبلیغاتی نازیها به شیوهی تبلیغاتی جمهوری اسلامی شبیه است! رهبران جمهوری اسلامی درسهای نازیها را خوب آموختند و خامنهای، رئیسی، ظریف و امیرعبداللهیان از گوبلز هم پیشی گرفتند.
علی خامنهای
علی خامنهای در یک سخنرانی میگوید: «سال ۱۴۰۰ سال انتخابات است، یعنی حکمرانی متکی بر استقلال و آرای مردم». این دروغ آشکار زمانی گفته میشود که مردم میبینند که نظارت استصوابی با لزوم وفاداری نامزدها به خامنهای ناقض نقش آرای مردم در رایگیریهای جمهوری اسلامی است.
او در همان سخنرانی میافزاید: «در بخشهای مهمی از تولید پیشرفتهایی حاصل شد که در برخی موارد میتوان به آن جهش نیز اطلاق کرد». انسان باید خیلی وقیح باشد وقتی اقتصاد کشوری رشد منهای پنج یا شش درصد دارد، تولید آن را جهش بنامد.
یکی از دروغهایی که رهبر جمهوری اسلامی در سخنان خود بارها تکرار کرده، پیشتاز بودن ایران در حرکت علمی است. این ادعا زمانی مطرح میشود که بر اساس یک بررسی، در میان ۵۰۰ مرکز علمی معتبر دنیا، نامی از مراکز علمی ایران نیست. همچنین جایگاه ایران در نوآوری علمی، در رتبه ۶۰ دنیا قرار دارد و در میان ۱۰۰ مرکز علمی معتبر پزشکی دنیا، هیچ مرکز ایرانی قرار ندارد. (هرچند متخصصان ایرانی پناهنده و مهاجر در اکثر مراکز تولیدی، پژوهشی، آموزشی و مدیریتی سراسر جهان نقشی افتخارآفرین دارند).
خامنهای در این سخنرانی از «تحریم ملتها و مانعتراشی در دستیابی آنها به دارو و مواد غذایی» یاد میکند. این در حالی است که هیچ رسانه و مرکز و موسسه مستقلی در دنیا ایران را تحریم دارو و مواد غذایی نکرده است و این خامنهای بود که واردات واکسن را ممنوع کرد و جان هزاران نفر را گرفت.
خامنهای میگوید: «دستگاههای جاسوسی برخی کشورها و از همه بدتر آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش دارند تا انتخابات را بیرونق کنند و به همین دلیل یا برگزارکنندگان را به مهندسی انتخابات، و یا شورای نگهبان را متهم میکنند». او در این سخن همه منتقدان انتخابات فرمایشی در ایران را جاسوس امریکا و اسرائیل میخواند و نقش مهندسی خودش و مسابقه اسب دوانی تک نفره رئیسی را دروغگویانه انکار میکند.
خامنهای ادعا دارد که «با ابتکار جوانان و شرکتهای دانشبنیان، تحریمها را بیاثر کردهایم». این سخنان زمانی گفته میشود که کمبود و گرانی و کوچک شدن سفره مردم نیازی به اثبات ندارد.
دروغهای خامنهای بیکران است. اگر خامنهای از موضوعات فوق بی اطلاع بود، میشد سخنان او را ناآگاهی نامید. اما او از آنچه در کشور و در منطقه میگذرد مطلع است و خلاف واقعگویی او در عین آگاهی از آن، برای انحراف افکار عمومی، بیشرمانه و وقیح است.
ابراهیم رئیسی
ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای «هیئت مرگ» قتل عام زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷، دروغگویی قهار است. یکی از بزرگترین دروغهای او درباره قتل عام زندانیان در تابستان ۱۳۶۷ است. تمامی زندانیان بازداشتی در شرایط سخت دهه ۱۳۶۰، در دادگاههای غیرعلنی و بدون وکیل محاکمه و محکوم شدند. حکم اعدام به سرعت اجرا شد. هیچکدام از زندانیان در فعالیت مسلحانه شرکت نداشته و بیشک حتی با قوانین حکومت اسلامی، محارب نبودند.
