روشنک آسترکی
با گذشت بیش از سه ماه از حملات بیولوژیک به مدارس هنوز نهادهای امنیتی و پرمدعای جمهوری اسلامی نتوانستهاند آمران و عاملان این حملات را پیدا کرده و به حملات سریالی پایان دهند اگرچه مدعی برخی دستگیریها شدهاند.
جمهوری اسلامی که برای ماندگاری خود شدیدترین سرکوبهای کشنده را علیه شهروندان معترض به کار گرفته و در صحنه بینالمللی لاف «قدرت اول منطقه» و «عمق نفوذ استراتژیک» را میزند، در برابر قربانی شدن هزاران نوجوان و آیندهساز ایران رویکردی چنان تباه در پیش گرفته که نشان میدهد شهروندان تحت هیچ شرایطی امنیت ندارند.
حملات سازمانیافته شیمیایی به مدارس و خوابگاههای دانشجویی یکی از مهمترین خبرهای آخرین روزهای سال ۱۴۰۱ بود. این حملات هرچند از ۹ آذر و با مسمومیت گسترده دانشآموزان در هنرستان دخترانه «نور» شهر قم آغاز شد اما بیش از دو ماه با پنهانکاری و انکار و سانسور اخبار توسط جمهوری اسلامی روبرو بود.
در یکی از نخستین اظهارات رسمی در اینباره مجید محبی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی قم ۱۶ بهمنماه از اعزام کارشناسانی از سازمان پدافند غیرعامل به قم و انجام آزمایشهایی درباره مسمومیت دانشآموزان خبر داد. کمکم نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز به تأیید حملات پرداختند از جمله احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم در مجلس ۱۸ بهمن با تأیید اینکه مسمومیتها تا کنون ۷ بار در مدارس قم تکرار شده است خواستار فرستادن هیئت ویژهای به این شهر برای بررسی موضوع شد.
در اسفندماه اما تعدد و پراکندگی جغرافیایی حملات به شدت گسترش یافت و دیگر انکار این اقدام سازمانیافته ممکن نبود. بر اساس آخرین آمار اعلام شده از سوی مقامات جمهوری اسلامی، تا ۱۵ اسفند بیش از پنج هزار دانشآموز در ۲۵ استان و حدود ۲۳۰ مدرسه هدف حملات شیمیایی تروریستی قرار گرفتهاند.
خبرگزاری هرانا اما در گزارشی اعلام کرده که از ابتدای آذرماه ۱۴۰۱ دستکم ۲۹۰ مورد حمله به مدارس گزارش شده که حداقل ۷۰۶۸ دانش آموز در ۹۹ شهر از ۲۸ استان کشور را تحت تاثیر قرار داده است. این گزارش تأکید کرده که تعداد دانش آموزان شناسایی شده تنها مربوط به ۱۰۳ مدرسهای است که آماری در این رابطه اعلام کردهاند.
حملات شیمیایی و بیولوژیک از دبیرستانهای دخترانه در قم آغاز و بعد به چند دبیرستان در تهران و بروجرد رسید. اما فقط دانشآموزان دختر در دبیرستانها قربانیان این حملات نبودهاند؛ تا کنون چند دبستان پسرانه و دخترانه در شهرهای مختلف، چند خوابگاه دانشجویی از جمله در بروجرد و ارومیه و همچنین دانشگاه اصفهان و دانشگاه محقق اردبیلی شهر اردبیل نیز مورد حمله قرار گرفتند و دانشجویان زیادی مسموم شدند. اخبار پراکندهای از مسموم ساختن در مراکز خرید و مترو و حتی سالن اورژانس بیمارستانی که دختران مسمومشده به آنجا منتقل شده بودند نیز منتشر شده است.
اینهمه در حالیست که هنوز نهادهای رسمی گزارشی در اینباره ارائه نکردهاند. در آنسو مقامات حکومت نیز چند هفته تلاش کردند سکوت و پنهانکاری در پیش بگیرند و حتی گسترده شدن حملات و اعلام رسمی وجود چنین خطر سراسری نیز تا کنون باعث شفافیت از سوی جمهوری اسلامی نشده است.
بر اساس اطلاعات پراکندهای که از سوی وزارت بهداشت منتشر شده اغلب مسمومیتها با استفاده از ترکیباتی از گاز نیتروژن (N2)صورت گرفته. گاز نیتروژن بیبو و بیرنگ است که انتشار خالص آن در فضای بسته و یا ترکیبات آن میتواند به شدت خطرناک باشد. زنگ زدن گوش، حالت تهوع، تشنج و خستگی شدید و بیحالی، سرگیجه، سردرد، تنگی نفس، گرفتگی و بیحسی عضلات و علائم عصبی از جمله علائم مسمومیت با گاز نیتروژن است.
حملات سازمانیافته مشابه؛ از پوتین تا طالبان!