آیتالله منتظری، اعضای هیئت مرگ (نیری، اشراقی، ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی) را احضار کرده و ضمن سخنان بسیار تندی، خواستار پایان بخشیدن به کشتار زندانیان شده بود و گفت من حتی با اعدام یک نفر از آنها هم مخالف هستم (خاطرات آیتالله منتظری، ص ۳۵۵). در بخشی از سخنانش به جلادان گفت: «شما با این کار خود دستگاه قضایی را زیر سؤال بردید. چندین سال شخص آقای نیری، و قضات یکی را محکوم کرده به پنج سال یکی را محکوم کرده به شش سال، یکی ده سال، یکی پانزده سال. اینکه ما بیاییم بدون اینکه فعالیت تازهای باشد اینها را اعدام کنیم معنیاش این است که همه ما گه خوردیم، همه دستگاه قضایی ما غلط بود... من نمیخواهم ۵۰ سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت کنند، بگویند آقای خمینی یک چهره خونریز سفاک هتاکی بوده... مردم از ولایت فقیه داره چندششان میشود». رئیسی این قتل عام را از افتخارات خود میداند.
ابراهیم رئیسی در یک سخنرانی در دانشگاه شهید بهشتی میگوید: «برغم همه تلاشها و توطئهها امروز صادرات نفت ما به میزان پیش از تحریمها افزایش یافته، ارتباطات ما با زیرساختهای آسیا از طریق پیمانهای شانگهای و اوراسیا برقرار شده، حجم تجارت خارجی کشور ۴۸ درصد افزایش یافته و صدها کارخانه نیمه تعطیل یا تعطیل به چرخه تولید بازگشته و یا در حال راهاندازی است.». این فقط یک نمونه از صدها دروغ شاخدار رئیسی است. آیا او از مشکلات تولید کنندگان کشاورزی، باغداری، دامداری، مرغداری، صنایع بزرگ و کوچک آگاه نیست که اینگونه سخن میگوید؟
امیرعبداللهیان
امیرعبداللهیان در مصاحبهای با سیانان برخلاف شواهد موجود گفت پلیس ایران کسی از معترضان را با گلوله نکشته است و مدعی آزادی زنان در ایران شد. او همچنین گزارش سیانان از تجاوز به یک زن بازداشتی را رد کرد و گفت که «زنان در ایران همه آزادیهای لازم را دارند»، «در تظاهرات مسالمتآمیز کسی بازداشت نشد» و «پلیس کسی را با گلوله نکشت».
وزیر خارجه ایران در حالی از آزادی زنان ایران میگوید که اعتراضات ضدحکومتی با شعار «زن، زندگی، آزادی» در جریان است. در این روزها مدارس و دانشگاههای دخترانه نیز هدف حملاتی با گازهای مسمومکننده هستند که از نظر بسیاری تلاشی برای محدود کردن حق تحصیل و انتقام گرفتن از دختران است. با وجود گذشت سه ماه از آغاز حملهها، مقامهای امنیتی هنوز اقدام مشخصی در این باره نکردهاند. تظاهرات مردم بلوچ هر جمعه با شدت و خشونت سرکوب میشود.
تکذیب تجاوز به بازداشتشدگان در حالی از طرف آقای امیرعبداللهیان صورت گرفته که ویدئوهای منتشرشده از برخورد ماموران پلیس با معترضان در چند مورد نشاندهنده تعرض جنسی ماموران به زنان جوان در وسط خیابان و در روز روشن است. ویدئوهای متعددی وجود دارد که ماموران امنیتی را در حال تیراندازی به سوی معترضانی نشان میدهد که مسلح نیستند و با سنگ و چوب و سطل زباله خیابان را میبندند.