حملات تروریستی با استفاده از مواد شیمیایی در سالهای گذشته چند بار به صدر اخبار جهان راه یافته و نشان میدهد استفاده از این شیوه برای سوء قصد و یا سرکوب گروهی در حال تبدیل به یک رویه از سوی دولتهای سرکوبگر و همچنین گروههای تروریستی اسلامگرا است. یک سال پیش رومان آبراموویچ، میلیاردر روس که برای توقف جنگ بین مقامات اوکراین و روسیه میانجیگری میکرد، همراه با دو مذاکرهکننده دیگر روس و اوکراینی با «سلاحهای شیمیایی» مسموم شدند.
وبسایت «بلینگکت» در گزارشی به مسمومیت آنها پرداخته و نوشته بود که ولادیمیر پوتین از میانجیگری آبراموویچ و اینکه او حامل نامهای از سوی ولودیمیر زلینسکی، رئیسجمهوری اوکراین، بوده به شدت «خشمگین» شده است.
پنج سال پیش در مارس ۲۰۱۸ نیز سرگئی ویکتوروویچ اسکریپال مأمور نظامی سابق اطلاعات روسیه و دخترش یولیا در سالزبری بریتانیا دچار مسمومیت شدند. سازمان منع گسترش تسلیحات شیمیایی پس از تحقیقات گسترده درباره این مسمومیت اعلام کرد که مسموم شدن این دو حملهای سازمانیافته بود و در جریان این حمله از گاز اعصاب استفاده شده است. بوریس جانسون وزیر وقت امور خارجه بریتانیا روسیه را مسئول این سوء قصد اعلام کرد.
هرچند سابقه حملات و ترورهای شیمیایی به زمان شوروری سابق باز میگردد اما یکی دیگر از معروفترین مسمومیتها در سال ۲۰۰۵ و توسط اسلامگرایان چچن در مدارس شمال غرب این منطقه صورت گرفت. دانشآموزان مدارس به صورت سریالی دچار مسمومیتهایی با علائمی مشابه دانشآموزان ایران، از جمله بیهوشی، تشنج، ضعف، فراموشی، خفگی و بیحسی و فلج موقت ماهیچهای، روبرو میشدند. دولت فدرال روسیه کمیسیونی برای پیگیری مسمومیت سریالی مدارس تشکیل داد اما نتیجه نهایی اعلام شده از سوی کمیسیون «روانپریشی جمعی» بود!
تلاش دولت پوتین برای پایان این پرونده تروریستی تا آنجا پیش رفت که آنا پولیتکوفسکایا روزنامهنگار منتقدی که به صورت تحقیقی روی مسمومیت دانشآموزان چچن تحقیق میکرد در سال ۲۰۰۷ در زادروز ولادیمیر پوتین به شکل مشکوکی به قتل رسید.
حملات تروریستی مشابه به مدارس از سوی نیروهای اسلامگرا چند سال بعد در افغانستان نیز رخ داد. در سال ۱۳۹۴ چندین مدرسه دخترانه در ولایت هرات افغانستان مورد حمله قرار گرفتند. صدها دانشآموز و تعدادی از آموزگاران طی این حملات مسموم و راهی بیمارستان شدند و گروه تروریستی طالبان که آن زمان حکومت افغانستان را در دست نداشت مسئولیت حملات را پذیرفت و اعلام کرد به دلیل مخالفت این گروه با تحصیل دختران، دانشآموزان دختر را هدف قرار داده است. مسمومیت دانشآموزان در افغانستان و چچن مشابه مسمومیت دانشآموزان ایرانی در هفتههای گذشته، با علائم مسمومیت یکسان به دلیل استنشاق گاز ناشی از تبخیر مواد جامد و مایع و یا پخش گاز در فضای مدارس اعلام شد.
سردرگمی ابلهانه یا تبهکاری تروریستی
با گذشت بیش از سه ماه از آغاز حملات هنوز مشخص نیست آمران و عاملان این حملات گسترده، سازمانیافته و هماهنگ چه افراد و گروههایی هستند. آشفتگی در اظهارات مقامات مختلف حکومتی دو احتمال را تقویت میکند: یا این حملات توسط بخشی از دستگاه حکومت انجام میشود و مانند قتلهای زنجیرهای جمع و جور کردن آن برای حکومت دشوار است. یا حملات آنقدر حسابشده و سازمانیافته است که نهادهای امنیتی و انتظامی را سردرگم و آشفته کرده و نتوانستهاند هنوز ردی از عوامل آن پیدا کنند.
پس از ارائه گزارشهای رسمی از مسمومیت دستکم ۱۱۷ دانشآموز در شهر قم و تجمع اولیا دانشآموزان مقابل فرمانداری قم در ۲۵ بهمنماه، دو وزارتخانه مرتبط با این حملات، وزارت بهداشت و وزارت آموزش و پرورش، نخستین واکنشهای رسمی را نشان دادند. بهرام عینالهی وزیر بهداشت مسمومیتها را خفیف خواند و یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش «شایعات موجهای رسانهای خارج از کشور» را عامل انتشار خبرهایی درباره مسمومیت دانشآموزان دانست. این در حالیست که طی همان روزها تصویر نامهای از مهدی مصری رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم خطاب به محسن اوروجی مدیر مدیریت بحران استان قم منتشر شد که با اشاره به مسمومیت گسترده دانشآموزان خواستار نمونهبرداری از بازدم دانشآموزان مسموم در کیسههای نایلون فریزر شده بود. همچنین همزمان با مواضع فرافکنانه وزرای بهداشت و آموزشوپرورش، فرماندار قم از ورود دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و سپاه پاسداران برای بررسی پرونده مسمومیتها خبر داد.