او همچنین مدعی شد که پلیس و ماموران امنیتی حق تیر نداشتند و هیچ کس را چه با گلوله و چه به طریق دیگر نکشتهاند. تیراندازی ماموران انتظامی تنها در یک «جمعه خونین» زاهدان کشتار حدود ۱۰۰ معترض را رقم زده است، برخوردی که در مقیاس کوچکتر در شهرهای دیگر استان سیستان و بلوچستان و سراسر ایران هم تکرار شد. در مجموع نزدیک به پانصد معترض و رهگذر در موج اعتراضات شهریور به بعد کشته شدند و در موارد متعدد مامورانی با لباس رسمی در حال تیراندازی در ویدئوها دیده میشوند.
دیگر مقامات
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین، گفته بود در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد. حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین هم گفته بود که در ایران روزنامهنگار زندانی وجود ندارد. محمود احمدینژاد، رئیس جمهور پیشین ایران نیز گفته بود در ایران همجنسگرا وجود ندارد.
احمد توکلی که خود یکی از مقامات دروغگو، فاسد و رانتخوار در جمهوری اسلامی ایران است به یک واقعیت آشکار در جمهوری اسلامی اشاره کرده است: «چنان شده که هرچه بگوییم، مردم میگویند که "دروغ است"! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما میگویند "دروغگو". حالا عدهای بیایند و به درستی بگویند که همه به مردم دروغ نگفتند. ولی باید توجه داشته باشیم وقتی که جمع کثیری از مسئولان یک نظام سیاسی درباره مسائل و معضلات به مردم دروغ میگویند و حقیقت را پنهان میکنند، مردم این اقدام را به کل مسئولان آن نظام سیاسی تعمیم میدهند و نمیگویند که مثلا فقط فلان فرد دروغ گفت و بقیه نگفتند. ما شدهایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسئولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است.» (در گفتوگو با روزنامه اعتماد ۲۶ مرداد ۱۳۹۹)
پس از شلیک دو موشک پدافند سپاه پاسداران به پرواز پیاس ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین و جانباختن تمامی ۱۷۶ سرنشین آن، ابعاد جدیدی از دروغگویی مقامهای جمهوری اسلامی درباره آن روشن شده است؛ دروغهایی بسیار شگفت که همچنان گفته و منتشر میشوند. حسن رضاییفر، رئیس کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری در واکنش به انتشار تصاویری از قطعات موشک در محل سقوط هواپیما گفت: «ما در محل سایت سانحه، اصلاً هیچ قطعهای از موشک پیدا نکردیم».
رهبران حکومت اسلامی بیشک مرزها را جابهجا کردهاند؛ مرز دروغ، شرم و وقاحت.
کارکرد دروغ
چرا مقامات جمهوری اسلامی دروغ میگویند و چنین آگاهانه و وقیحانه، اطلاعات نادرست در اختیار عموم میگذارند؟ دلایل گوناگونی برای دروغگویی رهبران جمهوری اسلامی وجود دارد، از آن میان:
در اسلام دروغگویی و خدعه کردن مباح است و توصیه میشود. اسلام دروغگویی و خُدعه کردن را با مقولات چون دروغ مصلحتآمیز، تقیه[iv]، توریه[v] و کلاه شرعی توجیه نظری میکند. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به مقالهی « چرا روحانیت شیعه و پادوهای آنها قابل اعتماد نیستد؟» مراجعه کنید.
از آنجایی که رهبران و مقامات جمهوری اسلامی نمیتوانند با عقل و منطق و اطلاعرسانی و ارائه دستاوردهایی که ندارند مردم را با خود همراه کنند، با دروغ احساسات آنها را تحریک میکنند. آنها مدام به دروغ سخن از اقدامات دشمن میگویند، در حالی که جمهوری اسلامی خود با اعمال و رفتارهایش برای ایران دشمن میسازد. یکی از رایجترین دروغهای خامنهای برای دشمنسازی این است که «غرب مانع پیشرفت ایران بوده است.»
رهبران و مقامات جمهوری اسلامی سعی میکنند با دروغ از روند تند مشروعیتزدایی سیاسی نظام خود جلوگیری کنند. با فریب و خدعه که دروغگویی بخشی از آن است، اعتراضات و جنبشها را به قول خود جمع کنند. رژیمی که پس از چهل و اندی سال، با این کارنامه سیاه، از هیچ مشروعیت و نفوذی برخوردار نیست و بدتر از آن اراده، توان و مهارت حل بحرانها و ابَربحرانها را هم ندارد، تنها با سرکوب و تبلیغات میتواند حکومت کند. رژیم با دروغ دو دستگاه عظیم تبلیغ و سرکوب را که با بودجه کلان و از سفره مردم سازمان داده است توجیه میکند و بر اقدامات جنایتکارانه و سرکوبگرانه خود سرپوش میگذارد.
رهبران و مقامات جمهوری اسلامی نقشهای بسیار متفاوت و متضادی را بازی میکنند. آنها شکنجه میکنند، دستور میدهند با تفنگ ساچمهای چشم دختران ما را کور کنند، به آنها تعرض میکنند، اما همزمان وانمود میکنند که پدر دلسوز هم هستند و آنها را دختران خود خطاب میکنند. دستور قتل و ترور میدهند، اما همزمان امام جماعت هم هستند و در خطبهها از رحم و شفقت سخن میگویند. اموال عمومی مردم را به تاراج میبرند، اما در نقش معلم اخلاق در تلویزیون هم ظاهر میشوند و از عدالت علی و داغ کردن دست برادرش عقیل سخن میگویند. آنها تنها با دروغ میتوانند این همه نقشهای متفاوت و متضاد و این سالوس بیحساب را با هم در یک جا جمع کنند.
مقامات بالاتر مرتب دروغ میگویند. اگر مقامات پایینتر با دروغها همراهی کنند، جلب اعتماد میکنند و اگر نکنند، به تدریج حذف میشوند. مقامات پایینتر و پادوها دروغ میگویند و چاپلوسی میکنند تا از مقامات بالاتر پاداش بگیرند. در همهگیری کرونا، مقامات پایینتر در مورد آمار مرگ و میر، ساخت، تست، واردات و صادرات واکسن به مردم دروغ گفتند و دروغ رهبران بالا را توجیه کردند. مقامات پایینتر میدانند که سپاه و اطلاعات سپاه آنها را تحت نظر دارند و اگر حقیقت را بگویند، تنبیه میشوند. آنها روش و روال جاری جمهوری اسلامی، یعنی کتمان حقایق و یا اگر مجبور باشند بیان بخشی از حقایق و وارونه کردن حقایق را به دقت پیروی میکنند.
یکی از مهمترین کارکرد دروغ، فریب دادن دیگران است. دروغگویی در نظامی که اساسش بر فریب گذاشته شده است (آب و برق مجانی، مسکن برای همگان، دفاع از حرمین، فرستادن به بهشت جوانان جهادگر و ...) به خودفریبی دیگران کمک میکند. مهندسی فرهنگ و جامعه بدون دروغگویی ممکن نمیشود. علی خامنهای رسما مهندسی اجتماعی و فرهنگی را تبلیغ میکند و این بدون فریب جامعه با دروغ ممکن نمیشود.
ادامه و بازتولید دروغ
به دلایل گفته شده، تا از جمهوری اسلامی گذر نکنیم، دروغ و گسترش سالوس و ریا ادامه خواهد داشت. چون دروغ نقش کارکردی در بقای رژیم دارد. بدون چنین کارکردی، رژیم قادر نبود حقوق چهارگانه آزادی بیان، رسانهها، تشکلها و اجتماعات، مردم را هر روز در این مدت زمان طولانی نقض کند. حق مردم را برای داشتن یک زندگی در خور کرامت انسان پایمال کند.