در اسفندماه دولت در نهایت کمیتهای با سرپرستی وزارت کشور برای بررسی موضوع تشکیل داد و وزارت اطلاعات نیز مسئول پیگیری امنیتی این حملات شده است.
در این میان، وزارت کشور در آخرین بیانیه خود مسئولیت مسمومیتهای سازمانیافته در مدارس را به گردن شهروندان معترض شرکتکننده در جنبش انقلابی انداخت و نوشت «برخی دستگیرشدگان دارای سابقه حضور در اغتشاشات و ارتباط با رسانههای معاند هستند.»
اما وزارت اطلاعات در بیانیهای که دو روز پیش منتشر شد مدعی شده هنوز سرنخ جدی در دست این نهاد امنیتی وجود ندارد. در این اطلاعیه آمده «اگرچه از خلال مجموعه بررسیها و پیگیریهای به عمل آمده، علل برخی حوادث قبلی کشف شدهاند، اما عدم امکان تعمیم علمی موارد مکشوفه به کل موارد گزارش شده، موجب تأمل در اطلاعرسانی تا وصول نتایج متقن و قابل تعمیم به سایر موارد شد.»
مسئولیت با کیست؟
این در حالیست که گزارشها از حضور نیروهای امنیتی در مدارس پس از وقوع حمله و دوشادوش مأموران انتظامی و اورژانس حکایت دارد که نشان میدهد از همان نخستین مورد حملات، نهادهای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات در جریان حملات بیولوژیک سازمانیافته قرار داشتهاند. در چنین شرایطی اظهارات مقامات دولتی صرفا پنهانکاری و فرافکنی برای افکار عمومی و شهروندانی بوده که فرزندانشان قربانیان این حملات شدهاند.
ناتوانی وزارت اطلاعات در پایان دادن به این فاجعه سراسری و خطرناک که پیامدهای بلندمدت آن بر سلامت قربانیان معلوم نیست، حالا سازمان اطلاعات سپاه پاسداران (ساس) را نیز رسما به میدان آورده است. حسین سلامی، فرمانده کل سپاه جمهوری اسلامی در نامهای خطاب به وزیر اطلاعات اعلام کرد که «سپاه آماده هرگونه همکاری برای تسریع در تعقیب ماجرای مسمومسازی کودکان و برخورد جدی با عوامل ایجاد ناامنی روانی نزد خانوادههای ایرانی است». پیشتر نیز گزارشهایی از حضور مأموران اطلاعات سپاه (ساس) در مدارس پس از حملات شیمیایی گزارش شده بود.
«دست پیش گرفتن» از سوی رسانهها و مقامات حکومت یکی از مواردیست که در افکار عمومی احتمال حکومتی بودن این حملات را افزایش داده است. در حالی که بخشی از مقامات حملات بیولوژیک را انکار و صحبت از ماجراجویی و شیطنت دانشآموزان با «ترکاندن ترقه» و «اسپری فلفل» میکردند بخش دیگری از نرسیدن به سرنخها و پیگیریهای امنیتی و انتظامی سخن گفتهاند.
روزنامه کیهان چاپ تهران هم در مطلبی که ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۱ منتشر شده دست پیش را گرفته و نوشته که «سابقهداران «حملات شیمیایی»، «ترور بیولوژیک» و «مسموم سازی» در دنیا، رژیمهای مشخصی هستند و طرفه اینکه همان رژیمهای بدسابقه سعی دارند با عملیات ترکیبی «میدانی- رسانهای»، جمهوری اسلامی را به مسمومسازی فرزندان و شهروندان خود متهم کنند!»
هرچند هنوز مشخص نیست آمران و عاملان حملات سازمانیافته بیولوژیک که دانشآموزان و دانشجویان را هدف قرار داده چه گروه، دولت یا افرادی هستند اما همچنان مردم شواهدی مانند گسیل نیروهای سرکوبگر به مدارس و سرکوب دانشآموزان و خانوادهها و توصیه مسئولان به دروغ و پنهانکاری را برای دست داشتن جمهوری اسلامی در حملات شیمیایی کافی میدانند.
از سوی دیگر حتی اگر بر مبنای ادعای مقامات جمهوری اسلامی این حملات از خارج نظام صورت گرفته باشداما این حکومت مستقر است که مسئولیت حفظ امنیت و جان شهروندان را برعهده دارد و کمکاری و سهلانگاری نهادهای امنیتی و قضایی و اجرایی در سه ماه گذشته نشان میدهد جمهوری اسلامی با بیمسئولیتی مزمن قادر به حفاظت از امنیت و جان شهروندان نیست.
برگرفته از کیهان لندن