دروغ به مشکلی عمومی در جامعه ایران است. همه دروغ میگویند. بدون دروغ چرخ زندگی نمیگردد. دروغ همچنان تولید و بازتولید میشود. «رهبر» دروغ میگوید، رئیسجمهور دروغ میگوید، نمایندگان مجلس دروغ میگویند، مسئولین ادارهها و مؤسسات و نهادها دروغ میگویند. مردم هم مجبورند دروغ بگویند. دروغ به متون آموزشی از دبستان تا دانشگاه راه یافته است. استاد دانشگاه و معلم دروغ میگویند و آن را تدریس میکنند، دانشجو و دانشآموز دروغ میشنوند و آن را بازگو و منتشر میکنند.
پیامد دروغگویی
دروغ که خود پیامد ناگزیر نظام تمامیتخواه و دیکتاتوری است، پیامدهای گوناگون دارد. دروغ دشمن اعتماد است. در جامعهای که بر دروغ بنا گردد، مردم نسبت به هم اعتماد ندارند و به حکومت هم بیاعتنا و بیاعتماد هستد. این بیاعتمادی مردم روند اتحاد، ائتلاف و همبستگی مردم را مشکل میکند و این پراکندگی به نفع رژیم است.
شخصیت انسان در دروغ امکان شکوفایی ندارد و مردم ترجیح میدهند دورو باشند و صادقانه سخن نگویند. صدقانه رفتار نکنند. در دروغ، چیزی جز ابتذال رشد نمیکند.
دروغ از ویژگیهای فرهنگهای ضد فردیت و ضد هویت فردی است. جامعه تمامیتخواه بدون دروغ امکان ادامه حیات ندارد. دروغ با دموکراسی دشمن است، رواداری در آن رشد نمیکند. حکومت از واقعیتی دفاع میکند که وجود خارجی ندارد.
در جامعهی تمامیتخواه همه میدانند که کدام سخن دروغ و کدام یک راست است. هیچکس به رسانه دولتی اعتماد ندارد و آن را نگاه و گوش نمی کند. کسی هم توان و جرئت نقد و اعتراض ندارد. مردم در خانه یک زندگی و در بیرون زندگی دیگر دارند. در خانه، مشروبی که از بازار سیاه خریدهاند میخورند و در بیرون تسبیحی که از سفر اربعین به کربلا خریدهاند را میزنند. بزرگترین قربانیان این ریاکاری کودکان هستند که ازهمان آغاز مجبورند که دورو باشند و مواظب زبان خودشان باشند، دقت کند که نگویند در خانه چه میبینند.
سیاست نیز در جامعه تمامیتخواه بر دروغ و دورویی استوار است و سیاستمداران نظام تمامیتخواه که از صافی نظارتهای استصوابی میگذرند، دغلکاران و پادوهای گوش به فرمانی بیش نیستند. آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مدنی مستقل ممنوع است، سیاست به معنی توجیه دروغها و اشتباهات حاکمیت و رهبر است.
در جامعه تمامیتخواه مذهبی اخلاق و خصلتها مردم به ویژه قشر بزرگ خاکستری با حاکمیت همسو میشود. دروغگویی، رشوهگیری و رشوهدهی، عزاداریها مذهبی پر ریخت و پاش و ریاکارانه، و چاپلوسی و عادیسازی رذالتها، سکوت در برابر ظلم و تعدی و دیکتاتوری. سکوت، همدستی و همکاری و همسویی با رژیم قبح خود را از دست میدهد. واکنش نشان ندادن مردم به ظلم و رذالت رژیم که در دل با آن مخالفند، تضعیف حقجویی است. گذاشتن پیشگامان و پیشقدمان مبارزه ضد تمامیت پشتیبانی نمیشوند و عمر رژیم تمامیتخواه درازتر میگردد.
احد قربانی دهناری
۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۷ مارس ۲۰۲۳
[i] große Lüge
[ii] Joseph Goebbels
[iii] Langer, Walter (3 March 2023). A Psychological Analysis of Adolf Hitler: His Life and Legend. p. 57.
[iv] تَقیَه کَردَن: خودداری کردن از اظهار عقیده و مذهب خویش
[v] تَوریَة: حقیقت را پنهان و طور دیگر وانمود کردن.